*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

درباره مكتبخانه (بخش دوم)

  

کودکان علماء و روحانیون درجه اول و اعیان و اشراف به مکتب نمی رفتند. اینان، معلم سر خانه داشتند. معلمان سرخانه به دو صورت به آموزش می پرداختند: یا هر روز در یک ساعت معین در خانه های آنان حاضر می شدند. به آموزش می پرداختند. یا این که در بیرونی منزل آنان مسکن گزیده و در آن محل هم آموزش می دادند و هم زندگی می کردند. در صورت دوم، معلمان، که بیش تر از طلبه و روحانیون بودند، در بیش تر موارد تنها زندگی می کردند و اگر زن و بچه ای داشتند، هر از گاهی، برای سرکشی به آنان مکتب را ترک می کردند.

 

شاگردان مکتب خانه های خصوصي:

این مکتب خانه ها در منزل اعیان بود و جز اشراف زادگان و خانواده های نزدیک و یا فرزندان هم طبقه ی آنان کسی اجازه ی ورود نداشت. بچه نوکرها هیچ وقت اجازه نداشتند با آقا زاده ها درس بخوانند؛ زیرا تصور می کردند که این قبیل بچه ها، که تربیت درستی ندارند، اخلاق بچه ها را خراب می کنند.


این تفکر سالیان سال در تاریخ فرهنگ ما اعمال می شد:

«امرا و اعیان و اشراف و توانگران اطفال خود را به مکتب نمی فرستادند؛ زیرا به واسطه ی نواقصی که مکتب داشت و عادات و اخلاق زشت کودکان دیگر، مکتب مناسب با حیثیت و شؤون خداوندان نعمت نبود».

 

 

 

 

آداب ورود به مکتب خانه های خصوصی:

ورود به این مکتب خانه ها با آداب ویژه ای انجام می گرفت. مستوفی نمونه ای از این آداب را این چنین بیان می کند:

 

کم کم موقع درس خواندن من هم فرا رسید. یک روز ساعت خوش کردند و مرا با یک کله قند و یک توپ قدک برای آخوند به مکتب فرستادند ... همین که چشم آخوند به من و بعد از آن به سینی محتوی قند و قدک افتاد، بعد از جواب سلام چند کلمه ای راجع به هوش و شعور من و این که ان شاء الله پسر کار کن و معقولی خواهم شد و آقای سنگین و رنگینی بار خواهم آمد، اداء کرد و مرا پهلوی برادرم نزدیک خود نشاند».

 

 

 

معلمان مکتب خانه ها:

معلمان این مکتب خانه در اغلب موارد، همان روحانیون و طلبه ها بودند که روزی چند ساعت به منزل صاحب مکتب می رفتند و فرزندان آنان را آموزش می دادند و یا در همان مکتب امکانات زندگی برای وی فراهم می شد و در کنار خانواده ی اعیان و اشراف زندگی می کردند. این گونه معلمان جزء بزرگان شهر به شمار می آمدند و آذوقه ی سالیانه ی آنان در سر خرمن و هنگام تابستان از املاک صاحب خانه برآورده می شد. آن ها کار دیگری جز تدریس نداشتند. هنگام حرکت خانواده در تابستان به ییلاق، صاحب مکتب نیز به همراه آنان می رفت. حقوق این آخوندها، در حدود ماهی 25 قران تا سه تومان بود و شماری این مبلغ را بیش از اینها ذکر کرده اند.

 


اعظام قدسی می نویسد:

معلمان سرخانه اغلب از طلاب و ملاها بودند. حقوق این افراد ماهیانه حدود سه الی ده تومان بود. علاوه بر آن غیر از ماهیانه، غالب رجال که به مستخدمین خانه جیره می دادند؛ از قبیل آرد، برنج و غیره به ملای سر خانه هم می دادند.

 

 

 

برنامه ی آموزشی:

برنامه های آموزشی این مدارس از نظر مواد درسی و مطالب آموزشی، فرقی با مکتب خانه های عمومی نداشت و مطالب و کتاب های یکسانی داشتند. فقط می توان گفت که کیفیت آن با مکتب خانه های عمومی فرق می کرد. برای نمونه در آموزش خط یا در درس های دیگر رجال و اشراف می کوشیدند بهترین استادان را به خدمت بگیرند و در نتیجه، فرزندان شان از آموزش پر کیفیتی نسبت به زمان خود برخوردار می شدند.

 

 

 

تنبیه و تشویق:

با توجه به خاطراتی که از دانش آموختگان این مکتب خانه ها مانده است، تنبیه بدنی در این مکتب خانه ها نیز ادامه داشت، اما تصور نمی رود شدت آن به همان اندازه بود که در مکتب خانه های عمومی اعمال می شد. ولی واکنش شاگردان این مکتب خانه ها نیز نسبت به طرز رفتار معلمان خود چندان نشانی از رضایت و خرسندی در خود ندارد

.

http://tarikhnevisan.mihanblog.com/post/11

 

 

 

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20