*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

زندگي نامه روحاني شهيد سيد ابوالقاسم ارشادي

 

 

 

روحانی شهيد حضرت حجت الاسلام والمسلمین حاج سيد ابوالقاسم ارشادي ایمنی، در نوزدهم ارديبهشت 1330 هجري شمسي در يکي از روستاهاي بخش لاله آباد شهرستان بابل به نام ايمن آباد چشم به جهان گشود. ابوالقاسم فرزند اول خانواده بود پدرش سيد احمد و مادرش سيد طاهره حسيني ایمنی(خواهر حاج مختار) نام داشت.

 

 

 

نياكان سيد ابوالقاسم از عالمان عصر خود بودند. جد بزرگوارش حضرت حجت الاسلام والمسلمين سيد احمد حسيني امين آبادي و پدربزرگش حضرت حجت الاسلام والمسلمين سيد مرتضي ارشادي است.

 

  ايشان از همان اوان كودكي از صداي مناسبي برخوردار بود. بچه هاي هم سن و سال خود را جمع مي كرد و در مكان هايي در روستا كه منبر وجود داشت به مداحي مي پرداخت. ايشان در سن پنج سالگي كسب دانش را در ملاخانه روستا نزد ملاعبداله سالاریه فیروزکوهی آغاز نمود و به آموزش كتب ديني آنزمان پرداخت و تا سن 12 سالگي نزد ايشان به كسب دانش مشغول شد. روزي ملاعبداله، به پدرش سيد احمد پيغام مي دهد كه ابوالقاسم تمام دانسته هايي كه من مي دانم را آموخته است و با صداقت تمام اعلام می کند که من چيز جديدي براي  آموختنش ندارم.

 

 

حضرت حجت الاسلام والمسلمين سيد مرتضي ارشادي

 سيد احمد فرزندش را پيش پدربزرگ ابوالقاسم مي برد كه 75 سال سن دارد و در بستر بيماري است. پس از چند روزي پدربزرگش نامه اي به حضرت آيت اله محقق، رئيس حوزه علميه صدر بابل مي نويسد و او را راهي مدرسه علوم ديني این حوزه علمیه در بابل مي كند.

 

 

مدت زمان كوتاهي در مدرسه صدر بابل به تحصيل مي پردازد و در سال 1342 به همراه پدر براي تکميل تحصيلات فقهي خود، در سن 12 سالگی راهي حوزه علميه قم مي شود. در همان روز 15 خردادسال 1342 پدر و پسر در قم در جريان حوادث آنروز و سیل خروشان جمعیت، ناگهان از یکدیگر جدا می شوند.

 

 

پدر به روستا برمي گردد و سه روز بعد ابوالقاسم به همراه عمویش سید ابراهیم ارشادی که در قیام خونین 15 خرداد در قم حضور داشت، به منزل مي آيد. سيد ابوالقاسم ارشادي  که عشق به دین اسلام و اجرای فرامین پیام آخرین فرستاده خدا و ائمه اطهار در سينه‌اش موج مي‌زد و همين انگيزه نيز باعث پيوستن او به حوزه شده بود، با دیدن حوادث آنروز، پيوند ناگسستني خود را با امام زمان خويش استوار ساخت.

 

 

شهيد ارشادي چند سالي را در قم در محضر اساتيد مختلف از جمله آيات عظام حضرت آیت اله حاج ميرزا‌ هاشم آملي(ره)، حضرت آيت اله عبداله جوادي آملی و... به فراگيري علوم ديني پرداخت و همزمان با تحصيل در حوزه، به طور شبانه نيز به فراگيري علوم جديد مشغول و موفق به اخذ ديپلم شد. در سن هفده سالگي برخي از مقدمات علوم حوزه را پشت سر گذاشت و سپس وارد دوره سطح گرديد و تا زمان شهادت دروس ديني را تا سطح خارج پي گرفت.

 

 

 وي از هوش و ذکاوت سرشاري بهره مند بود. يکي از دوستانش در اين خصوص مي‌گفت: چند سالي که با هم در يک ساختمان موقوفه وابسته به مدرسه مرحوم آيت الله العظمي بروجردي(ره) زندگي مي‌کرديم پس از اتمام درس، استاد سؤالاتي از شاگردان مي‌کرد که در اين ميان شهيد ارشادي جزء معدود افرادي بود که هميشه در جوابگويي به سئوالات اساتيد اعلام آمادگي مي‌کرد و به همين خاطر بارها از سوي اساتيد حوزه مورد تحسين و تفقد قرار گرفت.

 

 

از نظر اخلاقي فردي آراسته به اخلاق اسلامي و از احاظ علمي نيز فردي شايسته بود و تمام دوستانش او را مرد عمل و داراي اخلاق حسنه مي‌شناختند. در برخورد با افراد به قدري متواضع و مهربان بود که بيشتر افراد در اولين برخورد شيفته اخلاق او مي‌شدند و سخنان دلنشين او غم و اندوه دوستان را زايل و تبديل به سرور و شادماني مي‌کرد.

 

  سيد ابوالقاسم در سال 1352 و در سن 21 سالگي ازدواج مي كند. همسرش اهل روستایش و فرزند حاج سيد شريف رسولي ايمن آبادي است. حاصل ازدواجش به ترتیب چهار فرزند به نام هاي زهرا(عادله)، انسیه(عاطفه)، ميثم و اويس مي باشد.

 

 

شهيد ابوالقاسم در قم زندگي مي كرد و اوائل براي گذراندن هزينه هاي زندگي با فروختن برنجي كه توسط پدر با نيسان به قم ارسال مي شد، گذران زندگي مي كرد. البته اصل پول برنج را به پدر باز مي گرداند و سودش را براي خود بر مي داشت.

 

 

شهيد ارشادي در جريان اوج گيري انقلاب شکوهمند اسلامي ايران همانند ديگر روحانيون متعهد و آگاه، لحظه‌اي از ارشاد و روشنگري مردم غافل نماند و مدام با ايراد سخنراني هاي پر شور و انقلابي اش، دِين خود را به اسلام و انقلاب  ادا نمود تا اينکه در جريان يکي از سخنراني هاي افشاگرانه و شرکت در تظاهرات سال 1356، مورد تعقيب ساواک قرار گرفت. ایشان که در مسیر قم به اراک با خودروی ژیانی که داشت مسافرکشی می نمود تا هزینه زندگی را تقبل نماید، در زمستان 1356 در نزدیکی های اراک دستگير و با وجود کتب مختلفی که بیشتر از آثار دکتر علی شریعتی بود، به مدت 48 ساعت بازداشت و مورد بازجویی قرار می گیرد.

 

 

بعد از آزادی از بازداشتگاه رژيم پهلوی، اين بار  پرخروش تر از پيش دست به مبارزه زد و ذره‌اي ترس و هراس به دل راه نداد. گروه شناسايي ساواک هم که به اراده مصمم و خلل ناپذير او واقف گشته بود، وي را تحت تعقيب قرار دادند و حتي به زادگاه وي در روستای ایمن آباد در بخش لاله آباد شهرستان بابل رفتند و به تجسس از خانه و کتابخانه وي پرداختند، اما بعد از اينکه چيزي دستگير شان نشد، پدرش سید احمد، حاج سيد مختار حسيني ايمني(دایی ایوالقاسم) و یکی از اهالي به نام حاج سيد حسين حسيني(متولي مسجد جامع و خير روستا) را دستگير و روانه بازداشتگاه ساواك در شهر بابل و سپس مرکز مازندران یعنی ساري کردند و پس از مدتي، به دليل عدم دسترسي به مدارک کافي با قيد ضمانت آنها را آزاد کردند.

 

 

پس از پيروزي انقلاب اسلامي، شهيد ارشادي با درک عميق و ذکاوت خاص خويش براي استمرار آرمان هاي الهي انقلاب و نيز تداوم راه شهيدان 15خرداد، که هنوز فداکاري هاي اين عزيزان از سينه او محو نگشته بود و فاجعه غمبار آن ايام را به خوبي به خاطرداشت، جهت تبليغ و ترويج شعائر ديني به دادسراي انقلاب‌اسلامي استان مازندران رفت که در اين‌کار موفقيت شاياني کسب کرد.

 

 

 

 

 

بعد از مدتي طولاني به حوزه علميه‌قم بازگشت و در مأموريت بعدي به‌اتفاق يکي ديگر از همرزمانش به استان چهار محال و بختياري سفر کرد که مسؤوليت تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و جهادسازندگي منطقه فارسان استان چهارمحال و بختياري به او محول شد.

 

 

پس از يک‌سال تلاش و جديت و سر و سامان بخشيدن به امور جاري آن منطقه با موفقيت، تکاليف محوله را به اتمام رساند و به تهران بازگشت. سپس طي حکمي از سوي حجت‌الاسلام زرگر به‌ همکاري با دادستان کل در امور دادسراي مبارزه با مواد مخدر در تهران مشغول شد و ضمن همکاري با دادسرا، در مجتمع آموزشي البرز نيز به تدريس پرداخت. بعد از چند سال به دليل اشتياق در امر ادامه تحصيل، مدتي از اشتغالات اجرائي فراغت حاصل نمود و به حوزه عليمه قم بازگشت.

 

 

 

اما بنا بر احساس مسؤوليت شرعي خود مجددا به ميدان امور اجرايي برگشت و به پيشنهاد معاونت پارلماني بين‌الملل وزارت امور خارجه به سمت کارشناس امور فرهنگي اين وزارت خانه منصوب شد. بعد از چندي تلاش و پيگيري در امور محوله، به دليل شايستگي و لياقتي که از خود نشان داد به کارشناسي اداره ششم سیاسی، در امور اين وزارتخانه از خود نشان داد، بعد از مدتي معاونت اداره نهم سياسي به او واگذار شد.

 

 

 

 

 

 

يکي از خصوصيات بارز شهيد ارشادي اين بود که با توجه به مطالعات فقهي و سياسي که داشت، به شدت طرفدار بحث و مناظره بود و هنگاميکه منافقين قصد داشتند افکار پليد و غير انساني خود را در ذهن جوانان و دانشجويان مسلمان تزريق کنند، وي در اطراف دانشگاه تهران با تيزهوشي تمام به بحث با منافقين مي‌پرداخت و با تحليل‌هاي در خوري که ارائه مي‌داد باعث روشنگري و هدايت جوانان مي‌شد. ایشان اغلب اوقات تا اواخر شب به مطالعه و تحقيق مي‌پرداخت، خيلي کم استراحت مي‌کرد امّا با وجود خستگي زياد هيچگاه خنده از لبانش دور نمي‌شد.

 

 

شهيد ارشادي با مطالعه نهضت‌هاي آزادي بخش، خصوصا ملل آفريقايي تحليل‌هاي جالبي بر روي کشورهاي آفريقايي و خصوصاً کشور نيجريه داشت. به دلیل تحقیقات گسترده و علمی فرهنگی درباره این کشور، طی حکمی، ایشان به عنوان سفیر ایران در کشور نیجریه منصوب شدند که قبل از آنکه این حکم به دستش برسد، به شهادت رسیدند.

 

 

وي در طول دوران خدمت در وزارت امور خارجه سفري به کشورهاي خارجي از جمله امارات، سوريه، مالي، نيجریه، غنا و... داشت که طي حکمي از سوي وزير امور خارجه مأمور اهداي کمک‌هاي دارويي جمهوري اسلامي ايران از طريق جمعيت هلال احمر گرديد.

 

بعد از فرار بني صدر و افشاي خيانت‌هاي او به دفاع مقدس ملت مسلمان ايران عليه صدام و پس از انجام اولين عمليات ظفرمند رزمندگان، به سوي جبهه‌هاي نور عليه ظلمت شتافت و به هدايت و ارشاد آنان پرداخت و بارها با ايراد خطابه و سخنراني هاي پر شور، روحيه رزمندگان غيور را دو چندان نمود.

 

 

 

 

شهید سید ابوالقاسم ارشادی ایمنی در مراسم خاص یا به خاک سپاری، سوم، هفتم، چهلم و یا سالگرد شهدای روستایش حضور می یافت و یا با حضور در منزل شهدای روستا، ضمن ادای احترام به خانواده ی شهدا به سخنرانی می پرداخت. صدای رسایی داشت و سخنانش از قدرت نفوذپذیری خاصی برخوردار بود.

 

 

سرانجام روز چهارشنبه، اول اسفند ماه سال 1364 پس از عمليات پيروزمند والفجر 8 و تسخير شبه جزيره استراتژيک فاو به دست تواناي سلحشوران اسلام، به قصد تقدير و تشکر از فاتحان هميشه پيروز لشگريان اسلام، به همراه کارواني متشکل از جمعي از علماء، هشت تن از نمایندگان مجلس، قضات عالی رتبه قضایی که در رأس آنها آیت اله فضل اله محلاتي (نماينده امام خمینی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي)، با هواپیمای اف 27 فرندشیپ عازم جبهه‌های جنگ بود، اما لحظاتي قبل از فرود هواپيما در شهر اهواز، با حمله ور شدن دو هواپيماي جنگی عراقي که بر خلاف قوانين بين المللي مبني بر عدم حمله به هواپيماهاي مسافري انجام گرفت، پس از منفجر شدن هواپیما در آسمان، در ۲۵ کیلومتری شمال اهواز سقوط می کند و تمامی سرنشینان هواپیما که نزدیک به ۵۰ نفر بودند، به شهادت می رسند و دفتر زندگي دنيوي سراسر شور و حماسه ی این بزرگمرد عرصه تلاش، حماسه و بیداری، یعنی شهید سید ابوالقاسم ارشادی ایمنی نیز بسته می شود و نامش در تاریخ روستا و کشورش ثبت و ماندگار می شود.

 

 

از شهید ارشادی دفترچه ای که شامل دست نوشته های ایشان می باشد و هنگام شهادت در دستش بوده است برجای مانده است که بسیاری از برگه های این دفترچه به خون پاکش آغشته شده است.

 

 

 

 

آنگونه كه پدرش مي گويد سالمترين پيكر شهيدان اين حادثه پيكر شهيد ابوالقاسم بود. بر اساس وصيت شهيد ابوالقاسم مي بايست در قم دفن مي شد، اما بر اساس خواهش مادرش كه بدون حضورش در روستا، برايش زندگي بسيار سخت است پيكرش به زادگاهش انتقال داده شد و با حضور خيل عظيم جمعيت از شهرستان بابل، سایر شهرهای مازندران و بویژه اهالی روستای ایمن آباد و کروکلا، ابتدا در بابل تشییع می شود و سپس به روستایش منتقل و پس از تشییع در روستا، در آرامستان روستا با انجام مراسم خاصی از جمله قرائت مقاله ای توسط فرزندش میثم ارشادی درباره زندگی پدر و اقامه نماز میت توسط حجت الاسلام قائمی به مزار شهدای ایمن آباد واقع در صحن مسجد جامع سوار بر دستان خیل عظیم جمعیت منتقل می شود. به دلیل جمعیت بیشمار و شرایط سخت تدفین درهای مسجد جامع بسته می شود و با حضور اعضای خانواده ی شهید ارشادی ضمن قرائت دو رکعت نماز توسط مادر، همسر و پسرش میثم، پیکر پاک و مطهر شهید سید ابوالقاسم ارشادی ایمنی، با نهایت عشق توسط مادرش سید طاهره حسینی ایمنی و همسرش خانم رسولی ایمن آبادی به خاک سپرده می شود.

 

 

 

 

به مدت چهل روز همواره مراسم خاص شهيد از سوي افراد خاص و يا نهادهاي دولتي عصرها در مسجد جامع ايمن آباد كنار مزار شهيد و گلزار شهدا  برگزار مي شد.

 

مراسم روز هفتم این شهید بزرگوار نیز که با دسته روی های منظم، منسجم و فراوانی از نقاط مختلف بخش لاله آباد و شهرستان بابل برگزار شد از بزرگترین و باشکوهترین مراسم هفتم شهدای روستای ایمن آباد و کروکلا بوده است.

 

 

 

 مسئوليت هاي مهم شهيد سید ابوالقاسم ارشادی ایمنی:

 

1_ مسئول تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و جهاد سازندگي منطقه فارسان استان چهارمحال و بختياري

 

2_ معاون اداره ي نهم سياسي

 

3_ سرپرست كميته فرهنگي شهرستان فارسان و حومه از توابع استان چهارمحال و بختياري

 

4_ ايشان چند روز قبل از شهادتش به عنوان سفير ايران در كشور نيجريه انتخاب و منصوب مي شود اما  قبل از اينكه حكم سفارت به دستش برسد به شهادت مي رسد.

 

 

 

 

 

توجه:

 

اطلاعاتی از زندگی این شهید بزرگوار از جمله فیلم، عکس، اسناد، احکام دولتی، دست نوشته ها و یک جلد کتاب به دست آمد، که در وبسایت روستا درج شد.

 

 

 

 

 

با نهایت سپاس از: حاج سید احمد ارشادی(پدرشهید) و سید عمران ارشادی(برادر شهید)

 

 

 

 

 

روحش شاد و يادش مانا

يادمان باشد فراموششان نكنيم

 آرامش ديروز و امروز ماحاصل جانفشاني شهيدان است.

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20