*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

مرگ دردناک دو نوجوان روستا بر اثر نا آگاهی خود، خانواده و مسئولین

 

 

 همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

حدود ساعت ده شب پنجشنبه یعنی شب جمعه 21 تیرماه 1397 برق روستا قطع شد.

مردم تصورش را نمی کردند که این خاموشی به دلیل برنامه های زمانبندی شده ی نامنظم اداره برق نیست و اینکه دو نوجوان 15ساله ی روستای خودشان، بر اثر بی احتیاطی محض و آشکارای خود و سهل انگاری والدین شان، طی برخورد با تیر برق روستا در جاده ی بین المللی کنار کاشی فروشی حسینی، متاسفانه جانشان را از دست دادند!!

سیدمحمدحسینی فرزند رضاقلی و پسرعمویش سیدمبین حسینی فرزند نقی (نوه های مرحوم حاج عقیل) ، یکی پس از دیگری جانشان را از دست دادند و روستا را در اندوه مرگ خود به سوگ نشاندند.

 

 

 

 

حادثه چگونه اتفاق افتاد؟:

 

محمد حسینی فرزند رضاقلی‌ سومین فرزند خانواده که دو خواهر  بزرگتر از خود داشت. او در رشته ی ورزشی وزنه برداری نیز فعالیت می کرد.


از دیگر سوی پسر عمویش مبین حسینی فرزند نقی، نخستین فرزند خانواده که برادری کوچکتر از خود داشت. او نیز در عرصه ورزش در زمینه تکواندو فعالیت می کرد.


هر دو پسر عمو ۱۵ساله بودند. و متوسطه اول را به پایان رسانده بودند. محمد در این حادثه ی تلخ پشت فرمان خودروی سواری روآ بود و مبین سرنشین خودرو.


با توجه به سن آنها آشکار است که هر دو فاقد گواهی نامه رانندگی بودند.


علاقه به موتورسیکلت و خودرو برای هر نوجوان و جوان و حتی کودکان نیز جذاب و بسیار پر هیجان است. و این دو پسر عمو نیز مستثنی از این نگاه نبودند.


شب جمعه که کل خانواده در مسجد روستا در مراسم برگزاری سالگرد حاج سیدعقیل حسینی ایمنی(ره) (پدربزرگ محمد و مبین) حضور داشتند، محمد اصرار بر گرفتن سوئیچ خودرو از پدر تا در داخل روستا با دوستان دوری بزنند به آرامی و هوایی عوض شود.


پس از دادن سوئیچ خودرو توسط پدر به فرزندش، محمد با پسر عمویش مبین و  با چند نفر از دوستان شان گشتی داخل روستا می زنند و پس از پیاده شدن دوستان شان، تصمیم می گیرند، رانندگی در جاده ی اصلی و بین المللی  را نیز تجربه کنند.


احتمالا" دوربرگردان زرگر شهر که بالاتر از کمربندی بابل قرار دارد محل بازگشت شان بوده است و با توجه به سبقت از سمت راست جاده آنهم با سرعت بسیار بالا، خودرو از کنترل راننده خارج می شود و با برخورد به تیر برق (روبروی انبار کاشی و بالاتر از کارخانه شالیکوبی اطمینان و نزدیک خانه سید ابراهیم حسینی)، و به احتمال زیاد بسته نبودن کمربند ایمنی، راننده یعنی سید محمد جانش را همان لحظه ی حادثه ی تصادف از دست می دهد و سیدمبین نیز پس از رساندن اورژانس 115 روستا به بیمارستان شهید بهشتی بابل صبح روز بعد جانش را از دست می دهد.

 

لازم به توضیح اینکه نزدیک به دوساعت طول می کشد تا این دو نوجوان را از خودروی مچاله شده خارج کنند.


خبر فوت این دو نوجوان روستا اندوهی فراروان را برای شنونگان به همراه دارد و سئوالی بسیار مهم که چرا چنین شد؟! فرزندی که به سن قانونی رانندگی نرسیده است و  گواهی نامه رانندگی نیز ندارد چگونه خودرو در اختیارش قرار می گیرد تا رانندگی را نه تنها در داخل روستا بلکه در روستاهای اطراف و جاده اصلی بر اساس عادت قبلی بارها و بارها تجربه کند. تجربه ی نا اگاهانه ای که در نهایت جانشان را گرفت؟!!

 

 

 

 

 

پیکر این دو نوجوان 15ساله ی روستا با اندوه فراوان پس از شستشو و کفن نمودن با حضور جمع زیادی از اهالی، در روستا تشییع و در آرامگاه ایمن آباد به خاک سپرده شد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ضمن عرض تسلیت از سوی اهالی روستا به خانواده محترم برادران حسینی

 

بویژه مادران داغدار محمد و مبین

 

اميدواريم خداوند، این دو نوجوان روستا را مورد رحمت بیکران خودش قرار دهد

 

و صبر و بردباری بیشتری به والدین شان عطا نماید.

 

 

 

مراسم ختم این دو نوجوان امشب 22 تیرماه 1397، بعد از نماز مغرب و عشا به شیوه سنتی مجمعه شام،  در مسجد صاحب الزمان(عج) روستای ایمن آباد، برگزار می شود.

 

 

 

سایر مراسم ختم و هفتم:

شنبه 23تیرماه 1397 ، مسجد صاحب الزمان ایمن آباد از ساعت 18:30 تا 20، از سوی شوهر عمه ها

یکشنبه 24تیرماه 1397، در مسجد جامع ایمن آباد مراسم سنتی آش سوم ساعت 9 تا 11صبح.

 

یکشنبه 24تیرماه 1397، مسجد صاحب الزمان ایمن آباد، از ساعت 18:30 تا 20، از سوی دایی ها، خاله ها و فرزندان

 

دوشنبه 25تیرماه 1397، مسجد جامع بالابیشه سر، از ساعت 16 تا 18، از سوی پدربزرگ حاج خلیل حصیری و فرزندان و دامادها

 

سه شنبه 26تیرماه 1397، مسجد صاحب الزمان ایمن آباد از ساعت 18:30 تا 20، از سوی صندوق تعاونی حسین ابن علی(ع)

 

 

مراسم هفتمین روز درگذشت دو نوجوان روستا، چهارشنبه 27تیرماه 1397، از ساعت 14 تا 16 کنار مزار آنان برگزار می شود.

 

 

 

 

 

 

بیاییم در همین ایام که خبر تلخ جان باختن این دو نوجوان روستا همچنان در محافل خصوصی خانواده ها و عمومی روستا سر زبانهاست و صحبت های احیانا" تکراری که بار آموزشی و محتوایی خوبی هم به همراه ندارد، ساعتی را بصورت بحث از علت چنین رخداد تلخی که شاید فردا روزی برای بستگان و نزدیکان ما هم اتفاق بیافتد، با خانواده به بحث بنشینیم و بویژه فرزندانمان را مجاب کنیم که یک مقاله یا انشایی تحقیقی با عنوانی مثل " علل مرگ پسرعموهای روستا "، مطرح کنیم و سپس با یک نشست ساده ی خانوادگی به ابعاد و زوایای مختلف آن بپردازیم.

شاید این نشست و گفتگوی یکساعته، عاملی شود بر افزایش آگاهی و دانایی ما و فرزندانمان تا در زندگی اندیشیدن، مشورت و گوش دادن به تجربه ی بزرگترها را قبل از گرفتن هر تصمیمی و انجام هر کاری سرلوحه ی زندگی خودشان قرار دهند.


 

فرزندانمان حاصل تعلیم و آموزه های علمی و تجربی ما هستند. اینکه نقش مدرسه و اجتماع را که حاصل برنامه ریزی و عملکرد مسئولین یک کشور است را، نمی توان از نظرها دور داشت، اما نقش خانواده بسیار پُر رنگ تر به نظر می رسد. تا نظر شما اهالی روستا، بویژه فرزندان تان چه باشد.

با اعضای خانواده در این زمینه حتما" ساعتی را به گفتگو بنشینیم.

 

 

 

 

 

 

 

 

ترانه سراي روستايمان  سرکار خانم سیده ریحانه هاشمی کرویی
که متولد سال  1357 از روستاي پايين كروكلاي بابل است از سال 1384 سرودن شعر را آغاز کرد. او اشعار و ترانه هاي زيادي دارد.
ایشان نیز بسان سایر مردم روستای مان که از مرگ دلخراش دو نوجوانِ روستای مان، غمگین بود، ترانه ای را  به همین مناسبت سرود و آنرا تقدیم به پدر و مادرِ  محمد و متین کرد و ارسال برای وبسایت روستا،
که تقدیم به والدین داغدار این دو عزیز می شود.



سیاه می پوشه دلم
سیاه می خونه کلاغ
هرچی چراغ روشن کنم
تاریکتر میشه اتاق

هرچی چراغ روشن کنم
بازم سیاهتر میشه شب
این خونه بی تو می رسه
هرثانیه جونش به لب

غرقم کن ، آرومم نکن
دریا حوالی توئه
تاریک ترین جای جهان
اتاق خالی توئه

می سوزم و آرامشم
تویی که دیگه نیستی
تموم دنیا شده شب
چرا تو خونه نیستی

چیکارکنم بدون تو
با پاییزای بارونیت
با برفی که نمیشینه
رو ژاکت زمستونیت

سیاه می پوشه دلم...



تقدیم به دل های شکسته ی پدر و مادر سیدمحمد حسینی و سیدمبین حسینی و خانواده های داغدار حسینی.

 سیده ریحانه هاشمی
23تیرماه 1397

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
+2 # سیدمهدی حسینی ایمنی در تاریخ: شنبه 23 تیر 1397 ، ساعت 09:04 ق ظ
با سلام، خداوند این دو نوجوان را بیامرزد و به پدر و مادر این دو بزرگوار صبر عطا کند.
واقعاً ما هم که در داخل محل نیستیم با شنیدن این موضوع خیلی ناراحت شدیم واقعاٌ مرگ عزیزان سخت مخصوصاٌ در سنین نوجوانی و جوانی که جای خود دارد .
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20