*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

جایگاه توسعه پایدار روستایی در ایران

 

روز ملی روستا و عشایر نیز به عنوان یکی از مناسبت های مندرج در تقویم رسمی کشور ثبت گردیده است. ۱۵ مهر ماه به این عنوان نام‌گذاری شده است و در واقع مرکز توسعه روستایی این تقاضا را از شورای فرهنگ عمومی نموده که به منظور تجلیل و تقدیر از زحمتکشان روستایی و عشایری و یاد کردی از خدمات ارزنده آنان به کشور عزیز روزی را به نام روز روستائیان و عشایر غیور و سلحشور ایران معرفی و نام‌گذاری نمایند.

به همین منظور گفتگو با دکتر عبدالرضا افتخاری؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس ، از نظر می گذرانیم که در خبرگزاری کشاورزی ایران (ایانا)  توسط  وحید اسلام زاده انجام شده است.

 

نقد و ارزیابی ساختاری یا نقد پیکرگرا برنامه های توسعه روستایی کشور، یکی از روش های علمی شناخته شده است تا بدین وسیله اندیشه، روش و مدیریت برنامه ریزی توسعه پایدار روستایی را در فرایند برنامه ها نمایان کند.

 

تخصص اصلي دکتر عبدالرضا افتخاری توسعه روستايي است و تخصص فرعي ایشان جغرافياي اقتصادي. دکتر افتخاری رییس انجمن علمی توسعه روستایی است؛ این انجمن یکی از بزرگترین انجمن های علمی است که در زمینه مسایل روستایی و کشاورزی ایران فعالیت می کند. از دکتر افتخاری کتاب های بسیاری منتشر شده است. اما در این گفتگو به بحث درباره تغییر در محیط درونی و بیرونی، به ویژه در عرصه های جهانی مانند جهانی شدن، همواره جامعه اطلاعاتی و جوامع روستایی را با تهدیدها یا فرصت هایی روبرو می کند. به همین دلیل تدوین برنامه های ملّی، برای مدیریت برنامه ریزی توسعه پایدار روستایی یک ضرورت اجتناب ناپذیر است. فرض ما بر این است که با وجود افزایش سطح توجه به توسعه پایدار روستایی در برنامه های بعد از انقلاب که بیشترین آن در برنامه چهارم و ششم توسعه مشاهده می شود، اما متاسفانه عناصر توانمندسازی در باور خط مشی گذاران و برنامه ریزان برای نهادینه کردن پایداری به درستی شناخته نشده است و مدیریت اجرایی از ظرفیت لازم برای اجرای پایدار برخوردار نیست. دکتر عبدالرضا افتخاری؛ استاد دانشگاه تربیت مدرس و مدیر گروه جغرافیا و برنامه ریزی روستایی دانشگاه تربیت مدرس و رییس انجمن علمی توسعه روستایی ایران است.

 

از بدیهیات دستیابی به توسعه پایدار و توسعه روستایی تدوین برنامه و نقشه راه است. اخیرا نیز سند توسعه روستایی توسط معاونت توسعه روستایی و مناطق محروم منتشر شده است. با چه روش هایی می توانیم میزان صحت برنامه تدوین شده را مورد سنجش قرار دهیم؟

 

نقد و ارزیابی ساختاری یا نقد پیکرگرا برنامه های توسعه روستایی کشور، یکی از روش های علمی شناخته شده است تا بدین وسیله اندیشه، روش و مدیریت برنامه ریزی توسعه پایدار روستایی را در فرایند برنامه ها نمایان کند؛ زیرا به نظر می رسد با وجود سابقه بیش از چندین دهه تجربه اندیشه ای، روش شناسی و مدیریتی در برنامه ریزی و توسعه و همچنین توسعه روستایی، وجود ۶۰ هزار روستا با جمعیت ۲۱ میلیون نفر و شکل گیری ساختار و کارکرد جدید روستایی با توجه به تحولات ناشی از علم و تحولات اقتصادی – اجتماعی در جهان و ایران، هنوز مشکلات روستا و روستایی در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، و اجتماعی پابرجاست. 

 

در واقع وجود مشکلاتی چون آسیب پذیری شدید محیط های روستایی از پدیده های طبیعی و غیرطبیعی مانند انسانی، فناوری و مدیریتی، و برنامه ریزی در حوزه های اقتصادی، پایین بودن سطح درآمد، کمبود فرصت های شغلی، غیراقتصادی بودن فعالیت های تولیدی، نبود انگیزه و منابع برای سرمایه گذاری و... در حوزه های اجتماعی، مهاجرت سرمایه های انسانی و اجتماعی، اختلاف میان کیفیت زندگی در شهر و روستا، کم رنگ شدن هویت روستایی و بومی و عدم تمایل جوانان به ابراز هویت روستایی و... در چند دهه و تشدید آن ها، گویای آسیب پذیری و آسیب دیدگی روستا و روستاییان است.

 

درواقع این آسیب ها و مشکلات، بیانگر شکاف توسعه ای در جامعه روستایی است که آن را می توان به نوعی انشقاق فضایی – اندیشه ای، روش شناسی و مدیریت برنامه ریزی به لحاظ معیارهای توسعه اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی ناشی از خط مشی گذاری ها، برنامه ریزی ها و مدیریت کلان برای جامعه روستایی دانست؛ بدین معنا که همزمان با تحولات علمی در سه بعد یاد شده، در چارچوب پارادایم توسعه پایدار و معیارهای آن به عنوان پارادایم جدید توسعه، چندان بهره برداری نشده است.

 

به بیان دیگر، شکاف توسعه ای در مناطق روستایی، بیانگر خطوط تمایز و تعارضی است که بین جایگاه واقعی روستاها در فرایند برنامه ریزی کلان ملی به لحاظ پایداری وجود دارد که نتیجه آن بازماندگی توسعه ای جامعه روستایی از فرایند توسعه ای ملی براساس پارادایم جدید است. در این ارتباط ضرورت دارد مدیران و برنامه ریزان روستایی با ارزشیابی مداوم برنامه های توسعه و چشم اندار، تلاش در تامین سازگاری برنامه های توسعه ملی با وضع موجود و مطلوب جوامع روستایی، به لحاظ دستیابی به توسعه پایدار داشته باشند. 

 

بنابراین، تحلیل و بررسی محتوایی برنامه های توسعه روستایی در فرایند برنامه ریزی های توسعه ملی با رویکرد انتقادی، نشان دهنده این است که در هر برهه زمانی، برنامه ها، فرایند و سیر حرکت غالب توسعه روستایی به چه میزان در راستای الگوی چند بُعدی توسعه پایدار سازگار با سپهر جامعه روستایی بوده است؟ و توانمندسازی، ظرفیت سازی، شبکه سازی و فرایند مشارکتی حداکثری و... به مثابه عناصر اساسی رویکرد توسعه روستایی چقدر مد نظر بوده است؟ آیا تغییرات در جامعه روستایی با روش هایی که توانایی ارزیابی و اندازه گیری، تفسیر و تبیین را دارند، قابل درک است یا نه؟

 

برنامه ریزی و مدیریت نیازمند اندازه گیری است. این اتفاق مثبت در سند توسعه روستایی نیز افتاده است و دیده می شود که به تدریج اندازه گیری در برنامه های توسعه مدار کشورمان تاثیرگذار می شود. آیا شما این مسیر را مثبت ارزیابی می کنید؟

 

ابزارها و روش هاي بسياري براي اندازه گيري پيشرفت به سمت توسعه پايدار طرّاحي شده اند، اما با وجود ديدگاه هاي متفاوتي كه وجود دارد، نمي توان به يك منبع و روشي پذيرفته شده و قابل كاربرد در تمام مناطق و بخش ها و موضوعات و سؤال ها اتكا كرد. با وجود اين ضرورت دارد، در تحليل ها از روش هاي كلگرا و نظام مند موجود در ادبيات توسعه پايدار ياري جست.

 

اين روش ها بر اساس تجربه هاي جهاني در پنج نوع چارچوب مورد توجه قرار گرفته اند كه هر يك شاخص ها و معرّف هاي خاصي از پايداري را نشان مي دهند و عبارتند از: اندازه گيري ثروت ملل، چارچوب فشار وضعيت واكنش، ردپاي اكولوژيكي، پايداري بارومتري، كمیسيون توسعه پايدار. با وجود شكل گيري شاخص ها و ابزارها در سطوح جهاني، ملّي و منطقه اي از يكسو در سنجش پايداري مناطق روستايي در سطح محلّي مشكلاتي وجود دارد و از سويي ديگر، شاخص هاي موجود به طور عمده بر اساس رويكرد بالا به پايين بوده و توسط مؤسسه هاي ذي نفع و بر اساس درك آن ها از مفهوم توسعه پايدار روستايي طرّاحي شده است.

 

 بنابراين تحليل اسناد برنامه هاي توسعه روستايي با محدوديت هايي كه در سنجش و ارزيابي آن وجود دارد، انجام مي گيرد و تلاش مي شود تا اي محدوديت ها، هدف پژوهش را كه دستيابي به ميزان همسويي اهداف و سياست هاي برنامه هاي توسعه ملّي با الگوي توسعه پايدار روستايي به عنوان الگوي غالب دهه هاي اخير است، از طريق روش تحليل محتوايي اسناد با مدل تعالي سازماني مشخص كند تا شناختي مناسب از روندها و تحولات وضع موجود برنامه توسعه روستايي با رويكرد توسعه پايدار و نحوه استمرار آن ها در جهت ترسيم آينده مناطق روستايي به دست آيد و همچنين ميزان و سطح اختلاف بين هدف ها و وضع موجود در برنامه ريزي توسعه پايدار روستايي را در چارچوب برنامه هاي كلان توسعه بعد از انقلاب مشخص كند.

 

در اين چارچوب، پرسش هاي اساسي من عبارتند از:

 

آيا در برنامه هاي توسعه بعد از انقلاب، به نقش و جايگاه روستا و برنامه ريزي توسعه پايدار روستايي توجه شده است يا نه؟

 

آيا خط مشي هاي برنامه هاي توسعه پنج ساله بعد از انقلاب، به عنوان چارچوب و مبناي برنامه ريزي و خطمشي گذاري براي توسعه روستايي در راستاي توسع پايدار تدوين شده است؟

 

شاید بهتر باشد از اول شروع کنید، یعنی چهارچوب مفهومي شناسايي معرف هاي توسعه پايدار را مشخص کنید؟ این چارچوب مفهومی کدام است؟

 

بايد گفت كه مفهوم توسعه پايدار را به روش هاي گوناگون در قالب مفاهيم متنوعي چون، بيان چشم اندازها، تبادل ارزش ها، توسعه اخلاقي، بازسازماندهي اجتماعي، فرآيند تحول به سمت آينده بهتر، عدم به مخاطره انداختن كيفيت محيط زيست، توانمندسازي مردم، ايجاد ظرفيت هاي جديد، احترام به اطلاعات و دانش بومي، افزايش آگاهي ها و اطلاعات، رساندن انسان به مرحله رضايت از زندگي خويش و آزادي انتخاب و برابري در دسترسي به فرصت ها، مي توان تلقي كرد كه همگي به نوعي تبيين كننده ايده محوري توسعه پايدار، يعني برآورده ساختن نيازهاي نسل حاضر با در نظر گرفتن نياز نسل هاي آتي است. با این تعریف مفهومي، توسعه پايدار فرآيندي است به سوي پايداري، پس نمي توان آن را يك پروژه تلقي كرد؛ زيرا كه توسعه پايدار: ۱) فرآيند چند بُعدي است كه در جست و جوي يكپارچگي اهداف اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و محيطي به روش پايدار است و ۲) فرآيند پايدار و مداوم تغيير اقتصادي، اجتماعي و محيطي كه براي افزايش رفاه بلندمدت كل اجتماع در سطوح مختلف طراحي شده است. در اين چارچوب، اجتماع پايدار (جامعه روستايي) داراي چهار خصوصيت است و عبارتند ا ز: امنيت اقتصادي، يكپارچگي زيست محيطي، كيفيت زندگي و توانمندي همراه با مسئوليت پذيري و پاسخگويي.

 

بر اين اساس مي توان گفت كه توسعه پايدار روستايي، يعني نگرشي همه جانبه و سينوپتيكي و فرآيندي به تعامل انسان سازمان يافته با محيط زيست خويش (فضاي زندگي) و الگوي خاص از اين تعامل در ابعاد سه گانه راهبردي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي، در راستاي افزايش انتخاب مردم با گسترش دامنه دموكراتيك، تواناسازي مردم به منظور تصميم گيري براي شكل دهي به فضاي زيست، افزايش رفاه و خوشبختي، گسترش فرصت ها و ظرفيت هاي بالقوه، تواناسازي زنان، فقرا و كشاورزان مستقل و آزاد براي سازماندهي فضاي زيست خويش و همچنين تواناسازي براي انجام كار گروهي است كه در آن صورت مي توان گفت، توانمندسازي و ظرفيت سازي به منزله كانون و هسته مركزي پارادايم جديد در اين تعريف مورد توجه است. بدين ترتيب با پذيرش اين تعريف و با در نظر گرفتن تفاوت هاي مكاني و فضايي سكونتگاه هاي انساني، بوم گرا بودن توسعه و عدالت اجتماعي، اقتصادي و مكاني، مي توان گفت كه جوامع روستايي امروزي، به طور عمده با ويژگي هايي چون سياست هاي تبعيضي و برنامه ريزي هاي ناسازگار كه همراه با فقر اطلاعاتي، مهارت هاي پايين، فرهنگ كارآفريني ضعيف و نابرابري های قومي و قبيله اي روبرو هستند كه از ساير جوامع (شهری) قابل تمیزاند. به همين دليل چالش هاي عمده پيش روي اين جوامع براي رسيدن به توسعه روستايي پايدار و توسعه ملّي عبارتند از: تأمين نيازهاي اساسي، از جمله اطلاعات، افزايش توليد و كاهش فقر، امنيت غذايي، افزايش درآمد، حفظ محيط زيست، توسعه فرصت هاي شغلي و افزايش مشاركت و اعتماد به نفس و كارآ فريني. در واقع دورافتادگي (انزوا ي) جغرافيايي توسعه و توسعه جغرافيايي، كاهش جمعيت جوان، افزايش مهاجرت، بيكاري، تغييرات تركيب سني جمعيت، مونث شدن روستاها، تغيير الگوي كشت، عدم تنوع اقتصادي (به ويژه در بخش كشاورزي)، استفاده نشدن از توان ها و پتانسيل ها، تغييرات اجتماعي و فرهنگي، آسيب پذيري بالا و مانند آن كه تنها با نگاه كل گرا به توسعه روستايي و استفاده از يك روش شناسي حل مسئله كه داراي ويژگي هايي مانند بومي، مشاركتي، خلاقانه، مبتني بر تجربه در قالب نظريه توسعه پايدار بوده و در جهت شناخت و حل مسئله (نه صورت مسئله)، امكان پذير است.

 

بنابراين همان طور كه پيشتر بيان شد، اگر توسعه پايدار را فرآيندي در نظر بگيريم كه فرصت ها و امكان انتخاب انسان را گسترش داده و قابليت آنان را افزايش مي دهد، بنابراين انسان ها بازيگران اصلي و مجريان محوري توسعه پايدار به شمار مي روند و در اين چارچوب است كه توسعه پايدار در پي توسعه دائمي قابليت هاي انساني و مكاني است به سخن ديگر، در توسعه پايدار روستايي، تنظيم مديريت رابطه انسان با محيط زيست خود در چارچوب پيوند متعادل نظام هاي اجتماعي، اقتصادي با نظامهاي زيست محیطی مورد توجه است. بنابراين در فرآيند توسعه پايدار، مي توان انديشه، روش شناسي و مديريت و برنامه ريزي روستايي را در سه بُعد اصلي اقتصادي، اجتماعي و محيطي در نظر گرفت كه هر يک از ابعاد جنبه هاي خاص خود را دارند و اهداف در آن ها متفاوت است. اما همه آن ها در جهت كل گرايي كه همان دست يابي به توسعه پايدار و حق توسعه يافتگي و زندگي شرافتمندانه است كه با پيوند با يكديگر، نظام و الگوي رفتاري پایدار را فراهم می کنند.

 

برای ارزیابی برنامه های توسعه روستایی و بخصوص در سند توسعه روستایی شما از کدام ساختار ملّی استفاده کردید؟

 

برابر ادبيات موجود، ساختار مدل همانند هر مدلي بدين گونه است كه هر يك از معيارها به زيرمعيارهاي متفاوت قابل تقسيم بندي هستند كه مجموع آن ها نشان دهنده همسويي برنامه هاي توسعه با اهداف توسعه پايدار به عنوان پايه نظريه اي غالب در ادبيات برنامه ريزي جهان است. در اين ارتباط نُه معيار مهم مدل توسعه يافته EFQM را برای ارزيابي برنامه ها گسترش داده، به طوري كه ارتباط آن با توسعه پايدار روستايي روشن شود:

 

۱-رهبري: در اين مدل رهبران سرآمد، به عنوان مجموعه نيروها و نهادهاي سازمان يافته در چارچوب ميثاق هاي ملّي (قانون اساسي)، مأموريت و دورنما را بر اساس روش هاي علمي برنامه ريزي، از جمله برنامه ريزي راهبردي مشاركتي با مشاركت مجموعه ذي نفعان بر اساس نيازهاي آنها، تدوين و شرايط دستيابي به آنها را تسهيل مي كند. در اين جا منظور از رهبري، تمام افراد سازماني متولي در امر توسعه روستايي كشور است كه از طريق اَعمال و رفتار خود، ارزش ها و هنجارها و تصميم گيري هاي آن ها، در روند و مسير توسعه روستايي ايران تأثيرگذار است. اين افراد در سازمان ها و نهادهاي خود با هماهنگي با ساير نهادها و سطوح مختلف، قادرند جهت حركت توسعه روستايي را تغيير دهند. بنابراين توجه به نقش رهبري در توسعه روستايي، مهمترين و اصلي ترين معيار در برنامه ريزي و مديريت توسعه روستايي كشور به شمار مي آيد؛ زيرا مقوله رهبري، نشان دهنده اين نكته اساسي است كه چگونه مديران و برنامه ريزان ارشد كشوري، به عنوان ذي نفعان، براي تحقق ارزش ها، رفاه و توسعه روستاييان، جهات عملكردي، تمركز بر مناطق روستايي و روستاييان مي پردازد. همچنين در اين سطح (كلان)، شاخص رهبري كنترل كننده (ارزيابی و نظارت كننده) چگونگي عملكرد مؤسسه ها و افراد تحت امر در قبال روستاييان است.

 

۲-خط مشی و راهبرد: يك برنامه توسعه سرآمد با هدف دستيابي به توسعه پايدار، داراي مأموريت و دورنمايي متمركز بر ذي نفعان، منابع جامعه و شرايط بيروني است. بنابراين در مسير دستيابي به توسعه روستايي بدون توجه به پايداري به عنوان خط مشي كليدي، توسعه روستايي امكان پذير نيست. در نتيجه در تدوين خط مشي ها و راهبردهاي توسعه پايدار روستايي، توجه به نيازهاي جامعه روستايي، به ويژه گروه هاي هدف روستايي، منابع روستاها، تغييرات در سطوح مختلف منطقه اي، ملّي و بين المللي، مشاركت روستاييان، نوآوري و خلاقيت و كارآفريني ضروري است.

 

۳-منابع انساني: برابر ادبيات موجود، يك برنامه توسعه اي ايده آل، تمامي توان بالقوه منابع انساني موجود را در سطوح مختلف فردي، گروهي و سازماني مديريت كرده و براي كارآمدي آن ها برنامه ريزي دارد. در چنين محيطی به عدالت و برابري انساني و حقوق شهروندي آن ها توجه شده و تمام انسان ها در امور سازمان مشاركت داده می شوند و به توانمندسازي آن ها در زمينه هاي مختلف توجه مي شود، به گونه اي كه به افزايش مهارت، دانش و آگاهي در بين افراد و در سطح جامعه و مكان ها منجر شود. در مناطق روستايي نيز وجود منابع بالقوه انساني، به ويژه جوانان، مي تواند نقطه عطفي براي توسعه روستايي باشد كه اين امكان از طريق آموزش، كارآفريني، تسهيل خدمات و سرمايه، حمايتهاي معنوي، دانش فني و مانند آنها شكل مي گيرد.

 

۴-شراکت ها و منابع: برابر متون توسعه اي، در يك برنامه توسعه اي آينده نگر، روابط و پيوندهاي ميان عوامل مختلف در برنامه مدنظر گرفته مي شود، به گونه اي كه بر اساس اين نگاه، بهره گيري و استفاده از منابع بالقوه را آغاز مي كند. در زمينه توسعه روستايي پايدار، برنامه هاي توسعه مي توانند روابط بين محيط روستا با جوامع ديگري چون، جامعه شهري و پيوندهاي ميان آنها را در نظر گرفته و در تلاش براي برقراري تعادل ميان آنها باشند. همچنين در عرصه درون مناطق روستايي نيز، جلب مشاركت مردمي، ايجاد پيوندهاي اجتماعي، فعاليتهاي گروهي و تعاوني از اهداف و خط مشي ها باشد تا بتوان از منابع بالقوه موجود در مناطق روستايي استفاده مناسب را داشت.

 

۵-فرایندها: برنامه هاي توسعه مناسب، فرآيندهاي خود را بر اساس چهار حوزه رهبري، خط مشي ها و راهبردها، منابع انساني و شراكت و منابع، به منظور ارتقاي توان فرآيندهاي توليدي و خدماتي و افزايش كيفيت آنها براي دستيابي به اهداف كليدي با كسب رضايت كامل ذينفعان و ايجاد ارزش براي آنها طراحي و مديريت كرده و بهبود مي بخشد. در اين ارتباط تحول در ساختارهاي برنامه ريزي، نظام اداري و بهينه سازي فرآيندهاي ارائه خدمات با ايجاد نهادهاي محلي و منطقه اي و ملّی يك ضرورت است. بنابراين مديريت فرآيندها، جنبه هاي مهمي از فرآيندهاي تدوين و اجراي برنامه هاي توسعه است. اين مقوله در حيطه برنامه ريزي و توسعه روستايي، دربرگيرنده كليه فرآيندهاي كليدي در توسعه روستايي است.

 

در کتاب سند توسعه روستایی هم به توسعه منابع انسانی بسیار بسیار تاکید شده است. اما سایر حوزه ها و مولفه ها چه تاثیر بر توانمندسازی روستاها دارد؟

 

علاوه بر منابع انسانی می توان مولفه ها یا شاخص های: پايداري جامعه روستايي و زيست محيطي و كالبدي سكونتگاه هاي روستايي، در سه حوزه راهبردي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي همراه با نتایج اقتصادی را مطرح کرد. در این جا درباره هر سه راهبرد مختصر صحبت می کنیم:

 

نتايج اقتصادي: يكي از ابعاد اصلي است كه در جوامع گوناگون دستيابي به توسعه پايدار مورد تأكيد فراوان است كه خود به سه زير بخش توليد، توزيع و مصرف تقسيم می شود. در بُعد اقتصادي، هدف ايجاد فضاي مناسبي براي توسعه اقتصادي است كه طي آن جامعه، كارآيي، عرضه كالا و خدمات مورد نياز خود را افزايش داده و به تبع آن سطح زندگي و رفاه عمومي اعضاي خود را افزايش مي دهد. بنابراين در محيط روستا، هدف مديريت توانمندساز اقتصادي، تسهيل جذب سرمايه، تأمين تغذيه، جلوگيري از خروج سرمايه، ايجاد زمينه اشتغال، كارآفريني، تسهيل بازار براي فروش كالاها و خدمات توليدي و زمينه سازي براي مصرف پايدار در چارچوب مديريت عرضه و تقاضا، به ويژه با استفاده از ظرفيت ها و توان هاي محيطي و انساني، به عنوان پايه و اساس فعاليت برنامه ريزي و مديريتي براي توسعه پايدار روستايي است.

 

نتايج اجتماعي: در اين جا هدف ايجاد زمينه مناسب براي توسعه انساني پايدار است كه شامل تغييرات متوالي و مستمر در به دست آوردن الگوهاي يك زندگي مطلوب به مفهوم حق توسعه يافتگي و زندگي شرافتمندانه براي تمام افراد يك منطقه يا كشور با در نظر گرفتن استعدادهاي بالقوه افراد و مكان هاي زيست آن است. در اين بُعد وقتي موفّقيت حاصل خواهد شد كه بتوان به وسيله مديريت توسعه اي، فاصله بين شكاف اجتماعي جامعه روستايي را كاسته و همچنين تضادهاي ميان زندگي شهري و روستايي را كاهش دهد و يك نوع خودباوري را در ميان افراد جامعه روستايي، به ويژه گروه هاي در حاشيه ايجاد كرده و با حركت در راستاي توانمندسازي و خوداتكايي، يك زندگي شرافتمندانه و حق توسعه يافتگي را فراهم كرد كه داراي اين خصوصيت ها است: الف) افزايش كيفيت زندگي و كيفيت محيط؛ ب) افزايش امكان دسترسي به وسايل امرار معاش؛ ج) آزادي انتخاب؛ د) توسعه خوداتكا و هـ) پيشرفت هاي اجتماعي و سياسي. در نتيجه، هدف توسعه پايدار روستايي در اين بُعد توانمندسازي، ايجاد زمينه هاي مشاركت، بسيج اجتماعي، بهبود قوانين و خط مشيها و سازماندهي و مديريت سامانه اطلاعات لازم در ميان روستاييان با همكاري دولت و بازار در جهت اداره امور روستا براي رسيدن به يك عدالت اجتماعي و اقتصادي و زندگي سالم و مكان سالم يا بوم روستا است.

 

نتايج زيست محيطي: از آن جاكه محيط طبيعي، مكان اصلي فعاليت هاي انسان، به ويژه افراد ساكن در روستا شمرده مي شود و همواره با فعاليت هاي خود بر آن اثرگذار است، پس نيازمند يك مديريت محيط طبيعي يا مديريت زيست محيطي مناسب است تا از آثار زيانبار و مخرب بر محيط كاسته شود و همچنين در صدد كاهش اثر مخاطرات طبيعي (مانند سيل، زلزله، ...) انساني و فناوري بر زندگي انسان باشد. بنابراين هدف از برنامه ريزي و مديريت زيست محيطي در چارچوب برنامه هاي محلّي و بر اساس توسعه پايدار و مدل در روستا، ايجاد زمينه اي براي بهره گيري بهينه، مناسب و به اندازه ظرفيت و بار محيطي از محيط طبيعي و منابع آن، بدون وارد كردن آسيب به محيط طبيعي و عناصر آن (تنوع زيستي، اكوسيستم) سالم است كه با كاهش مخاطرات طبيعي همراه است.

 

برنامه توسعه راهبردي و پايدار، به طور فراگير، نتايج برجسته مرتبط با عناصر اصلي خط مشي و راهبرد را اندازه گيري كرده و به آن ها دست مي يابند. نتايج كليدي عملكرد در زمينه توسعه پايدار روستايي، به تحقق اهداف اصلي، دقيق، روشن و راهبردي اقتصادي، اجتماعي و زيست محيطي اشاره دارد كه از طريق بررسي ميزان حل مشكلات، تخصيص بودجه، ميزان محصولات و توليدات و خدمات روستايي و كيفيت آن ها، ميزان مشاركت مردمي و نقاط روستايي نمايان مي شود.

 

روش تحقیق در پژوهش های روستایی بسیار مهم است. آیا روش خاصی برای این نوع پژوهش ها پیشنهاد می شود، یا روش های متنوعی وجود دارد، و آیا در بین این روش ها روش مناسب تری وجود دارد؟

 

برابر طرح مسئله و سؤال هاي راهبردي مطرح، مدل تعالي سازماني چارچوبي روشمند براي ارزيابي عملكرد برنامه در دو حوزه فرآيندها و نتايج حاصل از اين فرآيندها است. دستاوردهاي حاصل از ارزيابي در اين مدل با ترسيم و تحليل نقاط قوت و زمينه هاي بهبود ساختارهاي سازماني (در اينجا روستا به عنوان يك سازمان تلقّي مي شود) كه به نوعي چگونگي بهبود چرخه برنامه ريزي و عملكرد آنها را با فهرستي از برنامه هاي اولويت بندي شده پيشنهاد كرده، نوعي فرآيند يادگيري از توانمندسازها را مطرح مي كند كه مي تواند مسير آينده را تعديل، اصلاح يا تغيير دهد. اين مدل بر اساس نُه معيار پايه گذاري شده است. پنج معيار اين مدل مربوط به توانمندسازها بوده كه شامل معيار رهبري، كاركنان، راهبردي و خط مشي، منابع و شركا و فرآيند ها است كه بيان كننده اجزاي تشكيل دهنده يك سازمان و چگونگي تعامل آنها با هم است و چهار معيار ديگر مربوط به نتايج بوده كه شامل نتايج كاركنان، نتايج مشتريان، معيار نتايج جامعه و معيار نتايج كليدي عملكرد بوده كه در نهايت نشا دهنده عملكرد است. در اين مدل، كل اطلاعات معيارها امتيازبندي مي شود كه اين امتيازها با مجموع ۱۰۰۰ يا ۱۰۰ در نظر گرفته مي شوند كه نيمي از امتياز آن مربوط به توانمندسازها و نيمي از امتياز ديگر نيز مربوط به نتايج است. با این توصیف اگر برنامه هاي توسعه بعد از انقلاب را با مدل EFQMيا بنياد اروپايي كيفيت مورد تحليل قرار دهيم، در آن صورت به دو ويژگي (توانمندسازها و نتايج) در ساختار مدل بايد توجه كرد.

 

براي استفاده از مدل تعالي روش هاي مختلفي وجود دارند كه عبارتند از: ۱) روش پرسشنامه اي؛ ۲) روش كارگاهي؛ ۳) روش ماتريس و ۴) روش پروفرما. در اين بين روش تحليل پرسشنامه اي به دليل توجه به اسناد سازماني (برنامه ها) يكي از بهترين روش ها است. در اين روش بر اساس قوانين، مصوبه ها، نتايج فرآيند برنامه ريزي، اهداف سازماني (رسالت روستاها) مكتوب، وظايف اعلام شده، به ارزيابي عملكرد برنامه ها پرداخته مي شود. اين روش به نوعي شبيه به روش تحليل محتوايي است؛ زيرا بر اساس اسناد موجود در زمينه هاي مختلف توانمندسازها مي توان نتايجي را از آن استنتاج كه در شرايط ايده آل امكان دسترسي به آن تصور مي شود.

 

تجزيه و تحليل شما از موقعيت توسعه پايدار روستايي در برنامه هاي بعد از انقلاب چیست؟

 

نظربه اين كه برنامه هاي توسعه بعد از انقلاب اسلامي با مدل EFQM (بنياد اروپايي كيفيت) مورد تحليل قرار گرفته است، در اين چارچوب به دو ويژگي در ساختار مدل توجه شد كه عبارتند از؛ ۱- توانمندسازها (رهبري، منابع انساني، خط مشي و راهبرد، شراكت ها و منابع و فرآيندها) و ۲- نتايج (منابع انساني، مشتريان، جامعه و عملكر د). همچنين براي عملياتي كردن مدل معرف، شاخص هاي دو حوزه اصلي و حوزه هاي فرعي آن تعريف و با برنامه پيشنهادي تطبيق داده شد تا جاري سازي، ارزيابي و بازنگری و نتيجه گرايی مد نظر قرار گيرد. بر اين اساس به موارد قانوني مطرح شده در رابطه با توسعه روستایی با نگاه پایداری در برنامه های توسعه پرداخته میشود، سپس به ترسیم مدل EFQMبه صورت جداگانه براي هر كدام از برنامه ها اقدام مي شود.

 

روستاها يكي از مهم ترين عناصر ساختار اقتصادي، اجتماعي، زيست محيطي و نهادي سكونتگاه هاي انساني كشور به شمار مي روند كه توجه به توسعه آن ها در فرآيند توسعه ملّي، بسيار اساسي و كليدي است؛ زيرا روستاها به دليل داشتن حجم عظيمي از منابع طبيعي و منابع انساني كشور، نقش مهمي در برقراري تعادل هاي فضايي ايفا مي كنند. به همين دليل توجه به جايگاه روستاها در فرآيند برنامه ريزي هاي كلان ملّي و تقويت جايگاه روستاها، مي تواند كمك كننده و تسريع كننده روند توسعه ملّي باشد برابر متون مورد مطالعه، توسعه روستاها، به ويژه توسعه پايدار روستايي هدف كانوني كشورها است كه از طريق توجه به تقويت زمينه ها و بسترها در برنامه هاي ملّي امكان پذير است. هر چند برابر يافته ها، روند توجه روستاها در برنامه هاي بعد از انقلاب شكل جديدتري به خود گرفته و نقش پررنگ تري در ساختار برنامه كشور به دست آورده اند، اما يافته ها نشان از شتاب كُند در بُعد عملكردي دارد. بنابراين ارزيابي مستمر برنامه ها براي تقويت هرچه بيشتر جايگاه روستا در فرآيند يادگيري از برنامه ها و توسعه ملّي بسيار مهم است. براي ارزيابي برنامه ها، نياز به شاخصها و معيارهايي است كه در رابطه با ابعاد توسعه پايدار به عنوان معيارهاي تحليل محتوايي برنامه هاي توسعه ضروري هستند. در اين راستا با ارزيابي برنامه هاي توسعه بعد از انقلاب با توجه به معيارهاي توسعه پايدار روستايي و در چارچوب مدل تعالي سازماني، نتايج به دست آمده گوياي اين نكته اساسي است كه در برنامه هاي توسعه بعد از انقلاب، نقش و جايگاه روستا و با رهيافت برنامه ريزي توسعه پايدار روستايي پررنگ تر شده است، به طوري كه بيشترين ميزان توجه به توسعه پايدار روستايی در برنامه چهارم و ششم توسعه بوده است.

 

 

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20