*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

ایجاد معاونت الگوی کشت و ترویج کشاورزی خانوادگی

الگوی کشت در گفت‌وگو با فاطمه پاسبان، عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش‌های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی

 

بدون الگوی کشت آیندگان گرسنه می‌مانند

بانک اطلاعات می‌خواهیم

وزیر نمی‌تواند الگوی کشت و سایر طرح‌ها را با این بودجه پیش ببرد

ایجاد معاونت الگوی کشت و ترویج کشاورزی خانوادگی نتایج مثبتی خواهند داشت

 

تأمین امنیت غذایی و حفظ توسعه پایدار به مؤلفه‌ای چون الگوی کشت گره خورده است، زیرا در صورت ادامه کشت و کار بدین نحو که مصرف نامتعادل منابع آبی و خاکی کشور را دربر دارد، باعث نابودی کشاورزی خواهد شد. چندی است نظر مسئولان و برنامه‌ریزان برای اجرای الگویی مناسب و کاربردی جلب شده است، اما با توجه به اهمیت موضوع آیا به غیر از وزارت جهاد کشاورزی دستگاه‌های دیگری برای آغاز تدوین برنامه‌ای کاربردی وارد عمل شده‌اند یا خیر؟

 

 

مژگان ستار:

تأمین امنیت غذایی و حفظ توسعه پایدار به مؤلفه‌ای چون الگوی کشت گره خورده است، زیرا در صورت ادامه کشت و کار بدین نحو که مصرف نامتعادل منابع آبی و خاکی کشور را دربر دارد، باعث نابودی کشاورزی خواهد شد. چندی است نظر مسئولان و برنامه‌ریزان برای اجرای الگویی مناسب و کاربردی جلب شده است و در این راستا در معاونت تولیدات گیاهی وزارت جهاد کشاورزی، مجری طرح الگوی کشت انتخاب شده است، اما تاکنون هیچ طرحی از این دفتر خارج نشده است. با توجه به اهمیت موضوع آیا به غیر از وزارت جهاد کشاورزی باید دستگاه‌های دیگری برای آغاز برنامه‌ای کاربردی وارد عمل شوند؟

 

دکتر فاطمه پاسبان، عضو هیأت علمی مؤسسه پژوهش‌های برنامه‌ریزی و اقتصاد کشاورزی در گفت‌وگویی تفصیلی با خبرنگار ایانا به ضعف‌هایی چون نبود بانک اطلاعاتی در بخش کشاورزی، کاربردی نبودن پژوهش‌ها، نبود سیاست‌های حمایتی و تشویقی برای اجرای الگوی کشت، وجود قاچاق در بخش کشاورزی و... اشاره می‌کند و استفاده از جامعه مدنی، گسیل سرمایه‌گذاران، استفاده از کمک‌های داوطلبانه و استفاده از مدیران توانمند برای آغاز تدوین الگوی کشت را ضروری می‌داند. او در این باره نظرها و راهکارهایی برای الگوی کشت در بخش کشاورزی ارائه می‌دهد که در زیر نظرتان می‌گذرد.

 

 

 

 

 

چرا با وجود الزام‌های قانونی و عملی، تدوین و اجرای الگوی کشت هنوز در سطح حرف باقی مانده و هیچ اتفاقی در بخش کشاورزی در این باره نیفتاده است؟

 

ضروری بودن الگوی کشت بهینه، مسئله جدیدی نیست، وزیر جهاد کشاورزی نیز بر اجرای الگوی کشت در تمامی برنامه‌ها تأکید داشته، اما هنوز کمیته یا شورا یا بخشی تشکیل نشده که تمامی متخصصان کاربردی در این زمینه را دور هم جمع کند. در حال حاضر الگویی نداریم که همه فاکتورها را شامل شده و مشخص شود که چه محصولی و در کدام منطقه با توجه به وضعیت اقتصادی، آب و هوایی، خاک، محیط زیست و... مفید است. به‌دلیل آن که هنوز الگویی به کشاورز ارائه نشده است. از این رو مشخص نیست که کشاورز می‌تواند تغییرات را تحمل کند یا خیر. پیاده‌سازی الگوی کشت در عرصه های کشاورزی فرا وزارتخانه‌ای است و تمامی ارگان‌های اثرگذار لازم است برای تنظیم الگویی شایسته حضور داشته باشند اما باید قبل از هر اقدامی "آمایش سرزمین" داشته باشیم.

 

با فراخوانی، لازم است متخصصان فنی، جغرافیایی، اقتصادی، اجتماعی و... گردهم بیایند و الگوهای مناسب را با توجه به اطلاعاتی که داریم تنظیم کنند.

 

امنیت غذایی مسئله‌ای ملی است. وقتی درباره مسائل اجتماعی صحبت می‌شود، مثلاً برای ایجاد تغییر در الگوی کشت در یک منطقه، باید مباحث اجتماعی و به تبع آن ارگان‌های مرتبط با توسعه روستایی، مانند ده یاری‌ها و وزارت جهاد کشاورزی حضور داشته باشند. اجرای الگوی کشت نیاز به سرمایه‌گذاری و زیرساخت نیز دارد و بانک کشاورزی به‌عنوان عامل باید بتواند منابع مورد نیاز را تأمین کند. نتیجه آن که یک وزارتخانه به‌تنهایی نمی‌تواند الگوی کشت ارائه دهد.

 

 

 

با توجه به آن که وضعیت الگوی کشت نامشخص است به‌نظر شما با ادامه روند فعلی، کشاورزی به کجا می‌رسد؟

 

اگر بدون توجه پیش رویم نابود می‌شویم. مثال بارز این مسئله آن است که اگر در خانه ۱۰ کیلوگرم برنج داشته باشیم و مرتب آن را مصرف کنیم، اما هیچ گاه به آن سرکشی ‌نکنیم روزی به اتمام خواهد رسید. دربخش هم دائماً از آب و خاک استفاده می‌کنیم بدون آن که به فکر تجدید آن باشیم و با ادامه این روند، در آینده‌ای نزدیک منابع به اتمام می رسد وبخش کشاورزی هم به تبع آن ضعیف می‌شود.

 

از آنجا که رهبر انقلاب نیز به بحث امنیت غذایی تأکید کردند لازم است وزیر جهاد کشاورزی فراخوان ملی بدهد و از دیگران بخواهد همکاری کنند تا ابتدا طراحی‌های لازم انجام شده و بعد پیاده‌سازی صورت گیرد. امیدواریم وزیر جهاد کشاورزی در دولت دوازدهم الگوی کشت را از شعارزدگی خارج کند تا تولید پایدار بر اساس الگوی کشت مناسب انجام شود.

 
 

 

مجلس شورای اسلامی چگونه می‌تواند کمک کند؟

در زمانی که طرح و برنامه‌ای نوشته می‌شود، اگر الزامات قانونی وجود نداشته باشد باید مراحل تصویب طی شودو در این بین همه دستگاه‌ها و هر سه قوه، دولت، مجلس و قوه قضاییه طبیعی است که باید با هم همکاری کنند.

 

 
 

شروع هر کاری به تحقیق نیاز دارد، با توجه به رسالت مؤسسه پژوهش‌ها که بازوی قوی وزارت جهاد کشاورزی است آیا تاکنون در موضوع الگوی کشت تحقیقی انجام داده است؟

در گذشته طرح تحقیقاتی برای اجرای الگوی کشت چند محصول انجام شد، اما نحوه پیاده‌سازی آن هنوز ارائه نشده است. این موضوع در قالب تحقیقات نمی‌گنجد ولازم است فراخوان شود تا از دانش و ایده همه متخصصان استفاده کنیم و به نتیجه مطلوب برسیم. همچنین باید گروهی با هدفی فراتر از یک طرح تحقیقاتی تشکیل، و در حین تحقیق، عملیات اجرایی نیز انجام شود.

 

 

برخی دفاتر تخصصی در وزارت جهاد کشاورزی همچون دفتر برنج، کشت در استان‌های غیرشمالی را مطابق الگو، ممنوع اعلام کردند اما چه کنیم این الگو بتواند الزام اجرا داشته و به سایر بخش‌ها تعمیم داده شود؟

اگر منظور این است که به صورت دستوری نوع کشت محصولات کشاورزی مشخص شود، به این معنا که چه محصولی، کجا کاشته شود، باید بگویم مفهوم الگوی کشت درست درک نشده زیرا الزام قانونی برای این منظور در ایران و جهان نداریم. می‌توان از روش‌های ترویجی و حمایتی و سیاست‌های تشویقی استفاده کرد. به‌عنوان مثال می‌توان به کشاورز گفت اگر نوع کشت مطابق لیست اعلام شده باشد مشمول حمایت‌ خواهد بود در غیر این صورت بهره‌برداران نباید انتظار کمک‌های دولت را داشته باشند. به عبارت دیگر این روش بهتر نتیجه می‌دهد. برخورد نظامی یا از بالا به پایین و به عبارتی عمودی، نتیجه مثبتی نخواهد داشت.

 پیاده‌سازی الگوی کشت در تمام کشورها وجود دارد، که یکی از الزامات آن می‌تواند هزینه نکاشت باشد؛ به‌عنوان مثال در زمان بحران در منابع پایه به کشاورز هزینه نکاشت پرداخت می‌شود تا از فشار بر منابع کم شود.

 

 

 

چه ضرورت‌هایی، نهادهای ذی‌ربط را به تدوین الگوی کشت سوق می‌دهد و این امر با چه مشکلات و موانعی روبه‌رو است؟

بخش کشاورزی باید مانند سایر بخش‌ها مورد حمایت قرار گیرد، همان‌گونه که در شرایط حاضر برای آموزش و پرورش هزینه می‌شود تا نسل‌های آینده بتوانند چرخ اقتصادی کشور را بچرخانند برای بخش کشاورزی هم باید هزینه‌کرد تا نسل‌های بعد گرسنه نمانند. پس دولت باید با حسابی منطقی هزینه‌های الگوی کشت را پرداخت کند. با این همه برای تدوین الگوی کشت دچار مشکلات زیادی هستیم. در حال حاضر مدیریتی کارآمد، برای نظارت و ارزیابی مناسب در بخش کشاورزی وجود ندارد. حتی بانک اطلاعاتی نداریم که بتوانیم با کنترل مزارع برنامه‌ریزی مناسبی داشته باشیم. تمامی اعداد و ارقام ارائه شده برآوردی است که قابل استناد نیست، اما لازم است اطلاعات کاملی از مزرعه تا سفره و از گمرک تا بازار وجود داشته باشد تا نظم بازار بر هم نریزد. در حال حاضر وزیر جهاد کشاورزی با بودجه‌ای که به بخش کشاورزی به‌طور ناقص تخصیص می‌یابد، نمی‌تواند بانک اطلاعاتی، الگوی کشت و سایر طرح‌ها و برنامه‌هایی را که برای بخش ضروری است، پیش ببرد. به‌نظر می‌رسد تا زمانی که این برنامه‌ها به‌صورت طرح ملی اعلام نشود راه به جایی نخواهد برد.

 

 

 

راه برون‌رفت از این وضعیت و ورود به شرایطی که لازم است در آن الگوی کشت پیاده شود چیست؟ آیا با جذب سرمایه‌گذاری می‌شود اقدام کرد؟

در بیشتر کشورها همچون ترکیه و حتی افغانستان که با کمبود منابع مالی روبه‌رو هستند به سرمایه‌گذاری خارجی روی آورده‌اند، کشاورزی نیز در بخش‌های مدیریت آب و خاک نیاز دارد از تکنولوژی، فناوری و منابع خارجی بهره‌برداری کند. همان‌گونه که برای مدرسه‌سازی از خیرین و جامعه مدنی استفاده می‌شود، باید در بخش کشاورزی نیز از این مزیت بهره گرفت. در حال حاضر هیچ طرحی وجود ندارد که بتوان از کمک‌های مردمی به‌صورت داوطلبانه بهره گرفت تا هزینه‌های تولیدنیز بالا نرود، اما ارگان‌هایی چون وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزارت آموزش و پرورش از این گزینه استفاده کرده‌اند و به نتایج خوبی نیز دست یافته‌اند.

 

بخش کشاورزی در حال حاضر برای بهره‌گیری از پتانسیل نیروهای جوان هیچ ایده‌ای ندارد. دانشگاه‌ها در حال تربیت آدم‌های ماشینی هستند که پس از مدرسه به دانشگاه‌ها می‌روند، اما ایده و خلاقیتی برای کار این جوانان که توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه را رقم می‌زنند، نداریم.

 

سیستم مدیریت در حال حاضر بسیار ضعیف است و امکان ثروت‌آفرینی وجود ندارد؛ علاقه‌مندی و کار داوطلبانه می‌تواند بسیار اثرگذار باشد. همان‌گونه که فرهنگ اهدای عضو، در جامعه جا افتاده است، در بخش کشاورزی نیز می‌توان ازوجود نیروهای داوطلب برای ایفای مسئولیت اجتماعی بهره گرفت.

 

 

 

برای توسعه بخش کشاورزی چقدر از تجارب سایر کشورها می‌توان استفاده کرد؟

در این باره ظرفیت‌ها زیاد است. برای مثال در بسیاری از کشورها دانش‌آموزان را به مزرعه می‌برند تا ضمن آشنا شدن با حرفه کشاورزی، مفهوم سختی کار برایشان ملموس شود؛ با ایده گرفتن برای انتخاب حرفه آینده از اسراف مواد غذایی نیز خودداری کنند، اما در ایران هیچ‌گاه این گونه به مسئله نگاه نمی‌شود.

 

 

 

به اعتقاد شما با اعلام وضعیت آبی و خاکی کشور توسط مسئولان و رسانه‌ها وضعیت سرزمین تغییری کرده یا خیر؟

با اعلام اخطارهایی از کاهش سطح آب‌های زیرزمینی و از بین رفتن منابع پایه در اخبار داخلی و جهانی، مقالات علمی و شبکه‌های اجتماعی توجه به منابع آب و خاک بیشتر شد، اما هنوز باید به دنبال مصرف بهینه و راه‌های برون‌رفت از بحران پیش رو باشیم.

 

 

 

آیا توجه بهره‌برداران بخش کشاورزی به حفظ منابع پایه جلب شده است؟

به‌دلیل وابستگی مالی، بهره‌بردار فقط به‌دنبال تولید برای کسب درآمد و پوشش دادن هزینه‌های زندگی است و نمی‌تواند تفکر ملی داشته باشد. کشاورزی که نیم هکتار گندم تولید و یک تا حداکثر دو تن محصول برداشت می‌کند، نمی‌توان انتظار زیادی داشت.

 بهره‌برداران بخش کشاورزی به برنامه، امکانات و زیرساخت نیاز دارند و لازم است برنامه‌ای روشن پیش رو داشته باشد تا همکاری‌های لازم را انجام دهد. از آنجا که هر کسی در اقتصاد سهمی دارد اجازه نداریم به‌خاطر یک‌سری سیاست‌های نادرست، کشاورز را فقیر کنیم؛ بنابراین نمی‌توانیم مانعی برای در آمد کشاورزان ایجاد کنیم. در حال حاضر سیاست‌های کشت و کار بر اساس پیش‌بینی ذهن کشاورز بوده و برنامه‌ریزی ملی نقشی در آن ندارد، چون کشاورز به بازار نگاه می‌کند و بر اساس سودی که عایدش می‌شود تصمیم به کشت محصول می‌گیرد تا بتواند چرخ زندگی خود را بچرخاند. اگر به کشاورزی همانند یک بنگاه اقتصادی همچون ایران‌خودرو نگاه شود، همان‌گونه که کارخانه خودرو تولید می‌کند، کشاورز غذا تولید می‌کند و اگر تشویقی و سودی در کار نباشد، قبول تغییر الگوی کشت از محصولی که آینده روشنی ندارد از سوی بهره‌بردار مطرود است.

 

 

 

خرده و بزرگ‌مالکی چه اندازه در رعایت الگوی کشت اثرگذار است؟

بزرگ‌مالکان برای آن که بتوانند در بازار رقابت کنند مجبورند اقتصادی باشند و برای جلب بازار مؤلفه‌هایی چون استاندارد، کیفیت و فناوری‌های روز جهان را باید لحاظ ‌کنند تا قیمت تمام‌شده پایین بیاید، اما خرده‌مالکان همیشه در حداقل‌ها قرار دارند و حاضر به ریسک نیستند. با توجه به این دو وضعیت بسیار متمایز، این دو گروه به الگوی کشت با توجه به بینش، موقعیت و منافع خود می‌نگرند. بنابراین تدوین الگوی کشت از این منظر که مورد قبول تمامی طرفین بهره برداران کوچک و بزرگ باشد، امری سهل و ساده نخواهد بود.

 

 

 

به‌نظر شما برای آن که به تولید و در عین حال به منابع پایه لطمه نخورد، همچنین درآمد کشاورز نیز حفظ شود، راهکار اساسی چه می‌تواند باشد؟

لازم است هرچه سریع‌تر ابتدا به طراحی الگویی مناسب برای کشت در مناطق مختلف کشور مبادرت کنیم؛ به‌طور موازی باید با فعال‌سازی جامعه مدنی، کمک‌های داوطلبانه را به بخش هدایت کنیم؛ جذب خیرین به‌عنوان مثال برای تغییر سیستم آبیاری مزارع سنتی می‌تواند یکی از راه‌کارها باشد. معرفی مزارع ارگانیک نیز می‌تواند انگیزه‌های لازم برای ترغیب بهره‌برداران به این سو را فراهم آورد. باید بتوانیم سرمایه‌گذاری خارجی را جذب و جایگاه مناسبی را برای حضور صاحب‌نظران حوزه الگوی کشت تعریف کنیم. در وزارت جهاد کشاورزی لازم است معاونتی را برای پیاده‌سازی الگوی کشت اختصاص دهیم و اتاق‌های فکر و عملیاتی که در گذشته ایجاد شد، اما در حال حاضر غیرفعال است، دوباره فعال شود.

 

 

 

کشاورزی فعالیتی پرریسک محسوب می‌شود و بیشتر مردم به سمت بورس تمایل دارند، چطور باید جذب سرمایه‌گذاری در این حوزه را تبلیغ کرد؟

بخش کشاورزی از بازار بورس پرریسک‌تر نیست چون اگر بازار کشاورزی پرریسک است، چرا فساد و رانت در این بخش به وفور یافت می‌شود. وجود فساد، رانت و قاچاق در هر بخشی نشان از سودآور بودن آن فعالیت بوده و بخش کشاورزی نیز متأسفانه به وفور دارای شبکه‌های فساد و رانت است. پس کشاورزی فعالیتی پرسود محسوب می‌شود و گروه‌های فوق اجازه ورود افراد دیگر را به این بازار نمی‌دهند. بنابراین تا زمانی که قاچاق و فساد و انحصار در بخش کشاورزی از بین نرود، نمی‌توان جذب سرمایه‌گذار کرد؛ از این رو دولت، قوه قضاییه و به‌طور کلی مجموعه نظام برای ریشه‌کن کردن قاچاق محصولات کشاورزی باید اقدامات لازم را انجام دهند.

 

 

 

الگوی کشت کنونی دارای معایب زیادی است، اما بزرگ‌ترین مشکل در تولید محصولات کشاورزی در حال حاضر چیست؟ می‌خواهم بگویم اگر بر روی مشکل اصلی انگشت بگذاریم، به‌طور طبیعی برخی از الزاماتی که الگوی کشت باید به آن توجه کنند، روشن می‌شود؟

بهره‌وری پایین، نامناسب بودن استانداردها، کیفیت پایین کالاهای تولیدی، وجود واسطه‌ها و بالا بودن قیمت تمام‌شده بزرگ‌ترین مشکل بخش کشاورزی است و لازم است دولت برای رفع این نواقص کمک کند. به‌عنوان مثال تولید ارگانیک محصولات کشاورزی، هزینه‌ها را بالا می‌برد و دولت باید در این بخش حمایت‌های لازم را برای فروش محصولات انجام دهد. در حال حاضر کشاورز برای خودش تولید می‌کند و صادرکننده و واردکننده نیز خودشان تصمیم می‌گیرند چگونه خرید کنند و بدین ترتیب بازار دچار آشفتگی می‌شود، اما باید سازو کاری ایجاد شود تا تعامل و گفت‌وگو بین تولیدکننده و صادرکننده به وجود بیاید.

 

 

 

به‌نظر شما تعدد صادرکننده و تولیدکنندگان می تواند مشکلات را دامن بزند؟

در تمامی جهان تولیدکننده و صادرکننده به تعداد زیاد وجود دارند، اما بستر‌های قانونی با حاشیه سود مشخص وجود دارد اما این مسئله‌ها هنوز در کشور ما پی گیری جدی نشده است. بسترهای قانونی و فرهنگی‌ای که بتواند خرد جمعی را به‌وجود آورد حاصل نشده؛ حتی با از بین رفتن معاونت ترویج در وزارت جهاد کشاورزی، بسیاری از اقدامات مفید ترویجی از بین رفته است.

 

 

 

چه نکاتی برای اجرای الگوی کشت در کشور لازم است مورد توجه برنامه‌ریزان قرار گیرد؟

به‌عنوان نخستین مرحله لازم است یک نفر از وزارت جهاد کشاورزی همان‌گونه که برای محصول گندم عمل شد، مسئول برنامه الگوی کشت شود. یعنی ابتدا باید ایده شکل بگیرد، نگرش‌ها نوشته و منتشر شود و سپس سایر اقدامات لازم انجام شود. اجرای الگوی کشت با صحبت، خبر و رسانه‌ای شدن تبدیل به صدا می‌شود تا نظر صاحب‌نظران جلب ‌شود.

 

همچنین لازم است افرادی که روحیه مشارکت، تعامل و سخنوری در وزارت جهاد کشاورزی دارند این عملیات را کلید بزنند و از آنجا که اطلاعات علمی به اندازه کافی وجود ندارد، لازم است از وجود مدیران ایده‌پرداز و دارای رویکرد مثبت وزارت جهاد کشاورزی استفاده شود.

 

با وجود آن که محققان باتجربه‌ای در مؤسسه برنامه‌ریزی داریم، اما وزارت جهاد کشاورزی از محققان این مجموعه برای تحقیق در موضوع‌های مختلف بخش و ازجمله الگوی کشت استفاده نمی‌کند.

 

علاوه بر آنکه در بخش آموزش و ترویج ضعف وجود دارد، تحقیقات کشاورزی هم کاربردی نیست و محققان این بخش نیز بیشتر اداری هستند، در صورتی که محققان باید به مزرعه و روستا بروند و حداقل ۵۰ درصد فعالیت‌های‌شان در روستاها انجام شود و سپس نسبت به طرح و ایده اقدام کنند. محققان کاربردی می‌توانند مشکلات بخش را حل کنند در حالی که مقالات علمی و شرکت در همایش‌ها در حال حاضر ملاک امتیازبندی محققان است و اصلاً از کشاورزان و مزرعه خبری ندارند؛ در صورتی که بسیاری از مسائل الگوی کشت با وجود محققان کاربردی در عرصه حل خواهد شد.

 

 

 

وجود مشاوران در مزارع کشاورزی چه اندازه مفید است؟

برای آنکه بخش کشاورزی سودآور باشد، باید از وجود مشاوران بهره گرفت. همان‌گونه که وجود مشاوران و ناظران در بخش دامپزشکی مفید است، می‌تواند در بخش کشاورزی مؤثر باشد، اما بهره‌بردران به‌دلیل نداشتن توان مالی از این مؤلفه استفاده نمی‌کنند، مثلاً اگر اراضی خرد را تجمیع و کشاورزی خانوادگی را جایگزین کنیم همچون سایر کشورها نتایج مثبتی حاصل می‌شود، زیرا وجود مشاوران می‌تواند موجبات سود اقتصادی را فراهم آورد.

 

رسالت تعاونی‌ها نیز نتوانست نتایج مثبتی داشته باشد، زیرا به‌دلیل دولتی بودن اثربخش نبوده و لازم بود مزایای آن شناسانده شود تا کشاورزان برای استفاده ازاین مزیت ترغیب شوند.

 
 

 

 

منبع: ایانا

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20