چاووشی خوانی
بخشي از فرهنگ سفر و زيارت به خانه ی خدا، عتبات عالیات و مشهد مقدس چاووشي خواني مي باشد كه در روستاي ايمن آباد و كروكلا از جايگاه ويژه اي برخوردار است.
چاووش خوانی از مقام های معمول مازندران است که در استقبال یا بدرقه زائران مشهد، کربلا، نجف یا مکه خوانده میشود. چاووش خوان، پیک خبر دهنده است که مردم را در حال و هوای اعتقادی و توجه به مقدسات قرار میدهد.
در روستای مان ایمن آباد و کروکلا نیز چاووش خوانی از آئین های ماندگار روستاست که پیشینه اش شاید به درازای تاریخ روستا باشد. در این گفتار درباره چاووش خوانی و پیدایش آن و چگونگی اجرا و ابعاد مختلف آن سخن خواهیم گفت.
« چاووش » در لغت
« چاووش » واژه ای ترکی است، به معنای جارچی، پیک، پیشرو کاروان، کسی که دعوت رفتن به زیارت عتبات عالیات و خانه خدا کند.
در اصطلاح روستاییان خراسان، چاووش، کسی بوده که در فصل مناسبِ زیارت، در دهات و روستاها، سواره یا پیاده به راه می افتاده و روستاییان را به وسیله جار زدن و خواندن اشعار نغز و دلکش ـ در مدح و منقبت امامان معصوم(ع) ـ برای رفتن به زیارت تهییج و تشویق می کرده است.
لغت نامه فرهنگ دهخدا، واژه « چاو » را به، «بانگ و سروُ صدای گنجشک، هنگامی که از بیم دزدیده شدنِ جوجه اش بانگ بر می آورد » معنا کرده است. بعید نیست این معنا و مفهوم در واژه چاووش نیز در نظر گرفته شده باشد؛ گویی چاووش با صدای گرم و پرشور خود، ناله سرداده است تا درد فراق و دوری عاشقانه خود و زائران را بیان کند و می خواهد آنان را سرشوق آورد.
چاووشخوانی، رسم شعرخوانی به آواز با آدابی خاص در بدرقه و استقبال حج گزاران و زائران است. چاووشان در ایام خاص موسم حج یا زیارت عتبات عراق و مشهدالرِّضا، میان شهرها و روستاهای ایران میچرخیدند و با آداب و رسومی خاص مردم را از سفر و حرکت کاروان باخبر و به حج یا زیارت ترغیب و تشویق میکردند. آنان افزون بر چاووشیخوانی، کارها و وظایف دیگری نیز بر عهده داشتند. مهمترین و معروفترین مضمون اشعار چاووشی دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولا" برای زیارت مزار امام حسین(ع) با این مصراع آغاز میشود: « هر که دارد هوس کرب و بلا بسمالله » و به یک تا چهار مصراعِ صلوات ختم میشود.
تاریخچه
از پیشینه این رسم اطلاع چندانی در دست نیست. برخی کوشیدهاند میان این رسم با آیین سوگ سیاوش شباهتی بیابند. گزارشهایی که از اجرای این رسم در ایران در دست است، قدمت چندانی ندارند. ظاهرا" رسم چاووشخوانی برای زائران کربلا یا مشهد از دوره صفویه (حدود۹۰۶-۱۱۳۵ش) مرسوم شده و به ویژه در دوره قاجار (۱۲۱۰-۱۳۴۴ش) به آن توجه ویژه شده است.
چگونگی اجرا
چاووشخوانی غالبا" بهصورت تکخوانی و گاه بهصورت گفتگوی چاووشخوان با نوچهها اجرا میشد و در برخی موارد، بدرقهکنندگان و زائران نیز با چاووشخوان همآوایی میکردند. اشعار چاووشی در وزنها و قالبهای گوناگون خوانده میشد، ولی اشعاری با چهار مصراع، در وزنِ فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (بحر رمل مثمن محذوف) رایجتر بود. در همه این اشعار، در پایان هر بیت یا هر بند، چاووشخوان حاضران را به ذکر صلوات دعوت میکرد که در حکم بیت ترجیع بود.
بدرقه زائران
چاووشخوانان افرادی خوشصدا و آشنا به اشعار مذهبی و مدایح و مراثی بودند و هنگامی که کاروانی قصد سفر به حج یا زیارت عتبات داشت، با خواندن اشعار در کویها و محلهها مردم را مطّلع و آنان را برای پیوستن به کاروان تشویق میکردند.
چاووشان به این منظور، در محل تجمع مردم، عَلَمی برپا میکردند و با بیرقی سبز یا سرخ بر دوش، سوار بر اسب یا پیاده تا چند روز در شهر و ده میگشتند و اَشعار ویژهای را با صدای بلند میخواندند. در برخی نواحی، چاووشان هر یک محله خاصی را به زیر علم یا پرچم خود داشتند و با یکدیگر رقابت میکردند.
بر عَلم چاووشخوانان ابیاتی مناسب با مقصد سفر، مثلا" درباره عرفات یا منا مینوشتند یا نقشهایی از حرمین شریفین یا گنبد و بارگاه امام علی(ع) در نجف یا شمایلی از حضرت عباس(ع) مینگاشتند.
دستهای از چاووشان زائران را فقط در مرحله مقدماتی سفر تا حرکت کاروان همراهی میکردند و هنگام خداحافظی زایر با اقوام و آشنایان، چاووشی میخواندند و معمولا" پس از طی منزلی با کاروان (تا بیرون ده یا کاروانسرای مبدأ حرکت یا تا پایانههای مسافربری)، به دیار خود بازمیگشتند. هنگام بازگشت کاروانها، چاووشخوان خبر نزدیک شدن کاروان را به مردم میداد و در مراسم استقبال از زائران نیز چاووشخوانی میکرد.
همراه و راهنماي زائران
دسته دیگری از چاووشان در سفر همراه کاروان بودند و در کنار کار چاووشخوانی ـ که در تمام سفر ادامه مییافت ـ راهنمای حرفهای زائران بودند. آنان در گذشته برای حفاظت از قافله، تفنگ یا شمشیری با خود حمل میکردند و علاوه بر اعلام زمان حرکت، استراحت، تدارک محل سکونت و خرید مایحتاج، راهنمایی زائران را در اماکن زیارتی نیز برعهده داشتند. در شهرهای بزرگ، این گروه از چاووشان را چند هفته قبل از آغاز مسافرت به خدمت میگرفتند. این گونه چاووشیها صورت کاملاً حرفهای داشت و در برخی اسناد، از جمله در آمارنامهای تهیهشده در ۱۳۱۰ش در بیدگل کاشان، چاووشی به عنوان شغل، ثبت شده است.
منبع درآمد
هر زائر، به تناسب وضع مالی و مقام اجتماعی خود، در ازای این خدمات مبلغی به چاووشان میپرداخت. به گزارش اوبن، در دوره قاجار، ثروتمندان بین پانزده تا بیست تومان و گاه بیشتر حقالزحمه و انعام میدادند، ولی دستمزدی که افراد کمبضاعت میپرداختند از چند قران تجاوز نمیکرد. در برخی موارد چاووشخوان، هنگامی که شهر زیارتی و نمای حرم از دور پدیدار میشد (مثلاً تپه سلام نزدیک مشهد)، هدیهای به نام «گنبدنما» از زائران دریافت میکرد. چاووشانِ همراه کاروان، به هنگام بازگشت، چند منزل جلوتر حرکت میکردند تا بازگشت زائران را به خانواده آنان خبر دهند و مژدگانی بگیرند. در مصر، چاووشان کاروان های حج (شاویشالحاج) نیز چنین میکردند.
كاسته شدن اعتبار
به نظر عناصری یکی از علل کاسته شدن از اعتبار و حرمت حرفه چاووشخوانی، رواج یافتن مُزد سِتانی و خلعتگرفتن آنان بود که سبب برتری جنبه مادّی کار بر اصل معنوی آن شد.
آموزش و شمایل
برخی چاووشان از نوجوانی وارد این کار میشدند و با طی مراحل نوچگی، خواندن از روی متن، خواندن از حفظ و همراهی با چاووشخوان، مهارت مییافتند. در برخی خانوادهها نیز این حرفه ارثی بود.
اهل این حرفه پوشاک و ابزار ویژهای نداشتند، ولی معمولاً شال سیاهی را حمایل سینه میکردند و سادات ایشان نیز شال سبزی بر گردن میانداختند.
موسیقی و درون مایه اشعار
از نظر موسیقایی، مقام چاووشی از جمله مقامهای سازی و آوازی است که به واسطه موسیقی تعزیه، جایگاه خود را در موسیقی محلی برخی نواحی از جمله مازندران تثبیت کرده است.
مضمون عمومی در موسیقی مازندران، مسایل حماسی و اعتقادی و پرداختن به بیان ارزش هاست. با این که موسیقی مقامی نواحی مختلف مازندران شباهت کلی و عام به هم دارند، اما در هر منطقه، بنا به شرایط اقلیمی و خصایص فرهنگی و نوع ارتباطات اجتماعی، رنگ و حالت مشخص تری مییابد. مثل سادگی در مازندران موسیقیهایی با متر معین به بیان ترانههایی اختصاص دارد که عموماً دارای مضامین توصیفی و عاشقانه هستند.
ترانههای مازندرانی با ملودیهایی ساده و روان و اشعاری لطیف و بی پیرایه، سخنان دلنشینی را بیان میکنند که جذابیت خاص یافته و در یادها باقی میمانند. ترانههای اصیل مازندرانی با عناوین و نام های خاص، بیانگر قدمت و سابقه طولانی حوادث و مسایلی است که ریشه در زندگی مردم این سامان داشته و به زمان حال رسیدهاند.
اشعار چاووشخوانان عامیانه است و به همین سبب استحکام و ظرافت چندانی ندارد و گاه از نظر وزن و قافیه و انشا نیز دارای مشکلاتی است. این اشعار معمولاً سراینده ي مشخصی ندارند و دخل و تصرفهای بسیاری در آنها راه یافته است.
با وجود مشابهت مضمون شعرهای چاووشی با سایر اشعار راجع به منقبت یا عزاداری اولیا، در هر سفر زیارتی بر مضامینی تأکید میشود که با مقصد زائران مناسبت دارد و حال و هوا و شوق زیارت و امیدواری به حصول حاجات و قبولی توبه در این اشعار غالب است؛ از اینرو، گاه چاووشان در هر سفر في البداهه نیز اشعاری میسرودند. در اشعار چاووشی مربوط به حج، مضمونهای راجع به قربانی کردن اسماعیل(ع) با تأکید بر «ذبح الله» بودن او چشمگیرتر است. در اشعار مربوط به زیارت امامان(ع)، علاوه بر بیان ویژگیهای هر یک، بر شکوه بارگاه و مقبره ایشان تأکید میشود. با این حال، مهمترین و معروفترین مضمون این اشعار دعوت مردم به سفر زیارتی است که معمولا" در مورد زیارت مزار امام حسین(ع) با این مصراع آغاز میشود: «هر که دارد هوس کرب و بلا بسمالله» و به یک تا چهار مصراعِ صلوات ختم میشود.
کاربردهای دیگر
چاووشان گاه به اذانگویی، تعزیه خوانی یا مداحی اولیا در جشنهای غیر دینی مثل عروسی نیز میپرداختند. در جشنهای ختنه سوران در مصر نیز کسانی با عنوان چاووش/ شاویش، دستاندرکار بخشی از مراسماند.
چاووشخوانان همچنین به نوعی با اشعار خود به بیان وقایع و لوازم سفر و دشواریهای راه و سختگیریهای مرزبانان به هنگام ورود زوار به اراضی مقدّس میپرداختند. در قطعهای چاووشی که به روایت محمدعلی رجاء زفرهای (متوفی ۱۳۶۱) به دست ما رسیده است، از بیش از هفتاد وسیله و لوازم سفر زائران نام برده شده است. در این چاووشینامه که به هنگام شبگیرکردن (سحرخیزی) و آمادگی حرکت از منزلی به منزل دیگر خوانده میشد، با ذکر نام وسایل به مسافران هشدار داده میشد که چیزی را جا نگذارند. ذکر نام قوطی گوگرد، ذرهبین، مگسپران، وافور و قوطی تریاک در این مجموعه جالب توجه است.
نوع دیگر چاووش خوانی
در برخی مناطق ایران، از جمله در استان سمنان و خراسان، گونه دیگری از چاووشیخوانی مذهبی ملاحظه میشود که با سنّت زیارت ارتباط مستقیمی ندارد، اما به گونهای رمزی و استعاری با مفهوم حرکت کاروان امام حسن به کربلا مرتبط میشود، چنانکه در بیرجند به مناسبت سالروز ورود اهل بیت امام حسین به کربلا، چاووشخوانی میکنند و از نزدیک شدن ایام عزاداری محرم و رسم عَلَمبندان خبر میدهند و در حین بستن علم نیز اسفند دود میکنند و چاووشی میخوانند و طبق معمول، مردم نیز در پایان هریک از ابیات چاووشی صلوات میفرستند. در بیرجند و میبد، چاووشخوان درون نخلی که بر دوش مردم حمل میشود، مینشیند و چاووشی میخواند. در مراسم آیینی «شمع و چراغ» در شبهای شهادت امام حسن و امام حسین(ع) در تکیه بیدآباد شاهرود، پس از خواندن خطبه و دعا، چاووش اشعار (دوازدهبند) محتشم کاشانی را درباره واقعه کربلا و رثای شهدای آن میخواند و حضار در پایان هر مصراع صلوات میفرستند. شغل چاووشی در تکیه بیدآباد شاهرود موروثی است. در نوشآباد کاشان نیز کسی با عنوان «چاووشخوان» در روز عاشورا سوار بر اسب پیشاپیش تعزیهخوانان، چاووشی میخوانده است.
وضعیت امروزی
چاووشی خوانی هنوز در شهرها و روستاهای ایران با تفاوتهایی نسبت به گذشته مرسوم است. این رسم امروزه در خواندن شعر در وقت بدرقه و بیشتر در استقبال و گاه حین سفر خلاصه میشود. در شهرها چاووشیخوانان که مداحان مذهبیاند، همراه بدرقهکنندگان یا استقبالکنندگان، اشعار چاووشی را همچون گذشته به آواز و بدون ساز میخوانند. رسم چاووشی هنگام استقبال از حاجیان، غالبا" در سه جا، ایستگاههای پروازی، چند کیلومتر بیرون شهرها یا در کوی و خیابان محل سکونت آنان برگزار میشود و همراه شادی، دودکردن اسپند، قربانی و گلاب افشانی است.
کم و کیف چاووش خوانی
چاووش خوانی از حیث ادبی، از نمونه های ادبیات عامیانه و از نوع غنایی آن به شمار می رود که محتوای آن، احساسات، عواطف، عشق و دلدادگی، بیان آرزوها، برآورده شدن حاجات، غم و اندوه سفر و مشکلات راه و مصائبی است که بر خاندان پیامبر(ص) گذشته است.
چاووش خوانی بیش از هر چیز به طهارت باطنی و صفا و اخلاص و در مرحله بعد به کسب تجربه و تمرین و ممارست نیازمند است. چاووشانِ پیش کسوت، پس از رسیدن به مرحله علمداری، در صدد برمی آمدند به تربیت شاگرد بپردازند؛ بنابراین به آموزش مراحلی به نوآموزان چون نوچگی، روخوانی از چاووش نامه ها، از بر کردن، همآوایی و همراهی با چاووش ماهر، می پرداختند.
چاووش خوانی با توجه به ظرائف هنری آن، گاه به صورت تک خوانی و گاه به صورت همآوایی اجرا می شده که در شکل دوم، حال و هوای خاصّی داشته است. در این نوع از چاووش خوانی، زوّار و مردم بدرقه کننده با چاووشان همنوا می شده اند. در چنین فضای معنوی، هیجان و شور همه جا را فرامی گرفت و لحظاتی زائر و غیر زائر با خداوند متعال و اولیایش به زمزمه مشغول می شدند. همین حال روحانی باعث می گردید که اگر افراد احیانا" کینه و کدورتی در دل نسبت به هم داشتند، آن را فراموش کرده و محبّت و همدلی بر آنها حکم فرما شده، از هم حلالیّت بطلبند.
در روستاي ايمن آباد و كروكلا در بخش لاله آباد بابل در استان مازندران نيز بعضي از مردم در كنار درب خانه شان منتظر مي مانند تا هنگام عبور زائر كه با چاووش خواني همراه است با روبوسي و عرض قبولي زيارت خوشحالي خود را از بازگشت او اعلام دارند و يا اگر كينه اي بوده باشد آنرا برطرف كنند و چه بسا گوسفندي را به همين نيّت كنار درب خانه ي خود قرباني كنند. البته رسم و آئين قرباني كردن پاي زائر در اين روستا در ايام گذشته بيشتر معمول بوده است
مضامین چاووش نامه ها
متن چاووش نامه را می توان از دو جهت مورد تحلیل و بررسی قرار داد:
یکی از نظر شکل ظاهری، و ادبی و هنری و دیگری از بُعد مفاهیم.
در بُعد ادبی، اشعار چاووش نامه ها، اغلب سروده خود چاووش ها بوده است و آنچه بیشتر مورد توجه سرایندگان قرار داشته، سادگی و توصیفات زیبا و جاندار بوده است. صمیمیّت موجود در این سروده ها بیش از هر جنبه هنری دیگری، توجه شنونده ها را به سوی خود جلب می کند. اکثر این اشعار، در قالب قصیده و گاهی به صورت غزل و مثنوی سروده شده است.
از زیباترین نمونه های چاووش نامه ها، آنهایی است که در لابه لای متن تعزیه ها وارد شده است و گاه، به صورت گفت و گو، بین پیر زنی قد خمیده که حاصل عمر نخ ریسی خود را پس انداز کرده تا روزی پایش به صحن و سرای امام و پیشوایش برسد، چاووش و کاروانیان که چندان میل به همراهی او ندارند، بیان می شده است. پیرزن عاجزانه از آنها می خواسته که او را همراه خود ببرند؛ نکند عمرش کفاف ندهد و نتواند به زیارت اولیای حق برود.
در متن چاووش نامه ها آنچه بیشتر نیاز به تجزیه و تحلیل دارد؛ مضامین بلند و باورها و آرمان های درون آنهاست. از این حیث، این متون، هم دربردارنده عقاید و مرام و اندیشه های شیعی است و هم شامل احساسات و عواطف لطیف و پاک آنان.
آثار تربیتی ـ اجتماعی چاووش خوانی بیشتر مربوط به جهت دوم است که در دنباله این نوشتار به آنها اشاره خواهد شد.
در اینجا بعضی از مضامین چاووش نامه ها را مطرح می کنیم تا با آنها آشنا گردیم:
1_ شرح و توصیف مراحل سفر
قسمتی از متن چاووش نامه ها اختصاص یافته است به شرح مراحل و منازل سفر و کمّ و کیف آن. در این قسمت مشکلات راه از بدی آب و هوا، گرما، سرما، خطر دزد و دریافت تذکره گرفته تا جدا شدن از زن و فرزند مطرح می شود. زائر همه را تحمل می کند به امید لحظه ای که در حرم با صفای حسین علیه السلام و شاه نجف و دیگر استان های متبرکه قدم بگذارد و رخ بر ضریح مقدّس شان بساید و ضریح را در آغوش بگیرد. و چه لذت بخش است رسیدن به انتهای آرزوها بعد از تحمل آن همه رنج و سختی!
اما این شرح و توصیف، محدود به آنچه گفتیم نمی شود بلکه توصیف تمام اماکن مقدسی را که زائر به زیارت آنها رفته است، در بر می گیرد. لذا باید گفت از این بُعد، چاووش نامه ها به منزله سفرنامه هایی هستند با ذکر تمام جزئیات؛ اما نه از نوع سفرنامه های خشک و بی روح، بلکه آمیخته با احساس پاک و عشق سرشار؛ زیرا هر جا نامی از مکان یا انسان بزرگی برده می شود، بیان مصائب اهل بیت علیهم السلام به عنوان چاشنی نمی گذارد متن، خسته کننده به نظر آید.
برای نمونه چند بیت از متن یک چاووش نامه را ذکر می کنیم:
از بهر گریه جمع چو اهل عزا شدیم امیدوار بر کرم کبریا شدیم
چون از وطن روانه سوی کربلا شدیم در آستان شاه مقامش گدا شدیم
دیدیم بقعه ي شاه عبدالعظیم را آنجا دخیل خواهر شاه رضا شدیم
کردیم پس زیارت معصومه را به قم آنجا به دست تذکره چی مبتلا شدیم
گشتیم پس به جانب کرمانشهان روان دادیم پول و از همگی شان رها شدیم
اما هزار شکر که از هرچه بود و هست در بقعه علیّ نقی، آنگه عسکری
و چنین می سراید:
و آنگاه ما روانه به سوی وطن شدیم در مشهد مقدّسشان جابه جا شدیم
راندیم از شعف به سوی شهر کاظمین بنموده عرض حاجت و مشکل گشا شدیم
در آستان موسی و هم زاده اش پسر هم واحسین کنان به سوی کربلا شدیم
ز آنجا به شور و ناله و افغان و درد و غم در هروله ز مروه به سوی صفا شدیم
گشتیم پس به جانب سقّای کربلا ز آنجا به خیمه حضرت زین العباد شدیم
دیدیم جمله خیمه بی صاحب حسین سوی نجف روانه به صد ماجرا شدیم
پس چند روز کرده زیارت به کربلا بعد از دعا برای خود و جمله مؤمنین
2_ توصیف و معرفی امامان معصوم علیهم السلام
از دیگر مضامین چاووش نامه ها معرفی و توصیف اولیای الهی و صفات و ویژگی های آنان است. چاووش خوانان ضمن مدح و منقبت بزرگان دین، مقام شامخ و بلند آنان را نزد خدا مطرح می کردند و راه وصول به قرب الهی را حبّ و دوستی این خاندان معرفی می نمودند.
این پیشوایان دین انسانهای کامل و متخلّق به اخلاق و صفات الهی هستند و بهترین الگو و سرمشق در تمام شئون زندگی محسوب می شوند. آنان برآورنده حاجات و نیازهای مؤمنان، موجب اتصال بین زمین و آسمان اند و آشنایی با آنان سبب سعادت دنیا و آخرت انسانها است. این مراسم کلاس درسی بود که باعث آشنایی مؤمنین با خوبان می شده؛ آن هم یک آشنایی همراه با احساس، شور و عشق، نه یک شناخت خشک بی روح.
به راستی حیف است که جامعه مسلمانان، دیگر از این کلاس های درس محروم شود.
3_ یاد از گذشتگان و ذوی الحقوق
در آموزه های دینی وارد شده است که خداوند بعد از عبادت، مهم ترین توصیه اش به بندگان، احسان به پدر و مادر است. همچنین از اوامر الهی رفتن به دیدار آشنایان و اقوام و صله رحم است.
مسلمانان هنگامی که به خاک بوسی یکی از اولیای الهی می روند، از کسانی که بر گردنشان حق دارند یادی می کنند؛ به جای آنان زیارت و در حقّ شان دعا می نمایند. در متن چاووش نامه ها هم، یکی از مسائلی که مطرح می شود، همین موضوع است.
به عنوان مثال:
هم نجف، هم کربلا، هم مشهد شاه رضا یافتم بوی بهشت از مرقد شاه رضا
شکر الله شد نصیبم مشهد شاه رضا در حریم کعبه سلطان علی موسی الرّضا
بود خالی جای یاران جملگی از مرد و زن قفل را بوسیدم و دادم دل و جان را صفا
پا نهادم در حرم، رفتم به نزدیک ضریح حقِّ حق داران و قوم و خویش و اقربا
در زیارت نامه خواندم، باز آوردم به یاد والدین جمله را از مرد و زن کردم دعا
سیّما در پشت سر بهر شهید کربلا بارالها! کن نصیب دوستان سال دگر
دعا کنیم تا دعای ما مستجاب شود. و این سنّتی است که ما از خود معصومین(ع) فرا گرفته ایم.
نمونهای از اشعار
- اشعار چاووشی، گاه حزن انگیزند همچون:
من از دیار شکوه و جلال میآیم ز سرزمین اذان بلال میآیم
ز دشت لاله خونین سینه آمده ام شکسته دل ز دیار مدینه آمده ام
زمانه چو گرداب و ساحلم آنجاست تنم به خاک وطن باشد و دلم آنجاست
نصیب مرغ دل من شکسته بالی بود پرم ز غصه و جای همه چه خالی بود
مدینه با دل زوّار گفتگوها داشت گل مدینه ز احساس رنگ و بوها داشت
مدینه با دل آتش گرفته خو دارد خدا نصیب کند هر که آرزو دارد
نسیم وار به هر کوی در به در گشتم مزار گمشده پیدا نکرده برگشتم
و گاه شاد و سرورانگیزند همچون:
«حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند شادمان در وطن از سعی و صفا آمدهاند
رفته بودند سوی مشعر و میقات و حریم خرم از رکن و منی سوی وطن آمدهاند
روز عید عرفه خوانده دعا در عرفات شاد و مسرور همه سوی وطن آمدهاند
بار الها بکن این حج و زیارات قبول سعی مشکور که با حج بجا آمدهاند
شکر بسیار خدا را که به ایران عزیز حاجیان از حرم امن خدا آمدهاند».
نمونهها
زیارت کربلا
بر مشامم میرسد پیوسته بوی کربلا در دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنهی آب فراتام ای اجل مهلت بده تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا
که خدا گفته بر همه آیات به سر بریدهی صحرای کربلا صلوات
زیارت مکه
هر که دارد هوس بیت خدا بسمالله هر که شد همسفر و همره ما بسمالله
زیارت مشهد
غریب خاک خراسان شوم به قربانت فدای چشم تر و دیدههای گریانت
زیارت مدینه
بر مشامم بوی قبر مصطفی آید کنون دم به دم نوری به دل از مجتبی آید کنون
زیارت نجف
ما سلام از روضهی شیر خدا آوردهایم روی پر گرد و غبار از مرقدش آوردهایم
ویژگی های چاووشان
چاووشان، مردان پاک و خداشناسی که وجودشان سرشار از عشق و محبّت به خدا و اوصیای او بوده است، همواره در بین مردم به نیک نامی و صلاح مشهور بوده اند. آنها خصلت های ویژه ای داشته اند که به چند مورد آن اشاره می کنیم:
1_خلوص نیّت
این بشیران و قاصدان زیارت کوی دوست، انگیزه ای جز نزدیک شدن به خدا و عشق به او و اولیای حق در سر نداشته اند. آنها هماره چشم به لطف و کرم خدا و حجّت های او داشته اند و تنها از همین لطف و عنایت دم زده اند. به همین جهت هیچگاه این خدمت به زائران را وسیله ای برای کسب موقعیت اجتماعی یا مالی قرار نداده اند و حاضر نشده اند حتی نامی یا دفتر شعری از آنها و به نام آنها تنظیم گردد.
این موضوع را می توان از زندگی ساده آنها بهتر درک کرد. اغلب آنها با لباسی ساده و معمولی، شالی سبز یا سیاه بر گردن و پرچم سه گوش سبز رنگ بر دوش، به صورت خود جوش از بین مردم، به این کار معنوی و زیبا مشغول بوده اند.
وجود پرفیض و برکت آنان همواره در موقعیت های مناسب چون فصل زیارت و اجتماعات مختلف مردم، از جشن و عروسی گرفته تا مجالس عزای آنان، به این مجالس حال و هوای معنوی بخشیده است. مجلسی را که چاووش در آن بوده است، آکنده از یاد و مدح و منقبت معصومین(ع) و نسیم روح بخش صلوات بر محمد و آل محمد(ص) بوده است و همواره روح معنویت بر چنین مجالسی حاکم گشته است. به راستی امروزه هر مسلمان آگاهی، جای خالی این سنّت زیبا را حس می کند.
2_ صدای خوش
صدای خوش و نفس گرم، نعمتی است که خداوند متعال تنها به بعضی از انسانها بخشیده است. حنجره انسانها و صدایی که از آن تولید می شود، خود از ابزار و وسایل موسیقی طبیعی است که خدا به انسانها مرحمت کرده است. در این بین صدای انسان بر سایر صداهایی که از دیگر آلات موسیقی تولید می شود، برتری خاص دارد. این برتری از آنجا ناشی می شود که صوت انسان آمیخته با کلام است و انسان می تواند صدای خود را با کلمات، موافق کرده و تأثیرات مختلفی در شنونده ایجاد کند.
چاووشان، از این صدای گرم و مؤثر برخوردار بوده اند و با صدای زیر می خوانده اند و گاه برای این که از صوت خود هنرمندانه تر بهره ببرند، به همراه شاگردان خود و یا افراد دیگر چون زائران و بدرقه کنندگان، به صورت هم خوانی چاووشی می کرده اند؛ تا تأثیر آن را دو چندان کنند. در نتیجه، صحنه هایی ایجاد می شد که بی اختیار اشک چشم ها را روان می کرد و دل شنونده ها را می ربود و بی مقدمه راهی سفر و زیارت می کرد.
3_ راهنمایی اهل کاروان
از دیگر ویژگی های چاووشان، هدایت و راهنمایی زائران در طول سفر بوده است. آنها در انجام واجبات، مستحبّات، دعاها، خواندن زیارت نامه ها و همچنین معرفی مکان هایی که زائران از آنها دیدن می کردند، راهنمای آنها بودند. چاووشان در هر مکان، زائران را با وقایع و مصایبی که بر خاندان رسول خدا (ص) گذشته، آشنا می کردند.
4_ مراقبت و حمایت از زائران
چاووشان از بدو حرکت کاروان تا هنگام برگشت، در تمام مراحل، حامی زائران بوده اند. گاه افراد جوان تر از بردن افراد سالخورده به دلیل سختی و مشکلات راه امتناع می کردند، در این موقع آن پیر دل باخته، ملتمسانه دست به دامن چاووش می شد و چاووش از خانواده او می خواست که مانع او نشود و خود حمایت و مراقبت از او را به عهده می گرفت. همچنین چاووشان در گرفتن تذکره، مهیا کردن آذوقه راه و تهیّه منزل، همواره حامی و پشتیبان زائران بوده اند.
از چاووش خوانان پيشكسوت روستاي ايمن آباد و كروكلا مي توان به ملا عبداله سالاريه فيروزكوهي(ره)، ملا ناصر سالاريه فيروزكوهي، كاظم صالحي ايمني، سيد شيرآقا حسيني ايمني، اسماعيل زماني، سيد مهدي حسيني ايمني، سيد عيسي هاشمي كرويي(قاضي محله) و ... اشاره داشت كه تمامي آنان در حقيقت مداحان مذهبي روستا به شمار مي روند.
در اين بخش به نمونه ای از اشعار چاووشی اشاره می کنیم:
چاووش نامه مشهد، هنگام عزیمت
ما به نزد حضرت شاه خراسان می رویم با سر و جان در بر سلطان ایمان می رویم
قبله هفتم، امام هشتمین باشد رضا ما به نزد آن شهنشاه غریبان می رویم
هرکه دارد آرزو بر گوبیا با کاروان ما به نزد آن امام انس و هم جان می رویم
آن امامی که مراد عالَمی سازد روا در حضور او به امید فراوان می رویم
خاک ایوان طلا را سرمه ی چشمان کنیم سر ز پا نشناخته در نزد جانان می رویم
هر که را عشق امام دین بُوَد برگو بیا گو بیا با ما که ما با عهد و پیمان می رویم
با «صفایی» بشنو و بشتاب سوی حضرتش ما به سوی تربت آن شه، شتابان میرویم
چاووش هنگام برگشت از مشهد
ما کنون از مشهد شاه رضا برگشته ایم از ضریح آن امام مقتدا برگشته ایم
سر فدا کردیم در راه امام هشتمین مژده ای یاران! ز ایوان طلا برگشته ایم
سرمه چشمان نمودیم خاک پای شاه دین از حضور آن امام با ولا برگشته ایم
سبز بود جای یاران و تمام شیعیان از حضور آن شه بی اقربا برگشته ایم
جون صفاییقبر او را در بغل بگرفته ایم حمد لله با وفا و با صفا برگشته ایم
چاووش نامه کربلا، هنگام عزیمت
عازمیم ای دوستان! ما به سوی کرب و بلا تا ببوسیم مرقد آن شهسوار سرجدا
هرکه باشد عاشق قبر علیّ اکبرش گو بیا زوّار او ای با وفا
تا ببوسی قبر عباس، آن علمدار حسین تا ببینی مُعجز سقّای دشت نینوا
گر تو را بر سر هوای اصغر بی شیر اوست جهد کن بشتاب با ما از ره صدق و صفا
ناله ی اطفال شاه کربلا آید به گوش آن یکی گوید اخی و آن دیگر گوید اخا
عازمیم ای دوستان! ما به سوی کرب و بلا تا ببوسیم مرقد آن شهسوار سرجدا
هنگام برگشت
از حضور خامس آل عبا برگشته ایم دوستان از کربلای پر بلا برگشته ایم
در نجف اندر حضور مرتضی بودیم ما از حضور شهسوار لافتی برگشته ایم
قتلگاه شاه دین را ما زیارت کرده ایم از حضور آن شهید نینوا برگشته ایم
در کنار علقمه، قبر علمدار حسین دیده ایم و با دو صد شور و ندا برگشته ایم
حجله گاه قاسم نو کدخدا را دیده ایم اشک ریزان ما از آن بزم عزا برگشته ایم
چون صایی ناله و افغان و شیون کرده ایم خون دل جاری کنان از دیده ها برگشته ایم
هم نجف، هم کربلا، هم مشهدِ شاه رضا بار الها! کن نصیب شیعیان هر سالها
آثار تربیتی ـ اجتماعی چاووشی
از برکات و آثار مهم چاووش خوانی زمینه سازی برای انجام بسیاری از تعالیم دینی است. همچون: دیدار و زیارت مؤمنین، مصافحه و معانقه، صلح و آشتی، تعاون و شرکت در امور خیریه، دیدار با خویشاوندان و....
1_ دیدار و زیارت مؤمنین
وقتی چاووشان، این مبشّران و قاصدان حریم دوست، با صدای خوش و سوزناک خود، داستان عشق و دلدادگی نسبت به ائمه و عنایت آنان را برای زوّار و همراهان بیان می کردند و هنرمندانه به شرح و توصیف صحنه های ضمانت آهوان و یا دیگر کرامات آنان می پرداختند، دل هر انسانی را لبریز از عشق می نمودند و مؤمنانی که در مزرعه و مغازه و محلّ کار خود مشغول کار بودند، عاشقانه به جمع زوّار و بدرقه کنندگان آنها فرا می خواندند. به امید آنکه دستی بر سر و روی زائری که دست و پیشانی اش به ضریح دوست برخورد می کند، بکشند.
این لحظات شیرین، لحظاتی بود که هم کیشان خود را زیارت می کردند، از درد و رنج آنان با خبر می شدند و در حد توان در رفع حاجات آنان می کوشیدند. از این جهت که این دیدار جمعیّت وسیعی را شامل می شد، درخور توجه است. در این مراسم زمینه این دیدارها در حدّ گسترده ای مهیّا می گردید. زائران در بین راه با کاروان های دیگر آشنا می شدند و حتی با کسانی که آنان را نمی شناختند، مصافحه می کردند و عهد و پیمان می بستند که دوباره در میقات، تلّ زینبیه، کنار سقاخانه و یا زیر ناودان طلا همدیگر را ببینند.
موضوع فوق از تعالیمی است که امامان معصوم ما نسبت به آن تأکید فراوان کرده اند.
امام صادق(ع) فرمود: «هرکس برای خدا از برادرش دیدن کند، خداي تعالي فرماید: به دیدن من آمدی و ثواب تو بر عهده من است و من به پاداشی جز بهشت برایت خشنود نیستم.»
امام همچنین درباره مصافحه می فرماید: «هرگاه دو مؤمن یکدیگر را ملاقات کنند و مصافحه نمایند، خدای تعالي به آنها رو آورد و گناهانشان چون برگ درخت بریزد.»
در مورد معانقه (دست به گردن یکدیگر نمودن) از امام صادق علیه السلام وارد شده است: «هنگامی که دو مؤمن یکدیگر را در آغوش کشند، رحمت خدا آنها را فراگیرد و چون به یکدیگر بچسبند و از آن جز رضای خدا نخواهند و غرض دنیوی نداشته باشند به آنها گفته شود: آمرزیده شدید؛ عمل را از سر گیرید.»
2_ مذاکره و گفت و گو با برادران دینی
اجتماع و بدرقه زوّار همچنین سبب رواج احادیث و سخنان پیشوایان معصوم علیهم السلام و آشنا شدن با آنها است و هدایت و ارشاد آنها را به دنبال دارد. امام صادق علیه السلام در این باره می فرماید:
«هرگاه سه تن یا بیشتر از مؤمنان دور هم جمع شوند، به همان تعداد از فرشتگان، حاضر شوند تا اگر آنها دعای خیری کنند، آمین گویند و اگر از شرّی پناه جویند، دعا کنند تا خدا آن شر را از آنها دور کند و اگر حاجتی داشته باشند، نزد خدا شفاعت کنند و برآورده شدن آن را از خدا بخواهند.»
در حدیث دیگر آمده است که امام صادق علیه السلام فرمود: «به زیارت یکدیگر بروید؛ زیرا زیارت شما از یکدیگر زنده گردانیدن دلهای شما و یاد نمودن احادیث ماست و احادیث ما شما را باهم انس می دهند؛ اگر به آنها عمل کنید، هدایت می شوید و اگر ترک کنید، گمراه خواهید شد. پس به آنها عمل کنید که در این صورت، من ضامن نجات شما هستم.»
3_ اصلاح میان مردم و صلح و آشتی
از آثار زیارت و سنّت چاووشی مهیّا شدن زمینه برای اصلاح میان مردم است؛ زیرا زائر خلاف جوانمردی و مروّت می داند که بی خبر عزم سفر کند و تا از یک یک اقوام و خویشان و همسایه ها حلالیّت نجوید، راهی سفر نمی شود. و مسلّماً یکی از علل چاووشی خوانی همین موضوع بوده است.
چه بسا اتفاق می افتاد که دو مسلمان سال ها با هم قهر بوده اند و افراد بسیاری تلاش کرده اند که آنها را صلح و آشتی دهند و نتوانسته اند؛ اما شوق زیارت کینه ها را از دل بیرون رانده و ناگفته یا با اندک سفارش دوستان، آن دو حاضر به آشتی و صلح شده اند تا با دل خالی از کینه به خاک بوسی معشوق روند. گویا وجود کینه ها را در دل، مانعی بر سر راه تکامل روحی ـ روانی خود می دانستند و گویا حرم معصومین علیهم السلام قطعه ای از بهشت است که افرادی می توانند در آنجا حاضر شوند که قلبی خالی از غِلّ و کینه داشته باشند.
زائری که قصد زیارت کرده است، اگر تن به صلح و آشتی ندهد و امور خود را با برادران مؤمن اصلاح نکند، این کار را مخالفت با معصومی می داند که قصد زیارت آن را دارد. زیرا آنان هستند که پیوسته ما را به صلح و آشتی فرمان داده اند. امام صادق علیه السلام فرمودند: صدقه ای را که خدا دوست دارد؛ اصلاح میان مردم است، زمانی که اختلاف و فساد یابند، و نزدیک ساختن آنها به یکدیگر زمانی که از هم دور شوند.
4_ دیدار با خویشاوندان و صله رحم
از جمله آثاری که بر چاووشی مترتّب بوده است این که وقتی چاووش به خانه اهل زیارت دعوت می شد و چند روز پیاپی مردم را تشویق به زیارت می کرد. زمینه را برای دیدار خویشاوندان مهیّا می نمود و هنگام رفت و برگشت، چند روز خویشاوندانِ زائر دور هم جمع می شدند و به او خوش آمد گفته، مقدمش را گرامی می داشتند و در پذیرایی مهمانان به زائر خسته از راه برگشته کمک می کردند. و بعضی از آنها در غیاب او امور منزلش را اداره می نمودند تا زائر بدون هیچ دغدغه ای، با خیال آسوده به زیارت رود.
در روایات اسلامی آثار فراوانی برای صله رحم ذکر شده است از جمله اینکه: عمر را زیاد می کند، خُلق را نیکو می نماید، نفس را پاکیزه می گرداند، روزی را زیاد می کند و مرگ را به تأخیر می اندازد. انسان را بخشنده می کند، شهرها و روستاها را آباد می کند و...
با توجه به این آثار است که ما به اهمیت سنّت هایی چون چاووش خوانی، پی می بریم و جا دارد کوشش کنیم تا این سنّت زنده بماند و مسلمانان، مدیران کاروان ها، شرکت های مسافربری و سازمان حجّ و زیارت در احیای آن بکوشند تا جامعه اسلامی از ثمرات معنوی و مادّی آن بهره مند شود.
تهیه و تنظیم: عسکری امینی ایمن آبادی
منابع: ویکی شیعه _ ویکی پدیا