دانشنامه مرگ و مردن
آنچه که در گذشته ی فرهنگِ ایرانی با نامِ مراسمِ ختم از آن یاد میشود را میتوان به یکی از راه های مواجه ی بازماندگان متوفی با واقعه ی مرگ دانست.
مراسمِ ختم پس از خاکسپاری آغاز میشد. روزهای یادمانِ متوفی یا به عبارتی همان مراسم ختم به سوم، هفته، چهلم، چهارماه و ده روز و سالگرد تقسیم میشد.
باورها حاکی از آن است که بدن و کالبد متوفی در روز سوم باد میکند، در هفتم میترکد، چشمان از حدقه بیرون میزند و بر گونهها میافتد، چهلم بدن متلاشی میشود و بر همین اساس برای آمرزش و آرامش متوفی برگزار میشد(مصاحبه شخصی).
گذار مراسم بدین صورت بوده است که: خاکسپاری صبح انجام میشود و تا پیش از ظهر ادامه مییابد. به عبارتی خانوادۀ متوفی به سمتِ منزل رهسپار و تشییعکنندگان که معمولاً وابستگانِ خانوادگی، دوستان و همسایگان بودند آنها را همراهی میکردند.
باید توجّه داشت که در احکام دینی پیشنهاد شده است که افراد همراه کننده قوتِ خود را در روز خاکسپاری به همراه داشته باشند و خانواده متوفی را با توجه به قرار گرفتن در شرایط بحرانی از دست دادن، درگیرِ مقدماتِ پذیرایی نکنند.
در مناطقِ مختلف و وابسته به فرهنگهای متفاوت، اینگونه مراسم نیز در زمانها و موقعیتهای متفاوت برگزار میشده است. برنج از اصلیترین قوتِ مرتبط با پذیرایی در زمانِ ناهار بوده است و در کنار آن بسته به طبقه اجتماعی، مرغ و انواع خورشتها پخته میشد.
از نکاتِ مهم دیگر در این گونه مراسمها حضورِ آشپز و پخته شدنِ غذا در حیاطِ خانه است. پذیرایی به وسیله ی شیرینی و چای در ازای ختمِ صلوات و فاتحهخوانی صورت میگیرد.
روزهای مراسمِ یادمانcelebration days:
تعطیلات، سالگردِ ازدواج، تولدها و دیگر رویدادهای خصوصی خانواده می تواند پساز از دست دادن یکی از اعضای خانواده بخصوص در سال اول بسیار دشوار باشد. این امر میتواند سالها زمان ببرد پیش از زمانی که منحصراً در ارتباط با متوفی است و میتوان بدون احساس غم و اندوه و ناراحتی جشن گرفت. مشاوران غم و اندوه چنین برنامه ی رو به جلو را به مثابه بهترین راه برای مراسم گرفتن این روزها پیشنهاد میدهند.
برخی افراد با برگزاری مراسم در روزهای خاص تحولاتی را ایجاد میکنند. برخی دیگر این موقعیت را همانند گذشته رعایت میکنند، اما اغلب آنها نمیتوانند ار سنتهای معمول پیروی کنند و از دست دادنِ فردِ غایب به صورت خاصی مورد توجه خواهد بود.
برنامه AARP:American Association of Retired Persons* غم و اندوه پیشنهادهایی را برای کمک به دیگران به جهت برگزاری مراسم روزها[های مرتبط با مرگ] عرضه میکند.
- گردهمایی اجتماعی و خانوادگی میتواند درگیر کننده باشد و مشاهده افراد [در این شرایط] دردناک است. این حس همانند این است که هنگامیکه در شرایطِ رنج عظیمی هستید هیچگونه مراسمی وجود ندارد. برخی از افراد خانواده ممکن است تحت تاثیر فضا و شرایط حضور پیدا نکنند. در صورتی که یک مراسم مذهبی با تاریخ مراسم همزمان شود، شما ممکن است پیشنهاد دهید که صرفاً مراسم یادمان به تنهایی انجام نشود و به دو بخش تقسیم گردد.
- سعی در ساختن یک برنامه برای این روز، اما می دانید که میتوانید ذهنتان را تغییر داده و کار متفاوتی را انجام دهید.
- مطرح کردن موضوع مراسمها بعد از از دست دادنِ فردمورد علاقهتان میتواند سخت باشد اما ضروری و لازم است. اگر شما این کار را انجام ندهید، اعضای خانواده به صورت جداگانه ممکن است در فرضیههای مختلف عملی انجام دهند که میتوانست در نتیجه منجر به یک سو تفاهم شود.
راههای اضافه کردن یک عنصر به مراسم مورد بحث واقع میشود و یا یک سنت جدید آغاز به شکلگیری میکند. تبادل اندیشهها و نگرانیها حیاتی است تا از سوتفاهمها و ضربه زدن به احساسات جلوگیری کند.
شاملِ یادمانی برای از دست دادن عزیز در یک راه ( مثل روشن کردن شمع برای آنها...) بعد از این رویداد، به صورت آشکار درباب نحوه رفتن او و هرگونه برنامه و تغییر لازم در باب آینده صحبت میشود.
در هر مراسم سنتی پیرو از دست دادن یک فرد مهم شما میخواهید به صورت مستمر از خود بپرسید که شما از سنت پیروی میکنید زیرا که از آن لذت میبرید، یا این احساس را دارید که چیزی است که شما باید آن را انجام بدهید یا آن را به سادگی انجام میدهید زیرا که همواره این مسیر را انجام میدهید و اگر چنین است، مساله چه خواهد بود اگر شما تغییر و یا حتی حذفی از سنت را داشته باشید.
«گورستان»، «قبرستان» و یا «آرامستان» از واژههایی است که در فرهنگِ ایرانی برای مکان یا فضایی که مردگان در آن به خاک سپرده میشوند، مورد استفاده قرار میگیرد. قبرستان، واژهای عامتر و مردمیتر است. گورستان و آرامستان نیز واژههایی است که با گذشتِ زمان به فرهنگِ ادبیاتِ مرگ در ایران اضافه شده است. مشاهداتِ اولیه، عکسها و مطالعاتِ باستانشناختی نشان داده است که این مکان از دیرباز در فرهنگِ ایرانی حضور داشته است.
به عبارتی گورستان، مأمنی برای افرادی بوده است که جانِ خودرا از دست دادهاند و بازماندگان از آنها یادمانی به جای گذاشتهاند و برای دیدارِ با آنها به این مکان رفت و آمد میکنند.
به عبارتی، گورستان، فضایی است که مرگ و زندگی به صورت متناقض امّا در پشتیبانیِ از یکدیگر در جریان است. از گورستانهای پرچالش درایران همچون خالدنبی واقع در گلستان به علتِ فرم آلت وارِ سنگ قبور، تا سفیدچاهِ بهشهر بواسطه ی نقوشهای متفاوت، تختِ فولاد اصفهان و دارالسلام شیراز میتواند میدانی برای مطالعاتِ مرتبط با مرگ باشد. البته، ناگفته نماند که یکی از رسمها یا عاداتِ فرهنگِ ایرانی پس از اسلام، خاکسپاریِ افراد در کنارِ مکانهای مقدّس یعنی، قبر یا بارگاهِ انسانهای متّقی، پرهیزگار و دینی انجام میگرفته است و اکنون نیز با توجّه به برخی مشاهدات اعم از حضوری و رسانهها در میانِ بازماندگانِ متوفی میلِ به اینگونه خاکسپاری را وجود دارد.
امّا نکته ی حائز اهمیت در باب تغییراتِ فرهنگی علّت برخی از تدفینها را در دوران معاصر تغییر داده است که میتوان به برخی از آنها به صورت تیتروار اشاره کرد.
برای مثال: تدفین در کنار مقابر و امامزادگانِ بزرگ در محیطهای شهری نوعی از طبقهبندی اجتماعی را نشان میدهد. طبقهبندیهایی که مبتنی بر شرایطِ اقتصادی افراد و یا شهرتِ(سیاسی، ورزشی، هنری) است و سعی در بیان و متمایز کردنِ آنها در نظامِ اجتماعی دارد. به عبارتی، حیاطِ امامزادهها، ائمه، عرفا و بزرگان به گورستانی در ابعادِ کوچک و گاهی بزرگ همچون ابنِبابویه نیز تبدیل شده است و اکنون بدون فعالیّتِ خاکسپاری است. یعنی فضای گورستانها یا صرفاً از قبل تعبیه شده است یا اینکه در جوامع کوچکتر، حیاطِ مکانهای مقدس برای خاکسپاری در نظر گرفته میشود.
به قلم: هاجر قربانی
منبع: انسانشناسی و فرهنگ