*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

پدران روستا به روايت تصوير _ 1394

 

فرا رسيدن سيزدهم رجب، سالروز ميلاد شهریار خِردورزی و عدالت، حضرت علي ابن ابيطالب(ع) را به همه مردم و  بويژه اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا تبريك و شادباش مي گوئيم.

 

ضمن درود وُ سلام و عرض ادب خالصانه وُ خاضعانه و خداقوتي بي پايان به تمامي پدران ديارمان، سلام و صلوات مي فرستيم به روح پدراني كه در بين ما نيستند. پدراني كه سال گذشته با ما بودند اما روز پدر امسال، جايشان خاليست.

 

 

 

 

اين روز كه با احترام فراوان به ارجمندی مقام پدران و سپاس از مهر گسترده شان به يادشان نام يافت، بر آن شديم تا تعدادي عكس كه در آرشيو وبسايت روستا موجود بوده است از پدران زحمتكش ديارمان پيشكش شما كنيم.

 

 

تصاويري كه از نظر مي گذرانيد در ادامه ي تصاوير پدران روستاي ايمن آباد و كروكلاست كه در سال قبل درج شده است. در قسمت نمايش شماره، گزينه " همه " را انتخاب كنيد، تا تمامي عكس ها نمايش داده شوند.

 

 


براي تماشا، روي عكس بالا  كليك كنيد.

 

 

 

نام زیبای پدر با سیم و زر باید نوشت
خوب و عالی با عیاری معتبر باید نوشت


برکت نان و نمک از همت والای اوست
این چنین گویم که نامش تاج سر باید نوشت


خانه را باشد ستون و مثل سروی استوار
کوه صبر و معرفت خواهی ، پدر باید نوشت


کوله بار مشکلات زندگی بر دوش اوست
ناخدای زندگی در بحر و بر باید نوشت


چرخه کار و تلاش و صنعت و سازندگیست
دستهایش پینه دارد ، کارگر باید نوشت


با شرف ، با غیرت و کوهی پر از مردانگیست
گاه سختی ها خدایی یک سپر باید نوشت


صورتش را سرخ می دارد ز سیلی زمان
در حقیقت نام او اهل هنر باید نوشت


احترامی خاص دارد ، حرمتش واجب بود
گفته پیغمبر است و مستمر باید نوشت

 

 

 

منتظر ارسال عکس پدر یا پدربزرگ شما  به وبسایت روستا هستیم.

 

 

 

شعر پدر تقديم به همه پدراني كه در بين ما نيستند:

 

 

شب بودو ماه و اختر و شمع و من و خیال

خواب از سرم به نغمه مرغی پریده بود

 

در گوشه اتاق فرو  رفته در سکوت

رویای عمر رفته مرا  پیش دیده بود

 

در عالم خیال به چشم آمدم پـدر

کز رنج چون کمان قد سروش خمیده بود

 

موی سیاه او شده بود اندکی سپید

گویی سپیده از افق شب دمیده بود

 

یاد آمدم  که در دل شبها  هزار بار

دست نوازشم به سر و رو کشیده بود

 

از خود برون شدم به تماشای روی او

کی لذت وصال بدین حد رسیده بود

 

چون محو شد خیال پدر از نظر مرا

اشکی به روی گونه زردم چکیده بود

 

 

 

سهراب سپهری

 

 
 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
+1 # ایمنی در تاریخ: شنبه 12 ارديبهشت 1394 ، ساعت 08:02 ب ظ
سلام به همه پدران دنیا
و سلام به همه پدران روستایم
و سلام به پدر زحمتکش و پرتلاشم که همیشه به فکر کسب یه لقمه نون حلال هست.
عمرت دراز باشه و تنت سلامت
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20