*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

حرکات نمایشی و نمادین در خرمن سما

 

 

از نمونه های کهنِ رقص در مازندران، هیچ اطلاعی در دست نیست؛ و این بدان خاطر است که در تواریخ و نوشته های قُدما هیچ خبری راجع به این ژانر از فرهنگِ مردم قید نشده و به دست ما نرسیده است. به همین خاطر نمی توان در باب پیشینه ی رقص در این منطقه قلم فرسایی نمود. اما امروزه، رقص در مازندران، براساس مستندات میدانی، بردو نوع است:

 

1_ رقص خـَرمِن (جشن خرمن) Raghse Kharmen – Jashne Kharman  

 

2_ چَکـّـِه سِما (Chakke Semā )

 

علاوه بر رقص های نامبرده، کهنسالان این دیار از رقص های دیگری نیز نام می برند که امروزه به دست فراموشی سپرده شده است. این رقص ها که به گفته ی پیرمردان و پیرزنان مازندران تا دهه های پیشین، عموما" درمیانه ی جشن های شادیانه و رسوم سرور آمیز محلی، خاصه در جشن های عروسی، حنابندان، ختنه سوران و… اجرا می شد، به نام های:

 

3_ رقص مجسّمه  (Raghse Mojasseme

 

4_ رقص شاطری ( Raghse Shāteri

 

5_ رقص نظامی یا مشقی ( Raghse NezāmiMash-ghi)

 

6_ رقص های میان – نمایشی

 

 

 

 


1_ رقص خـَرمِن (جشن خرمن) Raghse Kharmen – Jashne Kharman  

 

رقص خرمن، اجرای حرکات موزونی است با موضوع و مضمون کار برزیگری، که در جشنی سالانه با عنوان جشن خرمن اجرا می شده است. این حرکات موزون، گو اینکه در عمل، چندان با موسیقی همراه نیست، در عین حال عنوان رقص را برخود دارد. همانطور که از عنوان جشن خرمن بر می آید، جشنی بوده که پس از اتمام کار برزیگری يا زراعت، سالانه برگزار می شده است. این جشن، حدوداً اواسط شهریور ماه سال خورشیدی که مقارن با (( کرچ ِماه )) ( Kerche Māh ) درگاهشماری باستانی تبری (مازندرانی) است، هر ساله برپا می شده است.

 

مکانی که این جشن در آن برگزار می شد،(( کا کرون )) ( Karoon ) نام داشت، که زمینی مسطح با مساحتی حدود دو هزار تا دو هزار و پانصد متر را شامل می شد، و در حوالی روستا قرار داشت. زمان برگزاری این جشن نیز، پس از گردآوردن تمام محصولات زمین های زراعی هر روستا، با شور و مشورت ریش سفیدان و کهنسالان، در هر روستا بطور مجزا تعیین می شد؛ و خبر تعیین زمان جشن، دهان به دهان می گشت، و بدین ترتیب مردم  روستا از زمان برگزاری جشن، مطلع می شدند. این جشن معمولاً  دو تا چهار روز به طول می انجامید؛ و در طی برگزاری جشن، فقط عصرها و پس از در رسیدن خنکای عصر، جشن شروع شده و تا قبل از غروب آفتاب و چیره شدن تاریکی، خاتمه می یافت و عصر فردای آنروز دوباره پی گرفته می شد.

 

به هنگام برگزاری جشن خرمن معمولاً زنان و مردان جدا از هم بودند؛ و هر گروه در مکانی مجزا جشن را برگزار می نمودند.

 

در جشنی که توسط مردان برپا می شد، مسابقات و بازی های متعددی به اجرا در می آمد؛ مسابقاتی همچون: کشتی لوچو ( Loo Chooاسب تاجـِندی ( Asb Tājendi ) یا اسب دوانی؛ ورزا جنگ ( Verzā Jang ) یا جنگ گاوها؛ قوچ جنگ یا گـِسپـِن سَر ِ هـِدآئـِن ( Gespen Sare HedāEn ) و در برخی مناطق، علاوه بر این مسابقات، مسابقه ها و بازی های دیگری مانند: تـِلا جـَنگی ( Telā Jangi ) یا خروس جنگی و خرس بازی ( Khers Bāzi ) و یا ریسمان بازی یا لافن بازی که آنرا لافند بازی (Lāfan…-or:Lāfand Bāzi ) نیز می خوانند، هم به اجرا در می آمد.

 

 

 

برای برنده ی هر یک از مسابقات، جوایزی نیز در نظر گرفته می شد. امّا مهمترین این مسابقات که تا امروز نیز چه جشن خرمن برگزار شود و چه نشود به حیات خویش ادامه داده است، کشتی لوچو بوده، که برای برندگان آن نیز، جوایز ویژه ای همچون: یک رأس گاو نر  برای نفر اول معروف به سَرپَهلِوُون [ SarPah-levoon ] و یک رأس قوچ نر برای هر یک از نفرات دوم و سوم، در نظر گرفته می شد. شاید در نظر گرفتن گاو نر برای پهلوان مسابقات، از اعتقاد کهن ایرانی، مبنی بر برکت بخشی گاو نر، برای زمین زراعی بوده باشد. چرا که گاو نر در اعتقادات ایرانیان باستان، از اولین بوده های اورمزدی محسوب می شده و به گزارش ” بندهش ” برای سود رسانی به آدمیان خلق شده است؛ و خود، در فرهنگ بشری نماد اصل مذکر؛ بارور کننده ی زمین و نیز جان جهان است.

 

رقص خرمن یکی از اجزاء لاینفک این جشن بوده است. در حقیقت، منشأ و خاستگاه رقص خرمن، اجرای حرکات نمایشی و موزون کار کشت و برز ( مراحل مختلف كاشت، داشت، برداشت)، بر اساس معتقدات آئین های کهنی است که اساس آن، پرستش عوامل طبیعی و ایزدان حامی مظاهر طبیعی بوده است. این حرکات در ازمنه ی کهن و در آئین های ابتدایی جهان، مأخوذ از اعتقادی دیرین، بدین مضمون بوده است:

انجام دادنِ نمایشی اعمال برزیگری، زمین های زراعی را برای به بَر نشاندن محصول بیشتر، در سال آتی مهیّا ساخته و نوعی طلب برکت مداوم برای قوم برزیگر محسوب می شد.

 

همچنين در فصلی که کار برزیگری به اتمام رسیده و محصول کشتزاران گردآوری می شد، انجام اعمال کشاورزی به شکل نمایشی و نمادین، مستوجب حفظ و حراست زمین از گزند سرما و بی محصولی فصل سرد سال يعني زمستان می شده است. یعنی با انجام نمایشی عمل بذر افشانی و دیگر اعمال کشاورزی، به زمین زراعی تلقین می نمودند که در فصل سرد سال نیز، می تواند زنده و سالم باقی بماند.

 

شاید در ازمنه ی باستان، ادعیه و اورادی نیز به هنگام اجرای این حرکات، برای خشنود و راضی نگاهداشتن ِ ایزد حامی زمین و برزیگران، با مضمون ستایش و شکرگزاری به درگاه آن ایزد، نیز خوانده و یا زمزمه می شد (؟؟). با توجه به زمزمه نمودن و آوازخواندنِ زنان و مردان برزیگر مازندران به هنگام انجام مراحل مختلف کار کشاورزی ( که گاه انفرادی بود و گهگاه گروهی)، به نظر می رسد که به همراه اجرای جشن و رقص خرمن در قدیم الایام، باید  آواز یا  ادعیه   نیز خوانده می شد؛ و با در نظر داشتن این نکته که تا دهه های پیشین، نواختن ساز در این مراسم متداول بوده ( و حتی امروزه نیز مرسوم ) است و نیزبه هنگام حرکت نمایشی (( بینج کیله هَکِردِن)) ( Binj Kile Hakerden ) در رقص خرمن، رقصنده، نام مقدس خداوند متعال و نام های مبارک حضرت رسول(ص) و ائمه ی اطهار(ع) را زیر لب زمزمه می کند، احتمال خواندن ادعیه و اوراد  در ازمنه ی دور، بیشتر به ذهن متبادر می شود (ما پائینتر، به نقش موسیقی در این جشن ، تا سر حد امکان خواهیم پرداخت).

 

گذشته از وجه آئینی این رسم، به لحاظ دانش پیشه وری و معیشتی نیز رقص خرمن برای گروه کشاورز، بسیار سودمند بوده است؛ بدین لحاظ  که: آن گروه از دختران و پسرانی که تازه به رشد  لازم برای انجام کار کشاورزی رسیده بودند و از نظر جسمی، توانایی کافی برای کمک نمودن و مدد رساندن به والدین خویش را یافته بودند، می توانستند با نظاره کردن اعمال نمایشی کار برزیگری (دختران در جشن زنان و پسران در جشن مردان)، مراحل مختلف کار کشاورزی را، در چنین جشنی، با روحیه ای شاد و به شیوه ای صحیح بیاموزند.

 

مسابقاتی که در طول جشن، معمولاً برای گروه های سنـّی مختلف، با موضوع اجرای بهتر، صحیح تر و سریعتر اعمال کشاورزی تدارک می دیدند، مؤیّد گفتار ما است.

در این مسابقات، نونهالان، نوجوانان و جوانان قوم، طایفه و یا روستا، به انجام اعمال کشاورزی ترغیب و تشویق می شدند؛ و دقت و سرعت عمل را در اجرای این مسابقه ها تمرین نموده و می آموختند؛ و در صورت انجام عملی صحیح تر و سریعتر، نسبت به دیگران، مورد تشویق قرار می گرفتند.

 

جشن و رقص خرمن، گذشته از نکات برشمرده، رسمی بود که طی آن، مردم برزیگر با برپایی مراسمی شاد و نواختن ساز، خستگی روزهای کار، مشقــّت و تحمل گردآوری محصول، زیر تابش آفتاب سوزنده و طاقت فرسای تموز را از تن به در می کردند؛ و نیز این جشن، که با هلهله و شادی برگزارمی شد، شکر نعمت خداوند و سپاسگزاری از آفریدگار، در قبال یاری کردن به برزیگران درحُصول محصول سالانه و تأمین آذوقه ی مردم کشاورز محسوب می شد.

 

با اینکه درمیان دو گروه زنان و مردان، اساس رقص خرمن، اجرای نمایشی اعمال برزیگری بود، با اینحال تفاوت هایی نیز در اجرای حرکات این دو گروهِ مجزّا وجود داشت.

 

در رقص مردان معمولاً ( در اغلب مناطق مازندران)، حرکات موزون نمایشی از ((بینج بتاشی یـن )) (Binj BetāshiEn ) یا دِرو کردن آغاز شده و تا مرحله ی (( کیسه بزوئن)) ( Kise BazouEn ) یا در کیسه ریختن شالی (برنج)، ادامه یافته و در مرحله ی ((بینج بروتن )) (BinjBarouten ) یا فروختن شالی (برنج) به انجام می رسید.

 

البته باید افزود که در جشن های هر دیه، روستا یا منطقه، تفاوت هایی در حرکات رقصنده گان وجود داشته که این تفاوت، در وحله ی اول بستگی کامل به توانایی و مهارت رقصنده در اجرای حرکات داشت. اما در جشن زنان، حرکات رقص از مراحل اولیه ی کار کشاورزی، یعنی از مرحله ی ((تیم هِشِندی یــِن)) (Tim HeshendiEn ) یا بذر افشانی و در بعضی مناطق، حتی از مراحل قبلی آن، یعنی :(( تیم اُو دَکِردِن)) یا ((تیم بینج اُو بَزوئِن)) (-or: Tim Binj OubazouEn Tim Oudakerden) یا خواباندن بذر در آب، آغاز شده و در پی آن، علاوه بر حرکاتی که در رقص مردان اجرا می شد، کارهای خانگی زنانه، همچون: (( دونه هـِپاتِن )) ( Doone Hepāten ) یا تمیز نمودن برنج؛ (( دونه بَشِسِّن )) (DooneBashessen ) یا برنج شستن؛ و دیگر اعمال مربوط به زنان خانه دار نیز به صورت نمایشی، به اجرا در می آمده است.

 

 

 

حرکات رقصی، که در میان مردان به صورت نمایشی انجام می شده را بدین ترتیب می توان نام برد:

 

 1. (( تیم هِشِندی ئِن )) ( Tim HeshendiEn ) [= بذر افشانی]؛

 

2. (( تیم بوتِن )) ( Tim Bouten ) [از ریشه کندن ِگیاه ِخرد برنج برای کاشتن در گستره ی زمین شالیزار]؛

 

3. (( تیم وِلو هاکِردِن )) ( Tim Veloo Hākerden ) [گسترانیدن گیاهان خرد برنج در پهنه ی زمین زراعی]؛

 

4. (( بَنشی یــن – یا: نشا هاکردن )) ( BaneshiEn – or:Neshā Hākerden )  [ نشاء کردن] ؛

 

5. (( وجین هاکِردِن )) ( Vejin Hākerden ) [وجین کردن]؛

 

6. (( بینج بتاشی ین )) ( Binj BetāshiEn ) [درو کردن]

 

7. (( کَسو دَوِســـِّن )) ( Kasoo Davessen ) [دسته – دسته،بستن ِساقه های درو شده ی برنج]

 

8. (( کسو بَکِشی ین – یا بینج سَر بَیتن )) ( Kasoo BakeshiEn – or:Binj Sar Bayten ) [خوشه های دسته بندی شده ی برنج را بر روی سر حمل نمودن]؛

 

9. (( کوفا هاکردن )) ( Koofā Hākerden ) [انباشتن ِدسته های برنج بر روی هم و ساختن ِخرمن]؛

 

10. (( جینگا بساتِن )) ( Jingā Besāten ) [ آماده کردن و گسترانیدن ِدسته های برنج،برای آغاز مرحله ی خرمن کوبی]؛

 

11. (( اسب دور هدائن – یا: جینگا بزوئن )) ( Asb Dour HedāEn – or: Jingā BazooEn ) [حرکت دادن اسب بر روی ساقه های گسترانده بر سطح زمین،با نواختن شلاق یا چوبدست بر ران و کفل حیوان، به منظور جدا نمودن دانه های برنج از ساقه ها]؛

 

12. (( لیفا بزوئن )) ( Lifā BazooEn ) [به هوا پاشیدن ِساقه هایی که دانه های برنج،لا به لای آن مانده است،توسط چوبی بلند که در قسمت نوک آن دارای دوشاخه و به شکل Y است، در مسیر باد ملایمی که موجب جدا شدن دانه های برنج از کاه می شود]؛

 

13. (( فی یــِه بزوئِن )) ( Fiiye BazooEn ) [گرد آوری و انباشتن دانه های پراکنده ی برنج جداشده از کاه در یکجا ،به وسیله ی پاروی ِچوبی]؛

 

 14. (( بینج بپاتِن )) ( Binj Bepāten ) [ به هوا پاشیدن ِدانه های گرد آورده ی برنج که توأم با کاه و کلش های ریز است،در مسیر باد ملایم،جهت جدا نمودن ِکاه و کلش های ریز ِ باقی مانده در میانه ی دانه ها]؛

 

15. (( نِنگِه سیوا هاکِردِن )) ( Nenge Sivā Hākerden ) [جمع آوری وانباشتن ِ کاه و کلِش های جدا شده در مرحله ی قبل]؛

 

16. (( ننگه بپاتن)) ( Nenge Bepāten ) [به هوا افشاندنِ کاه و کلش های گرد آورده،در مسیر باد ملایم،جهت جدا نمودن ِآخرین دانه های برنج از کاه های خرد و ریز]؛

 

17. (( فیه بزوئن )) ( Fiiye BazooEn ) [گردآوردن ِ دانه های جدا شده ی برنج از کاه و کلش،به وسیله ی پاروی چوبی]؛

 

18. (( کیله هاکردن )) ( Kile Hākerden ) [پیمانه نمودن ِبرنج،جهت ریختن ِآن در کیسه های 80 تا 100 کیلویی،به وسیله ی پیمانه ای چوبی که درزبان تبری بدان:" کیله" ( Kile ) می گویند].

 

 

 

همانطور که پیشتر بدان اشاره ی مختصری داشته ایم، در مرحله ی ” کیله هاکردن “، رقصنده عباراتی زیرلب زمزمه می کرده که در اغلب مناطق مازندران، این عبارات با هم متفاوت بوده است. ما در ذیل به ذکر دو نمونه از عبارات مرسوم در مازندران مرکزی، بخش های بابلکنار و سوادکوه بسنده می کنیم:

 

 

نمونه ی یکم:

یــِک یــِکه – یا: یــِتـّا یــِتـّائه- نوم خِدائه               (Yettā Yettā ē Noome Khedā ē )

دو دوئه                                                                                  ( Doo Doo ē )

سه سه ئه                                                                                ( Se se ē )

چار چاره – خدا چاره رسونه                   ( Chār Chāre  Khedā Chāre Resoone )

پنج پنجه             پنج تن آل عبائه               ( Panj Panje Panj Tane āle Abā ē )

شیش شیشه                                                                    ( Shish Shishe )

هفت هفته                                                                            ( Haft Hafte )

هشت هشته                                                                    ( Hasht Hashte )

نِه مَــشتِه                                                                          ( Neh Mashte )

ده دهه                                                                                 ( Dah Dahe )

یازده یازدوئه                                                                   ( Yāzde Yāzdo ē )

دوازده دوازدوئه –  دوازده تن امامه( ع )

                                                ( Devāzde Devāzdo ē Devāzdah Tan Ēmāme  )

صلی علی محمد       صلوات بر محمد(ص)

                                            ( Salle Alā Mohammed Salevāt Bar Mohammed )

خدا برکت ر ویشتر هکنه   چشم بد(یا:چشم حسود) ر کور تر هکنه

          ( Khedā Bareket re Vishter Hākene – Cheshme Bad (or: Hasoud) re Kourter Hākene)

 

 

نمونه ی دویُم:

اول نوم خدائه                                                           ( Avvel Noome Khedā ē )

دِیِّم محمد( ص) رسول الله ِ                         ( Deyyem Mohammed Rasoolollāhe )

سِیــِّم علی( ع ) ولی الله ِ                                            ( Seyyem Ali Valiollāhe )

چارِم امام حَسِن ِ( ع)مجتبی ئِه                   ( Chārem Emām Hasene Mojtebā ē )

و…….

 

 

 

 

در این نمونه دوازده تن امام و یا چهارده تن معصوم (ع) را نام برده و در انتها، دعاهای ” لعنت برچشم بد ”، ” بیشترشدن برکت در سال آتی ” و ” خرج شدن محصول در راه خیر ” ذکر می شد و آنگاه با ذکر دعا و صلواتی، این زمزمه را به پایان می بردند.

باید اشاره نمود که به خاطر نحس بودن عدد ” سیزده “ ، آنگاه که به این عدد می رسیدند، عدد سیزده را بر زبان نمی آوردند، بلکه به جای آن، واژه ی (( زیاده )) (Ziyāde ) به زبان آورده می شد.

 

مراحل و حرکات ذکر شده، در رقص خرمن مردان، تقریباً در میان همه ی مناطق مشترک است. اما در برخی روستاها و دیه ها، مراحل قبل از بذر افشانی، همچون: شخم زدن، قطعه بندی کردن زمین زراعی [که درزبان تبری، بدین مراحل به ترتیب:(( کِل هاکِردِن))( Kel Hākerden) و ((مَرز بَیتــِن )) ( MarzBay-ten ) گفته می شود] و مراحل بعدی، یعنی: حمل کیسه های برنج به بازار و فرختن آن؛ یا: به آسیاب بردن برنج و… نیز، علاوه بر حرکات مذکور اجرا می شده است.

 

 

 

حرکات نمایشی در رقص خرمن زنان، علاوه بر مراحل نامبرده در بخش رقص مردان، البته به جز مرحله ی:(( اسب دور هدائن – یا: جینگا بزوئن ))- که عملی مختصّ مردان بوده  برخی کارهای کشاورزی قبل از مرحله ی ” کاشت “، یعنی مراحل: آماده نمودن بذر و…، و نیز مراحل پس از ” برداشت محصول ” را نیز شامل می شده است؛

مراحلی همچون:

 1. (( بینج اودنگ*– یا: پادنگ بَوِردِن**))[ix] (Binj Ābdang –or:Pādang Baverden ) [بردن شالی به آسیاب های دنگی ِ"آبی"یا آسیاب های دنگی ِ"پایی"،جهت جدانمودن پوسته ی برنج ازدانه ها ]

 

2. (( دونه هِپاتِن )) (Doune Hepāten )   [تمیز نمودن برنج قبل از شستن آن]؛

 

3. (( تـَـش کِلِه هاکِردِن )) (  Tash Kele Hākerden) [گردآوردن هیمه وافروختن اجاق هیزمی] ؛ و

 

4. (( پِِلا بَپتِن )) ( Pelā Bapeten ) [پختن برنج] ودیگراعمال زنانِ خانه دار.

 

این حرکات در رقص مردان با همراهی (( سرنا و دِسَرکِتِن )) ( Sernā & Desar Keten ) یا نقاره، و در رقص زنان با همراهی و ریتم دهی (( تشت و لاک )) ( Tasht O Lāk ) انجام می پذیرفت.

 

باید افزود، با اینکه ما در سطور فوق تفاوت های رقص خرمن در میان زنان و مردان را بیان نموده ایم، گاهاً نگارنده در تحقیقات میدانی مشاهده نموده است که: در برخی دیه ها و روستاها، مردان حرکات  زنان را اجرا می نموده و یا زنان حرکاتی از رقص مردان را در رقصشان به اجرا در می آورده اند.

 

در این  موارد، قصد رقصنده، اجرای حرکات ” کمدی ” (Comedy)  و خنده دار بوده که موجب نشاط و خنده ی تماشاگران می شده است. اجرای حرکات ” کمیک “( Comic ) و طنز آمیز، تنها منوط به مهارت فرد، و خلاقیت و توانایی او در اجرای حرکات بوده است. در عین حال، تفاوت های رقص خرمن در مناطق مختلف، تنها در جزئیات و خلاقیت های فردی مصداق دارد؛ و در ساختار کلی به همان شکلی که در سطور فوق بیان شد، به اجرا در می آمده است.

 

در جشن مربوط به مردان، پس از پایان یافتن ” رقص خرمن “، نوازنده گان قطعه ای شاد معمولاً قطعه ای ریتمیک، همچون: ” پــرجایی حال ” ( Per-jā-ëi Hāl )؛ “ بازی حال ” ( Bāzi Hāl ) و… را نواخته و پس از نواختن آن، دیگر برنامه های مربوط به جشن، همچون: مسابقات ورزشی و بازی ها اجرا می شد و بدین گونه، جشن خرمن پی گرفته می شد.

 

 

 

ساز و قطعات مورد استفاده در جشن و رقص خرمن:

 

در جشن خرمن، معمولاً از نوازنده گان سُرنا و نِقاره – که در زبان تبری ” سِرناچی ” (  Sernāchi) و ” نِقاره چی ” ( Neghārechi ) خوانده می شوند – اصطلاحاً برای ” گرم کردن مجلس “– بهره  می گرفتند.

 

به گفته ی راویان سنن شفاهی مازندران و کهنسالان این منطقه، قبل ازشروع جشن خرمن و گردآمدن و تجمع اهالی، سرنا نواز قطعه ای می نواخت که(( مشقی)) ( Mashghi ) نام داشت. این قطعه برگرفته از آهنگی بود که نظامیان دوره ی پهلوی، یعنی نیمه ی اول سده ی حاضر(1300خورشیدی به بعد، و تا قبل از پیروزی انقلاب 1357) در ایران، به هنگام مشق نظامی می نواختند.

 

پس از تجمع اهالی در ” کاکــرون “، قطعاتی همچون:(( جلوداری)) ( Jeloudāri )؛ ((کتولی یا لیلی جان)) ( Katooli –or:Leyli Jān ) و چند قطعه ی آوازی، توسط سرنا نواز نواخته می شد.

 

به هنگام اجرای رقص خرمن، معمولاً (( سِما حال یا سِمائی )) ( Semā Hāl – or :Semāëi) می نواختند. این قطعه، که دارای ملودی شاد و طرب بخشی است، به همراه ریتم دهی نقاره یا ” دِسَرکوتِن ” نواخته می شد و فضایی شاد، نشاط انگیز و  پر جنب و جوش، برای تماشاگران ایجاد می نمود.

 

در جشن مربوط  به زنان، عموماً ” رقص خرمن ” با ریتم دهی” تشت و لاک ” یا ” تشت لـگِن ” (Tasht lagen – or :Tasht O Lāk )، همراه بوده است؛ که ایشان با ریختن سکه های رایج (= پول ِ خرد ها ) بر روی آن، صدای حاصل از کوبش آنرا، طنین اندازتر می نمودند، چرا که جنبیدن مداوم سکه ها، برسطح فلزیِ تشت لگن، فاصله ی میان اصوات کوبیدن برتشت را پر می نمود؛ و بدینسان زنان،سازی پرطنین، و صدایی شورانگیز، برای ایجاد شور و شوق و پر حرارت تر نمودن جشن شان، می ساختند؛ حتی گهگاه، شور و شوقی که این آلت کوبه ای ساده و ابتدایی، در میان تماشاگران و حاضرین ایجاد می نمود، به نسبت، بسیار بیشتر ازشور و حرارتی بود، که سرنا و دهل و سازهای پر طنین ایجاد می نمودند، و مؤثــّرتر نیز واقع می شد.

 

 

 

رقص گیلکی در  خرمن سما از گروه هنری سنّت

 

 

 

 

 

در هفته های آینده به ترتیب، به معرفی نوع دیگری از انواع رقص هایی که در دهه های گذشته در میان توده ی مردم رایج بوده و امروزه به دست فراموشی سپرده شده و همچنین رقص هایی که تا به امروز در میان ساکنین مازندران و اقوام تبری زبان به حیات خویش ادامه داده است، خواهیم پرداخت و تا حدّ امکان، خاستگاه هر رقص، مفاهیم و معانی حرکات مختلف آن را تشریح خواهیم نمود.

 

 

 

از جمله:

 
 

2_ چَکـّـِه سِما (Chakke Semā )؛

 

3_ رقص مجسّمه  (Raghse Mojasseme

 

4_ رقص شاطـری ( Raghse Shāteri

 

5_ رقص نظامی یا مشقی ( Raghse NezāmiMash-ghi )؛

 

6_ رقص های میان – نمایشی ( Raghse Miyan – Namayeshi )

 

 

 

 
 

 

 

 

 ذکر این نکته را ضروری می دانیم که هدف از درج مطالبی در خصوص موضوع حرکات نمایشی و نمادین در رقص های اقوام تبری زبان، صرفا" جهت مرور بر فرهنگ و آداب و رسوم مردم مازندران و روستای مان ایمن آباد و کروکلا در جشن ها و اطلاع اهالی و بویژه جوانان و نوجوانانی می باشد که آگاهی درستی از پیشینه و خواستگاه آن ندارند.

 

 

 

 

 

 

منبع: وهومن

 

عبدالرضا حجازیپژوهشگر در زمینه ی: انسان شناسی فرهنگی. فرهنگ و هنر اقوام فلات ایران

 

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
+3 # هاشمی کرویی در تاریخ: یکشنبه 20 ارديبهشت 1394 ، ساعت 03:02 ب ظ
سلام و تشکر می کنم از انتخاب مطلب علمی و تحقیقی درباره جشن های نیاکانمان.
سرشار از زیبایی و پیوند عمیق انسان در تشکر از خداوند رزاق است.
فوق العادست.

خدا برکت هده همه بینجکرونه.
نقل قول
 
 
+3 # ابنوایی ریکا در تاریخ: یکشنبه 20 ارديبهشت 1394 ، ساعت 04:02 ب ظ
یادش بخیر....
چه رسم زیبایی. انشا اله جشن خرمن در روستای مان برگزار شود.
مردیم از بس عزاداری کردیم...مرگ و میر و مناسبتهای دیگه. بوردکا هم که خبری ازش نشد.
امیدواریم همه مردم شاد شاد باشن.
نقل قول
 
 
+2 # رویا از شیراز در تاریخ: یکشنبه 20 ارديبهشت 1394 ، ساعت 06:02 ب ظ
بسیار فرهنگ غنی یی مازندران داشته و دارد.
سرسبزی و خرمی و تنوع آب و هوایی بویژه حاصلخیزی زمین های شمال ایران در تامین مواد غذایی یعنی اصلی ترین نیاز انسان، نقش اساسی در ایجاد نشاط و شکرگزاری مردم این منطقه از کشور، از توجه خداوند به آنان است.
درود بر زنان پارسا و تلاشگر شمالی.
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20