*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

معنای پول در خانه

 

پول خانگی مفهومی است که زلیزر (1989) برای پولی که وارد خانه می‌شود ساخته است. نظریه‌ی زلیزر می‌گوید که افراد پول های متفاوتی بدست می‌آورند که هر کدام ارزش و هنجار خاص خود را دارد، بعضی از انواع پول غیرقابل جابجایی بوده و حتی میتوانند نامرئی باشند، روابط اجتماعی و فرهنگی می‌توانند محدودیت‌هایی را بر جریان پول وارد کنند. زنان خانه‌دار ، پول را از طریق مبلغی که همسرانشان به آنها اختصاص می‌دهند، بدست می‌آورند. در طی این مدت زنان با اغوای همسرانشان بخشی از مخارج خانه را به طور مخفی پس‌انداز می‌کنند. پول و درآمدی که زنان دارند با همسرانشان متفاوت است.

 

مصاحبه‌شوندگان معنای پول در خانه را در معانی‌ای همچون؛ "خرجی"، "پول تو جیبی"، "قدرت فردی"، "عُرضه" (توانایی زنانه)، "عقل معاش"، "وام"، "دفع تحقیر"، "متکی به خود بودن"، "ارث"، "مالکیت"، "مهریه"، "مهمانی"، "تربیت" و "هدیه" دیده و این طور توصیف کرده‌اند.

 

 

یکی از مصاحبه‌شوندگان، 35 ساله‌ که خانواده‌ی همسرش متمول هستند و مدام این مسئله را به رخ او می‌کشند، در توصیف "دفع تحقیر" می‌گوید: « یکبار بانک شلوغ بود و پدر و مادر همسرم اینجا بودن. همسرم به پدرش گفت: بابا بهم پول بده و من چک می دهم بعد نقد کن. باباش عصبانی شد و با فریاد گفت من از کجا بیارم؟ با اینکه خیلی پولداره. من عصبی شدم و به همسرم گفتم چقدر کم داری؟ گفت نزدیک دو میلیون تومان. من هم از کمدی که تویش پول دارم دو میلیون بهش دادم و گفتم منو تو نداریم هروقت کارت انجام شد پول را برگردان. مخصوصا جلوی آنها پول را دادم تا بچزونمشان.»

 

مصاحبه‌شونده‌ای در مورد "عقل معاش" در زندگی می‌گوید: «می گردم دنبال یک روسری قیمت مناسب و ارزان. قرار است چند بار سر کند و کنار بگذارد، ارزش گران خریدن ندارد. شوهرم می گرده و جنس ارزان و خوب گیر می‌آورد. او هم پول جنس گران نمی‌دهد. پول ویترین مغازه‌ها را که قرار نیست ما بدهیم. اهل مسافرت نیستم. وقتی شوهرم می‌گوید برویم یک آب و هوایی عوض کنیم، می گویم لزومی ندارد... پول که دست من است با یارانه‌ای که می‌گیریم می ریزم به حساب بانک و هروقت لازم بشود خرج می کنم. بیشتر وقت ها هم جلوی خرج را می گیرم که توی کارت پول باقی بماند. مثلا اینجوری نیست که فریزر را پر کنم یا سه کیلو سبزی بخرم یخچال پر شود. هر وقت لازم می شود خرید می کنم... اهل خرید تیر و تخته نیستم. توی خانه‌ام وسایل لوکس ندارم».

 

پاسخگویی در خصوص "عقل معاش" و شیوه‌ای که به کار می‌برد اینطور می‌گوید: «امروز دو کیلو پرتقال می خرم و دو کیلو سیب می‌خرم، پس فردا می روم خیار می خرم و نارنگی، با هم نمی‌خرم ولی همیشه چهار جور میوه در خانه دارم اگر مهمان از راه برسد. هیچ وقت، زیاد میوه نمی‌خرم که خراب شود. الان که بهار است می روم سبزی صحرایی می‌چینم و تابستان که سبزی ارزان‌تر است می‌گیرم و خشک می کنم برای زمستان.»

 

صدیقه زن 40 ساله، شاغل و دارای دو فرزند، دیدگاه خود را در خصوص "هدیه" اینگونه باز می‌گوید: « در خانواده‌ی همسرم سطح کادوها خیلی بالاست. خیلی طلا کادو می دهند. ما اینطور نیستیم. در خانواده‌ی ما برای عروسی 50 هزار تومن می دهند، ولی آنها کمتر از 300، 400 هزار تومن کادو داده نمی‌شود. ما با اینکه عروسی نگرفتیم ولی همه‌ی فامیل همسرم به ما کادوهای حسابی دادند. کسی توی خانواده‌ی آنها ازدواج کند کلی کادوی خوب گیرش می‌آید. حتی اگر شده قرض کنند، کادوی حسابی می‌دهند. مدل شخصیت خانوادگی‌شان این است که برای کادو دادن نباید کم آورد. ما اینطور نیستیم که خودمان را به آب و آتش بزنیم. البته برای خانواده‌ی همسرم همانطور کادو تهیه می‌کنیم ولی برای خانواده‌ی خودم اینجوری نیستیم. فقط برای پدر و مادرهایمان تفاوت قائل نمی‌شویم و برای روز مادر و پدر، سنگ تمام می‌گذاریم».

 

پاسخگوی 48 سالها‌ی که بازنشسته‌ است از خاطرات گذشته‌ی خود در این‌باره می‌گوید: « همه برای این خانه به ما پول کادو داده بودند، چون می دانستند لازم دارم ... اگر متوجه می شدند که خانه را فروختم فکر می‌کردند کاسه‌ی گدایی دست گرفتم که پول جمع کنم».

 

پاسخگویی 22 ساله‌ که دو فرزند دارد، درباره‌ی "هدیه" می‌گوید: «برای عید یا تولد بچه‌ها. اینجا کس و کاری نداریم که بخواهم دعوت کنم. دوست زیاد داریم ولی ترجیح می‌دهم جمع گرم چهار نفری خودمان باشد. یک چیزی را بهانه می‌کنم می‌روم بیرون و میوه‌هایی که شوهر و بچه‌هام دوست دارند در حد کم می‌خرم، با یک کیک کوچک. بعد می‌آیم خانه و قایم می‌کنم. برق‌ها را خاموش می‌کنم و می گویم بچه‌ها بیاین تولد داداشتون است. یا دم عید یک عیدی مختصر. شوهرم کلا خرید عید نمی‌رود. هر کاری باشد خودم انجام می‌دهم. دم عید هم که می‌شود میروم برای شوهرم و بچه‌ها کادو می‌خرم. قدر پولی که شوهرم درمی‌آورد را می دانم».

 

مصاحبه‌شونده‌ای در خصوص "متکی به خود بودن" چنین می‌گوید: «وقتی ازدواج کردیم زندگی را از صفر شروع کردیم. همسرم گفت من از پدرم یک قاشق چایخوری نمی‌خواهم. آن موقع حقوق من 40 تومن بود و او 120 تومن. سال 1336 ازدواج کردیم با حقوق من زندگی می‌کردیم. او قرض کرده بود برای سربازی‌اش، برای عروسی‌اش هرگز پیش کسی نگفتیم ما چجوری زندگی کردیم. با همان 40 تومن زندگی می‌کردیم، مهمانی می دادیم، توی فامیل از همه شیک‌تر بودیم.»

 

مصاحبه‌شونده‌ای، 48 ساله‌ که در دوران بازنشستگی به سر می‌برد، درباره‌ی "وام" این طور بیان می‌کند: «من الان می روم برنج می خرم کیلویی 5550 تومان، اگر یکی دو کیلو بخرم باید همین قدر پول بدهم ولی اگر 50 کیلو بخرم می توانم کیلویی 5500 بدهم. میرم وام می گیرم و برنج را نقد می خرم و قسطش را می پردازم که باز هم به نفع من است. خانه‌ای که داریم با وام است. من زندگی را با وام می‌چرخانم. با حقوق خودم که نمی شود چرخاند. از صندوق آموزش پرورش وام می‌گیرم و امروز که وام من تمام می‌شود دوباره نوبت بعدی را شرکت می‌کنم. حدود 2 میلیون وام است که قسطش از حقوقم کم می‌شود. این دو تومان توی حسابم هست، مثلا می خواهیم ایزوگام کنیم یا مثلا بیماری، یا زواری داریم».

 

زهرا، 52 ساله‌، درباره‌ی "توانایی زنانه" می‌گوید: «هر وقت یک ذره پول دستم می رسید می رفتم مغازه‌ی طلافروشی و طلای خانه درآمد می‌خریدم، طلاهای کوچک که هم مزد ساخت نداشت و هم اگر می خواستم به کسی کادو بدهم اسمش این بود که طلا کادو داده‌ام و برای خودم هم زیاد نیوفتاده بود چون طلای خانه درآمد بود و فقط قیمت طلای خالص را پرداخت کرده بودم. ذره ذره هم این طلاها را تبدیل می کردم به یک دستبند و یا گوشواره‌ی شیک». تبدیل طلاهای کوچک به یک طلای بزرگتر از توانایی‌های زنانه است.

 

یکی از مصاحبه‌شوندگان، 31 ساله‌، در خصوص "عرضه و توانایی زنانه" می‌گوید: «پول جمع می‌کنم و کنار می‌گذارم و زمانهایی که نیاز دارد به همسرم می دهم. از این کار من خیلی لذت می برد و همه جا این توانایی مرا به رخ می‌کشد».

 

 

 

 

پاسخگویی 30 ساله که یک فرزند دارد درباره‌ی "تربیت" و ارتباط آن با پول می‌گوید: «دوست داشتم پسرم توی رشته‌ی موسیقی تا یک حدی برسانم. موسیقی از رشته‌های سنگین بود، استادی که می‌خواستم را باید به خانه می‌آوردم و هزینه‌ی بیشتری باید پرداخت می‌کردم، این هزینه برام بهینه‌تر بود چون لازم نبود کرایه‌ی رفت و آمد بپردازم یا وقتم توی آموزشگاه تلف شود. یک بحث دیگر کلاس زبان بود. زبان انگلیسی، چه برای خودم چه برای فرزندم. یکی دیگر داشتن اینترنت پرسرعت با امکانات کامپیوتری است. همین‌طور نرم‌افزارهای علمی، یکسری کتابهایی که می‌خواستم و توی کتاب‌خانه‌ها نمی‌توانستم پیدا کنم، ضمن اینکه هزینه‌اش سرسام‌آور بود.الان طوری شده که تربیت فرزند هم کلی خرج دارد.»

 

از نظر مصاحبه‌شوندگان، "خرجی" پولی است که شوهر به زن می‌دهد. این پول برای بعضی از زنان مبلغی مشخص در یک زمان مشخص بوده است. برای مثال مصاحبه‌شونده‌ای در این مورد می‌گوید: «شوهرم هر هفته 20 هزار تومان برای مخارج خودم به من می‌دهد. من هم با آن وسایل خانه می‌خرم.»

 

یکی دیگر از پول‌هایی که در خانه وجود دارد و مصاحبه‌شوندگان در مورد آن صحبت کرده‌اند، "پول تو جیبی" است. این شکل از پول بیشتر متعلق به فرزند است. یکی از مصاحبه‌شوندگان در همین خصوص می‌گوید: «پول تو جیبی فرزندان در خانه‌ی ما بر اساس مخارجی که بچه‌ها دارند تعیین می‌شود. بیشتر می خواهم که شیوه‌ی مدیریت پول را یاد بگیرند و قدر پول را بدانند.»

 

پاسخگویی درباره‌ی قدرت فردی ناشی از پول می‌گوید: «راننده کامیون کارگاه، بازی درآورد و سر مبلغ حقوق دبّه کرد. طلاهایم فروختم و یک خاور کوچک خریدم. پول مرا به قدرت می‌رساند و این قدرت را دوست دارم. سر قضیه‌ی خرید کامیون خاور، چون حرف خودم را به کرسی نشاندم به من اعتماد به نفس و قدرت داد.» از صحبت های این مصاحبه‌شونده می توان قدرتی را دید که یک زن با پول در محیط مردانه کسب می‌کند. قدرتی که از نظر روانی هم تاثیر مثبت دارد.

 

یکی از مصاحبه‌شوندگان در خصوص "مالکیت" می‌گوید: « سه بار آپارتمان خریدم، دفعات بعد سه دانگ سه دانگ به نام هردو بود. من سهم خودم را گرفتم و با ذره ذره‌هایی که جمع کرده بودم و با وام فرهنگیان، اولین خانه‌ی خودم را خریدم و یک وضعیت پایدار پیدا شد.»

 

مصاحبه‌شونده‌ی دیگری بعد از طلاق از همسرش مهریه را به شکل مسکن دریافت کرده بود می گوید: «بعد از طلاق مهریه را که نیمی از سهم من از خانه بود گرفتم، خانواده‌ام نیم دیگر را از همسرم خریدند.»

 

مصاحبه‌شونده‌ای درباره‌ی مهریه چنین گفت: «ممکنه اسما" مهریه سرمایه‌ی یک زن باشد اما رسما" چنین چیزی نیست و من اصلا بهش فکر هم نمی‌کنم.»

 

مصاحبه‌شونده‌ای صحبت از ارث کرده و می‌گوید: «پدرم وقتی فوت کرد زمین به ارث گذاشت. چون کشاورز بود. همه‌ی خواهر و برادرها به جون هم افتادند. اولش برادرم از این اموال استفاده می‌کرد و بچه‌هایش ماشین‌های آنچنانی سوار می‌شدند، بقیه اعتراض کردند که سهم ما چه می‌شود و برادرم هم گفت بروید شکایت کنید. ما یک خانواده بودیم که از هم پاشیده شدیم. فقط به خاطر پول.»

 

هزینه در خانواده در برابر دیگران که مهمان محسوب می‌شوند، صورت دیگری دارد. رفتارهای پولی در برابر مهمان مانند اجرای روی صحنه است که مهمان از پشت صحنه اطلاعی ندارد. هزینه برای مهمان بخشی از هزینه‌های خانواده است که غیرقابل پیش‌بینی بوده اما برای آن همیشه باید آمادگی وجود داشته باشد. یکی از پاسخگویان در این باره می‌گوید: «موقعی که جنس ارزان بود من ماهی 250 می گرفتم، و با پول‌هایی که داشتم روی هم می‌گذاشتم. مربوط به قبل از یارانه‌هاست. اول خرج خانه را جدا می‌کردم. برنج را کیسه‌ای و روغن را دوتایی می‌گرفتم... 50 تا 100 تومن می‌ماند برای پول نان و خرج مدرسه و مهمان.»

 

 

 

ورود پول به فضای خانه، معنای آن را تغییر داده و شیوه‌ی رفتار با آن، شکل‌های متفاوتی از پول را در خانه تعریف می‌کند. تفاوت خرجی و پول توجیبی یکی از این تفاوت‌هاست. تجربه‌ی زنان نشان داد که میزان خرجی زن نباید از پول توجیبی بچه‌ها کمتر باشد. مادرها نسبت به موقعیت مالی‌شان در خانه حساس بوده و بدون شک آن را بالاتر از موقعیت فرزندانشان می‌بینند. البته قرار دادن پول ثابت برای یک زن، تجربه‌ای نبود که همه‌ی زنان داشته باشند.

 

نشان دادن توانایی برای زنان ارتباط مستقیمی با پول دارد. زنان در شرایط مختلف به دنبال راهی هستند که شم اقتصادی‌شان را نشان دهند. تجربه‌ی زنان در این مورد نشان داد که در اثر اتفاقات مختلف توانسته‌اند عرضه‌ی خود را نشان دهند. زنان غیرشاغل تلاش بیشتری در نشان دادن این توانایی می‌کنند.

 

تجربه‌ی زنان از عقل معاش در شیوه‌ای بود که همسرانشان دخل و خرج خانه را مدیریت می‌کنند. زنان طبقه‌ی متوسط به پایین، که درآمد ثابتی نداشتند نسبت به هزینه‌کرد شوهرانشان حساس بوده و اگر مرد خانواده وسیله‌ی نه چندان ضروری را خریداری می‌کرد، او را فاقد عقل معاش می‌دانستند.

 

در منابع و متون علمی نه موضوعی به نام عقل معاش وجود دارد و نه تعریف مشخصی از آن ارئه شده است. اما در فهم متعارف ما عقل معاش به معنی مدیریت درست مخارج خانواده است به طوریکه از درآمد خانواده بتوان پس‌انداز کرد و ضروریات زندگی را تهیه نمود. عقل معاش جلوه‌های گوناگونی در زندگی دارد که به دو نمونه‌ی آن در اینجا اشاره می‌شود. یکی، عمل چانه‌زنی است که زنان به هنگام خرید انجام می‌دهند. و دیگری گشتن و وقت گذاشتن برای خرید است تا جنس مورد نظر را به قیمت مناسب‌تر بیابند. عقل معاش به موقعیت اقتصادی زنان ربطی ندارد، بلکه بیشتر سبک زندگی اقتصادی است که از دیگران آموخته شده و به عادت تبدیل می‌شود.

 

اداره‌ی زندگی با وام، تجربه‌ی زنان کارمند بود که دسترسی به وام با کارمزد پایین برایشان ساده و امکان وام گرفتن را داشتند. زنانی که از این امکان بی‌بهره بوده و در جایی زندگی می‌کردند که مراودات خانوادگی زیادی داشتند، صندوق‌های خانوادگی را جایگزین آن کرده و از وام‌های کم بهره استفاده می‌کردند. ورود مبلغی پول و بازپرداخت تدریجی آن در تجربه‌ی زنانی بود که توانایی مدیریت دخل و خرج خانواده را در خود می‌دیدند.

 

فرزندان نقش مهمی در سهم‌بری پول خانه دارند. تجربه‌ی زنان نشان می دهد که تربیت فرزند بدون پول کامل نبوده و امروزه بسیاری از امکانات علمی نیاز به هزینه دارند. زنانی که در خانواده‌های متوسط زندگی کرده و از سرمایه‌ی فرهنگی بالایی برخوردار بودند نسبت به این مسئله حساس بوده و در مورد آن صحبت کرده‌اند. زنان طبقه‌ی ضعیف که از سرمایه‌ی فرهنگی پایین نیز برخوردار بودند، چشم‌اندازی که برای فرزندانشان داشتند در حد رفع نیازهای اولیه بود.

 

یکی از معانی پولی در خانه، هدیه است. هدیه که در خانه به عنوان بَرج عنوان شده است، الزامات و تعهداتی را برای خانواده به همراه داشت. این الزامات برای زنانی که عروس و داماد داشتند به شکل واقعی‌تری مطرح شد. آنها به این مسئله اشاره کردند که در شرایط اقتصادی کنونی باید بخش مهمی از درآمد را به هدیه اختصاص دهند.

 

وابستگی مالی به خانواده و یا متکی به خود بودن، تجربه‌ای بود که زنان آن را بیان کردند. وابستگی مالی به خانواده از یک طرف راحتی خیال بابت مسائل مالی را در پی داشت و از طرف دیگر استقلال خانواده را از بین می‌برد و زن مجبور بود برای هر خرجی به خانواده‌ی همسر توضیح دهد. از طرف دیگر متکی به خود بود این ویژگی را داشت که به زن استقلال می داد، هرچند که سختی‌هایی را از نظر مالی در پی داشت. برخی از زنان این سختی را به وابستگی به دیگران ترجیح داده و استقلال را به کار بیشتر ترجیح داده بودند. زنانی که از اتکای خود در زندگی صحبت کردند در سنین مختلف بوده و تحصیلات مختلفی هم داشتند.

 

در شرایطی که زنان توسط نزدیکان تحقیر می‌شوند، پول وسیله‌ای برای دفع تحقیر است. زنانی این تجربه را داشته‌اند که خانواده‌ی همسرشان بابت مسائل مالی آنها تحقیر کرده و این زنان برای مقابله به مثل از توانایی زنانه‌شان در مسائل مالی برای دفع این تحقیر استفاده کرده‌اند. این تجربه‌ی زنانی است که خانواده‌ی همسرشان از موقعیت مالی بهتری برخوردار بوده و آنها خواستار داشتن عروسی هم شأن خود بوده‌اند.

 

تجربه‌ی داشتن ارثیه، خاص گروهی از زنان است. این زنان به دو شکل این معنی را تجربه کرده‌اند. گروهی ارثیه‌ی خود را وارد خانه کرده مشکلات مالی خانواده را برطرف کرده‌اند. این زنان پس از این کار سعی کرده‌اند مالکیت بخشی از اموال خانواده را به خود اختصاص دهند. عده‌ای دیگر ارثیه‌ی خود را در جای دیگری سرمایه‌گذاری کرده و آن را به خانه منتقل نکرده‌اند.

 

زنان تجربه‌های متفاوتی نسبت به مهریه داشتند. اکثر زنان مهریه را سرمایه‌ی خود ندانسته و آن را پولی می دیدند که قرار است هیچگاه پرداخت نشود. زنان مطلقه که مهریه را دریافت کرده‌اند، آن را پول مهمی در زندگی می‌دانند. بعضی از زنان به خاطر بچه‌هایشان از مهریه گذشته‌اند.

 

مالکیت در این پژوهش به این معنی است که خانه، زمین، سهام و ... به نام یک زن باشد. زنان میانسال این موضوع را به شکل جدی مطرح نکردند. زنان جوان‌تر بیشتر به مالکیت فکر کرده و در صورتیکه شاغل بودند، آن را بخشی از حق یک زن می‌دانستند که درآمد دارد.

 

 

 

 

 

منبع: انسان شناسی و فرهنگ_ شایسته مدنی

 

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
0 # 0098113211 در تاریخ: دوشنبه 18 آبان 1394 ، ساعت 12:08 ب ظ
واقعاچرا اون قدیما همش میگفتن علم بهتراز ثروته،،،.
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20