*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

به ياد چهارمین ستاره فروزان روستا

 

درود و سلام و صلوات بر روح بلند همه شهيدان راه حق و حقيقت، از جمله شهداي هشت سال دفاع مقدس و  15 شهيد سربلند روستايمان ايمن آباد و كروكلا.

 

يادمان نرود يادي كنيم از شهداي گرانقدر روستاي مان، به ياد ارزش هاي بجا مانده از اين ستارگان خاك. ستارگاني كه در خاكند اما همچنان مي درخشند و ياد و خاطره شان در انديشه ها و قلب هاي من وُ شما و تمامي اهالي روستاي مان زنده و ماناست.

 

شما نيز اگر خاطرات، دست نوشته، عكس، ابزار و و يا وسايلي از آنان حتي به امانت داريد مي توانيد در اختيار بگذاريد تا در آينده اي نزديك در موزه ي كوچك دفاع مقدس روستا نگهداري و حفظ شود.

 

 

 امروز دوم اسفندماه، مصادف است با سالروز شهادت چهارمین شهيد روستاي مان ايمن آباد و كروكلا در دوران هشت سال دفاع مقدس، كه در سال 1362 و در سن 16 سالگي به شهادت رسيد. ضمن گراميداشت ياد و خاطره ي جوانترین شهید روستاي مان ايمن آباد و كروكلا مروري مي كنيم بر زندگي این شهید بزرگوار روستا.

 

 

 
 

  شهيد سيد رحيم هاشمي كرويي متولد سال 1346 از روستاي كروكلاي بابل مي باشد.

 

پدرش سيد نامدار بر اثر بيماري كليه در دوران طفوليتش به رحمت خدا مي رود و ايشان تحت سرپرستي مادر و برادران خويش از جمله غلامحسين و غلامحسن، بزرگ مي شود. مادرش حليمه پورتقي نام دارد كه خود اهل زرگرمحله(زرگرشهر فعلي) مي باشد و با صبر و تحمل  و بردباري، به تربيت فرزندانش از جمله رحيم دو ساله همت مي گماردتا در غياب پدر، انسان هاي شايسته اي تحويل جامعه گردند. مادري با ايمان و با تقوا كه آثارش در زندگي ساير فرزندانش از جمله سيد رحيم آشكار شد.

 

 

هزينه كمر شكن زندگي با شغل كشاورزي بر روي زمين زراعی ديگران و بصورت نصفه كاري(زارع) توسط برادران بزرگتر از جمله غلامحسين تامين مي شود. دوران كودكي سيد رحيم  كه بسيار بازيگوش و در عين حال باب طبع ديگران بود به سرعت سپري مي شود.

 

 

 

 

سيد رحيم از پنج سالگي به همراه برادرزاده اش حسينعلي(فرزند غلامحسين) به مكتبخانه در بالاكروكلا(قاضي محله) مي رود كه در آنجا ناصر سالاري فیروزکوهی(ملاناصر) كودكان روستا را با قرآن و مسائل و احكام ديني آشنا مي كند. يكسال برادرش غلامحسين بچه ها را با دوچرخه اش به مكتبخانه مي برد تا اينكه در سن هفت سالگي در سال 1353 در دبستان سپاه دانش امين آباد آنانرا ثبت نام مي كند و تا ششم ابتدايي  برادرزاده و عمو كه دوستي آنان ريشه دار مي شود در آنجا به تحصيل مي پردازند.

 

 

سيد رحيم  وضعيت علمي متوسطي داشت  علاقه زيادي به تحصيل نداشت و در عين حال بسيار بازيگوش و پرتحرك بود.

 

در سن يازده سالگي يعني  در سال 1357 كه انقلاب اسلامي كشورش شكل مي گيرد ايشان نيز در همين راستا به همراه حمايت و هدايت برادر بزرگوارش غلامحسين به امر آگاه سازي مردم  با پخش اعلاميه مي پردازد و سيد رحيم و سيد حسينعلي عمويش در بابل فعاليت هاي انقلابي از جمله پخش اعلاميه را در دستور كار خود قرار مي دهند.

 

جنب و جوش و علاقه زياد سيد رحيم به فعاليت هاي انقلابي و هيجانات ناشي از اين كار ، آنهم در سن يازده سالگي روند رو به رشدي در زندگي اش ايجاد مي كند. كار تا آنجا پيش مي رود كه يكبار از مرگ حتمي در گيرودار  حركت ها و فعاليت هاي انقلابي در بابل از دست گروهك ها نجات مي يابد.

 

 

 پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران و تشكيل بسيج مستضعفين به فرمان بنيانگذار انقلاب اسلامي، عضو بسيج روستا مي شود و فعاليت هاي بسيجي اش را با علاقه و نوآوري خاصي به مرحله انجام و بروز مي رساند و در تشكيلات بسيج و انجمن اسلامي محل بسيار پرتوان ظاهر مي شود.

 

 

 

سيد رحيم دوره شش ساله دبستان را به پايان مي برد و پا به دوره دبيرستان مي گذارد. پس از آغاز جنگ تحميلي عراق عليه ايران سيد رحيم در سن پانزده سالگي يعني در سال 1361 به همراه عده اي از دوستان و برادران بسيجي خود از جمله عمويش حسينعلي، كه دوستان جداناشدني هم هستند به طور داوطلبانه ثبت نام و راهي جبهه مي شود تا  در راستاي دفاع از ميهن اسلحه به دست گرفته و از تماميت ارضي ميهن شان دفاع و انقلاب اسلامي كشورشان را كه با زحمات زيادي  به دست آمده بود نگهداري و حفظ نمايند.

 

 

 

 

سيد رحيم دوره آموزش نظامي را در چالوس پشت سر مي گذارد و پس از آن وارد منطقه عملياتي مي شود. با مرخصي ميانه خوبي ندارد و همواره سعي در حضور مثبت و تاثيرگذار در منطقه عملياتي دارد.

 

سيد رحيم در عمليات والفجر6 در منطقه دهلران در اسفندماه 1362 شركت مي جويد اما كسي يقين از شهادت او ندارد. به همين خاطر سيد رحيم هاشمي كرويي شهيد مفقودالاثر اعلام مي شود.

 

 خبر شهادت سيد رحيم چند روز بعد به خانواده اش در روستا مي رسد اما مادرش با شوك عجيبي روبرو مي شود!!...... خبري از پيكر مطهر فرزندش نيست......

 

 خانواده بر اساس سنت و آئين روستا مراسم بزرگداشت سوم، هفتم و چهلم شهيد را در مسجد صاحب الزمان كروكلا برپا مي كنند. 9 ماه از شهادت سيد رحيم مي گذرد تا اينكه خبر شهادت قطعي او به خانواده اش ابلاغ مي گردد و سيد رحيم هاشمي از اين پس به  عنوان شهيد مفقودالجسد معرفي مي گردد. تارخ شهادت 1362/12/2 اعلام مي شود.

 

سيزده سال از خبر شهادت سيد رحيم مي گذرد و هشت سال از پايان جنگ تحميلي كه خبر پيدا شدن پيكر مطهر شهيد، بر اساس پلاكش به گوش مي رسد كه پس اينهمه سال، استخواني از او برجاي مانده است و اين استخوان هاي مطهر  به آغوش خانواده و بويژه مادر چشم انتظارش باز مي گردد تا مادر را از انتظار سيزده ساله رهايي دهد.

 

پيكر مطهر شهيد سيد رحيم هاشمي كرويي، در شهرستان بابل و در روستاي ايمن آبادوكروكلا تشييع، و در مزار شهداي روستاي كروكلا (زردكجار) كنار مسجد صاحب الزمان(عج) به خاك سپرده مي شود.

 

دوباره مراسم ويژه شهيد از جمله سوم، هفتم، چهلم و سالگرد شهيد به خاطر رشادت هايش در روستا، برگزار مي شود.

 

 

 

 پدر و مادر شهید

 

 

 

 

 

باسپاس فراوان از: حاج سید غلامحسین هاشمی کرویی و پسرش سید حسینعلی

 


 

 

 

 

 روحش شاد و يادش مانا

يادمان باشد فراموششان نكنيم

آرامش ديروز و امروز ما، حاصل جانفشاني شهيدان است.

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
0 # سیمرغ در تاریخ: شنبه 02 اسفند 1393 ، ساعت 03:12 ب ظ
انشاالله با پیروی از راه ومنش این شهید نوجوان روستا عاقبت بخیر شویم
نقل قول
 
 
0 # ۰۰۹۸۱۱۳۲۱۱ در تاریخ: یکشنبه 03 اسفند 1393 ، ساعت 11:12 ب ظ
خداوند همه شهیدان را بیامرزد و روحشان شاد...
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20