*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

گهره و ننو در مازندران و روستای ایمن آباد و کروکلا

 

در گذشته هاي نه چندان دور مردم مازندران بويژه روستائيان و اهالي روستاي خودمان يعني ايمن آباد و كروكلا، براي خواباندن نوزادان و كودكان از گهواره استفاده مي كردند.

 

پیشینیان می گویند به دلیل کمبود امکانات، وضعیت مالی نامناسب و حتی نبود وقت کافی برای رسیدگی به امور کودک توسط مادر به دلیل مشغله های کاری، از عوامل مهم تهیه گهواره به شمار می رود. مادران دیروز مازندران حتی پارچه به اندازه کافی برای پوشک نمودن(کهنه دوِس سِن) بچه ها، نداشتند و مجبور می شدند آنان را در گهواره قرار دهند تا ضمن ثابت ماندن کودکان در یک مکان مشخص، ادرار و مدفوع نوزاد و کودک در ظرفی که برای آن در نظر گرفته شده بود، ریخته شود و چون لای پایش را آلوده نمی کرد از نظر مبتلا شدن به انواع بیماری های پوستی، بیشتر در امان بودند.

 

 

 

 

در لغتنامه دهخدا در زیر چند مدخل " گهواره "، " گاهواره " و " گواره " به معنی گهواره اشاره شده است. دهخدا مي گويد:

گهواره مهد و بستری مر کودکان را که چون کودک را در آن گذارند به آسانی بتوان وی را حرکت داد و جنبانید. خوابگاه کودکان شیرخواره باشد که از چوب یا فلز سازند.

 

 

اصولا" جنس گهواره چوبی برای دوام بیشتر از چوب گردو ساخته می شود. گهواره یا گهره ها توسط نجاران روستا ساخته می شد و توسط مادر دختر در نخستین زایمان جزو وسایل سیسمونی نوزاد قرار می گرفت.

مردان و زنان روستایی در شمال كشور در اصطلاح بومي خود، گهواره را " گهره " (Gahreh) یا  " گره " (Gareh) مي نامند و يا از نَنو استفاده می کردند.

 

ننو ساختش ساده بود و توسط پدران و حتی مادران با استفاده از طناب و چادر شب در اتاق و یا صحرا ساخته و برپا می شد، اما گهواره توسط نجار ماهر تهیه و ساخته می شد و هرینه تولید را به عنوان دستمزد برای خانواده به همراه داشت.

 

گهواره ی چوبی می بایست بر اساس طراحی مشخص شده و مناسب، اصولی و درست ساخته می شد. از انحنای بخش های مختلف چوبی آن گرفته  تا اندازه و محل برش میانی آن جهت تخلیه.

 

 

 

گهواره از بخش های مختلفی تشکیل می شد که به توضیح آن می پردازیم:

 

 

 

 

1_ بدنه اصلی گهواره شامل دستگیره گهواره، تنه مستطیلی شکل آن و تخته های دو قلوی داخل آن جهت خواباندن نوزاد.

 

 

 

 

2_ ور بند یا باره بند گهواره همان دستبند و پابند است، كه شامل دو پارچه پهن به عرض کمتر از ۲۰سانتیمتر که با کمک دو طناب کوچک یکی به دور شکم برای ثابت نگه داشتن دست هایش و یکی به دور دو زانوی نوزاد برای ثابت نگه داشتن پاهایش بسته می شد و با استفاده از بدنه و دستگیره گهواره محکم می شد، تا کودک قدرت کوچکترین حرکتی را نداشته باشد و از جایش تکان نخورد تا از گهواره خارج شود.

از طرفی دلیل دیگری که برای بستن وربند روی زانوهای کودک بیان می شود جلوگیری از پرانتزی شدن پاهای کودک بوده است و در بزرگسالی نامنظم راه نرود. مردم غرب مازندران به آن میانبند و پابند می گویند.  در زیر پابند "پا بالش" کوچک و نازکی که از کر و یا پشم پر می شده قرار می دادند تا پاهای کودک اذیت نشود.

عطار خوش گفته است:

 چو کودک بسته پا در گاهواره                          ز دست بسته اش آید چه چاره

 

 

 

 

 

3_ آبخانه، کوزه گلی و یا فلزی(جنس روی) که در بخش مرکزی مازندران به آن گهره جا و در شرق مازندران که به آن گهره جیگا می گویند، ادرار و مدفوع نوزاد و کودک در آن قرار می گرفت. البته در مناطقی از مازندران نیز به آن " کِش کَرِ جا " هم می گفتند.

در كتاب "واژه نامه گویش گیلکی" نوشته احمد مرعشی آمده است: آبخانه (Abxane) ظرف سفالینی است که به عنوان آبریزگاه و عوض لگن، در گهواره زیر نوزاد می گذارند و آنرا شاش دان نوزاد گهواره ای مي گفتند.

این ظرف در ابتدا سفالی بوده است. از اواخر دهه 50 بیشتر جنس آلومینیومی آن عرضه می شود، و در مناطق مختلف، به نام های گوناگون نامیده می شود.

 

 

 

4_ ادبچه یا  لَـلِه یا کنیف و يا همان ني گهواره، وسیله دیگری بود که برای هدایت ادرار نوزاد به کوزه سفالی و یا فلزی که در زیر گهواره و یا ننوهای چوبی قرار می گرفت. نی مناسب از نی های رویده از اطراف روستا بریده می شده و با چاقو تراش می خورده.

نی دخترانه دورش پنبه قرار می گرفته و میان پای نوزاد می گذاشتند و برای پسرها هم سر آن را از موم درست می کردند.

معمولا لـله ها از چوب های نرم همچون چوب درخت سپیدار یا تبریزی ساخته می شدند.

البته بعدها جنس پلاستیکی آن نیز در دسترس خانواده ها قرار گرفت. گاهی نیز از تویوپ فرسوده ی دوچرخه و یا موتور سیکلت و خودرو نیز استفاده می شد. در غرب مازندران به آن کنیف می گویند.

 

 

 

 

5_ تجهیزات نمایشی و رنگی و یا سروصدا دار نظیر مهره های رنگی، عروسک های پارچه ای(گیشی) و جغجغه، زنگوله (زنگِله) گوسفند و غیره نیز روی دستگیره گهواره بالای چشماان نوزاد و کودک تعبیه می شد، تا توجه کودک را جلب نماید. هم با آن بازی کند و سرگرم شود و هم پس از مدتی خسته شده و به خواب خوش فرو رود.

کهو میرکا ( مهره هاي آبي رنگ) که روی گهواره برای بازی کودک و حتی روی کلاه او و یا روی پیراهن او کنار کتف با سنجاق بسته و یا دوخته می شد نیز، برای بازي كودك و در امان ماندنش از چشم زخم بود.

 

 

 

 

6_ زیر انداز  یا تُشک کودک به شکل یکسره و به اندازه تخته های دوقولوی داخل گهواره درست می شد و وسط آن یعنی محل برش دایره ای جهت خروج ادرار را به همان اندازه پاره می کردند و اطرافش را دوباره می دوختند.

 

7_ متکاچه دو بالشت کوچک را گویند که یکی برای زیر سر کودک و دیگری برای روی زانوهای کودک در نظر گرفته می شد، تا هنگام بستن کودک، ور بند به زانوی کودک فشار نیاورد. جنس رویه ی  آن از متقال بوده که درون آن را با  کولش(ساقه های گندم یا جو و یا برنج) پر می کردند. کولش باعت می شود بالش زیرین رطوبت نگیرد، هوا از آن رد شود و سبک باشد.

 

8_ لُنگ و یا دِلّا نیز به عنوان پتو  کل بدن نوزاد و کودک بسته شده در گهواره را می پوشاند تا گرم بماند. بعضی از مواقع تا سه لنگ یا سه دلّا روی کودک را می پوشاندند.

 

 

 

 

9_ گهره پوش نیز که چادری زیبا و خوش رنگ بود روی دستگیره گهواره قرار می گرفت و کل گهواره را می پوشاند و معمولا از جاجیم یا چادرشب و یا پارچه های چیت تهیه می شد و پوشش رویی گهره بود.

در غرب مازندران از پارچه های تزئین شده استفاده می کردند که وسط آن چاک داشت تا مادر هنگام شیر دادن و یا زمان بیداری کودک، مجبور نشود تمامی روپوش گهواره را کنار بزند. مردم غرب مازندران به آن گهره پوش می گفتند.

 

 

 

 مواردی چند درباه ی گهواره:

 
* اصولا" گهواره با تولد اولین فرزند خانواده، توسط خانواده ی زائو خریداری می شد و به عنوان سیسمونی با تمام وسایل و تجهیزاتش به همراه گهواره به خانه دختر ارسال می شد و با جشن و سرور و شادمانی و به اصطلاح با چکه سما نیز همراه بود. در مواقعی که بچه ها دوقولو زاییده می شدند دو گهواره در نظر گرفته می شد. یکی را مادربزرگ کودک (مادر زائو) می خرید و دیگری را پدر کودک.

 

* برای شیر دادن نوزاد و کودک در داخل گهواره، مادر دستش را در قسمت میانه گهواره می گذاشت و به نوعی به شکل بغل کردن قرار می گرفت و به نوزاد و کودکش شیر می داد و چه بسا مادرانی که به دلیل خستگی از کار شبانه روزی در همین حالت به خواب می رفتند.

 

* تکان دادن مداوم گهواره را اغلب مادر بزرگ ها و یا بچه هایی که کارشان از بقیه کمتر بود بر عهده داشتند. این کار همراه با خواندن ترانه ها و لالایی هایی به نام گهره سری همراه بود که برخی اوقات فی البداهه سروده شده و اجرا می گردید و بسیار شنیدنی بودند.

 

* بعضی از کودکان در هر شرایطی سرشان را به یک سو می نهادند، لذا برای اینکه تعادل را بر قرار کنند تا کاسه سرش در دراز مدت قرینگی اش را از دست ندهد، تخته های دوقولوی داخلی آنرا جابجا می کردند. با این جابجایی سر کودک به سمت دیگر هدایت می شد.

 

* گاهی اوقات با شل شدن ور بند، دست کودک از گهواره خارج می شد و با توجه به جنب و جوش زیادش نیم تنه اش از گهواره پایین می افتاد و پایش در گهواره می ماند و چه بسا گهواره روی کودک می افتاد و حتی منجر به مرگ کودک نیز می شد. این حالت را مازندرانی ها گهره دکتن می گویند.

 

 

  

 * مادران کودکان را بیشتر در گهواره نگه می داشتند تا روی کولشان. حتی در زمین های کشاورزی آنرا در ننو قرار می دادند. آنهم به دلیل کمبود امکانات در تهیه پوشاک نوزادان و کثیف کردن خود، که پیامد آن تمامی لباس مادران نجس(بر مبنای احکام آئین اسلام) می شد و درد سرهای زیادی را برای مادران با توجه به نبود امکانات حمام و نداشتن چند دست لباس به همراه داشت.

 

* اگر کسی بچه دار نمی شد گهواره ای کوچک توسط نجار محل یا شوهرش ساخته می شد و همراه با دعاها و نذورات راهی امامزاده ها و یا بقاع متبرکه شده و گهواره کوچک را به ضریح و یا صندوقخانه با کمک دو تکه پارچه سبز رنگ، گره می زدند تا شاید حاجت آنان برآورده شود.

نمونه آن در روستای ایمن آباد و کروکلای بخش لاله آباد بابل در مسجد جامع و تکیه ای که به تکیه حاج مختار معروف است نگهداری می شود. اینکه چه کسی از اهالی روستا آنرا گذاشته است مخفی می ماند. در مسجد صاحب الزمان ایمن آباد نیز نمونه ای اشاره شده است. در ادامه عروسکی نیز در گهواره می گذاشتند. در قدیم بجای عروسک پلاستیکی، توسط پارچه های کهنه و باطله عروسکی درست می کردند و آنرا در گهواره می گذاشتند و اهالی روستا به آن اصغرک (اصغر کوچک) می گفتند. مراسم روضه زنانه نیز به همین مناسبت برگزار می شد و ملاباجی به خواندن روضه می پرداخت و شعر زیر را نیز در جمع می خواند:

 

 

ای اصغر بی شیر من ای وای من          طفلان نخورده شیر من ای وای من

گلویش خورده تیغ کین ای وای من        ای اصغرک تو خواب کن تو خواب کن

 

از جمله ملاباجی های روستیا ایمن آباد و کروکلا می توان به ملاقمر هاشمی، ملاربابه(همسر حسین هاشمی)، اربعه خانم(مادر سید احمد ارشادی و همسر آقا سید مرتضی ارشادی)، ملا خدیجه( مادر کریم هاشمی) و ملا هاجر (همسر ملا ناصر سالاریه) اشاره داشت.

 

 

گهواره ها در روستای ایمن آباد و کروکلا توسط نجارانی همچون سید نعمت حسینی ایمنی معروف به استا نعمت و سید ابوالقاسم حسینی ایمنی معروف به استا ابوالقاسم ساخته می شد.

 

 

 

* فیلم کوتاه، درباره ساخت گهواره

 

 

 

 

گهره سری

 

 گهره سری مراسم و آئيني مي باشد كه براي اولين بار نوزاد را در گهواره قرار مي دهند. در دهمین روز تولد نوزاد، بچه را وارد گهواره كرده و پدر بچه مراسمي را برپا مي كند و اطرافيان را براي برگزاري يك مهماني دعوت مي كند و وليمه مي دهد. اين مراسم به ميمنت اولين روز خوابيدن نوزاد در گهواره برپا مي شود.

 

قبل از صرف ناهار و چاي و شيريني، مادر بزرگ و يا قابله، كودك را پس از اينكه مادر به او شير داد، در گهواره مي بندند كه اصطلاحا" گهواره بندي يا گهره بندوني مي گويند. در بعضي مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشد، اين وظيفه را مادر بزرگ طرف مادري بر عهده مي گيرد. سپس حاضران پولي به عنوان هديه در گهواره نوزاد مي گذارند. اطرافيان يا همان مهمانان هم به نوزاد كادوي گهواره مي دهند. اكثر آن ها پول نقد و بعضي ها هم با شيريني، لباس بچه و يا هر چيز ديگر رسم را به جا مي آورند. همه اين هدايا توسط پدر سياهه(نوشته) مي شود تا دیگر روز، عوض آن داده شود.

 

در بعضي از روستاهاي مازندران، پس از خوابانيدن نوزاد در گهواره، بستگان طرف مادري نوزاد، روي گهواره گردو يا نبات مي شكنند و يا گهواره را چند بار به شدت تكان مي دهند. اين كار به اين دليل انجام مي شود كه اگر در طول زندگي بين پدر و مادر نزاعي رخ داد، گوش نوزاد به سر و صدا عادت كرده باشد.

 

 

پس از صرف نهار نوبت به دستمزد قابله يا ماما مي رسد كه توسط مادربزرگ پدري نوزاد پرداخت مي شود. اين مبلغ در داخل سيني گذاشته مي شود و به ماما تقديم مي گردد. ماما يا قابله نيز با دعا در حق او و نوزاد، آرزوي فرزند بعدي برايش مي كند تا باز هم فرزند سالمي را برايش به دنيا بياورد.

 

 

بغچه اي نيز از قبل براي قابله در نظر گرفته مي شود كه در داخلش پارچه، شيريني، قسمتي از كله قند و ...  قرار دارد كه هنگام خداحافظي قابله به او هديه مي شود.

 

 

 

گهره سما

 

 گهره سما یا رقص گهره یا رقص گهواره نوعی حرکات موزون با گهواره بود که توسط یکی از مردان با تجربه در روستا انجام می شد. مرد سما کننده بصورت ایستاده در گهواره قرار می گرفت و با پوشیدن لباس ویژه، بسیار شاد و با رنگهای مختلف، با قرار دادن ریش بلند و عینک خاص، با نوای موسیقی سرنا و دسرکوتن به رقص مشغول می شد.

مراسم گهره سما بیشتر در مراسم عروسی برگزار می شد و باور داشتند که با برگزاری گهره سما تولد فرزند حتمی می باشد و شادی جشن عروسی در کمتر از یکسال با به دنیا آمدن فرزند و مراسم ویژه جشن تولد او پیوند می خورد.

 

 

 

 

 

 

 

 

ننـو:

ننو به شکل دو طناب با کمک چادر و یا چادر شب که در آن زمان فراوان بود به نام لاون، هَلانِه و یا یک چهارچوب با روکشی از گونی کنفی یا پلاستیکی به نام نَنی استفاده مي كردند و با تکان دادن آنها به طور مداوم و یا با کمک یک طناب دراز از راه دور سرگرم چیدن چای، باز کردن پنبه، برداشت محصولات کشاورزی و باغی و انجام امور مربوط به کارهای خانه همچون نظافت روزانه و آشپزی می شدند.

 

اصولا" ننو از پارچه دوخته شده است. پارچه ي طرح دار ضخیم. توی ننو که کودک درون آن قرار می گیرد از پارچه نخی است. بندلیک ها برای رد شدن چوب نگهدار ننو، از چرم است که روی آن ها با نخ سفید چرخکاری شده است. دو طرف ننو از طول برای رد شدن طناب ننو لیفه ای از چرم دوخته شده است که روی لیفه را نیز چرکاری کرده اند. دو سر طناب پس از رد شدن از میان لیفه ننو از سوراخ های تعبیه شده در دو سر چوب های ننو نیز رد شده است. ننو با این طناب ها به دیوار یا درخت آویزان می شود. دو چوب ننو خراطی شده است و برای زیبایی بیشتر آن چند حلقه رنگی روی آن ها ترسیم شده است.

 

 

ننو در خانه های قدیمی مازندران با ساختار سقف چوبی، به شکلی بود که بر سقف خانه چهار میخ با فاصله ی معین می کوبیدند و سپس طنابی را به آن می بستند و پایین آن با بستن دو چوب به عرض چهار طناب آویزان شده، ننو شکل می گرفت. هنگامی که از ننو استفاده نمی شد، چوب ها جدا و طناب ها به گوشه اتاق بسته می شدند.

 

هنگام کار بافی و یا خرد کردن قند و یا پنبه کشی، زنان با یک دست و یا با طنابی که ننو را به شصت پای خود می بستند به تکان دادن آن می پرداختند.

 

چه بسا هنگام کار در شالیزار ها و گندمزار ها بچه ها را در میان دو درخت در ننو می گذاشتند، کودک از ننو می افتاد و گاهی اتفاق می افتاد عقرب و یا مار با بالا رفتن از درخت و گذشتن از طناب نگهدارنده ننو، به داخل ننوی کودک راه می یافت و با نیش خود او را بیمار و یا از پای در می آورد.

 

 

 

 

 

در تكميل اطلاعات ياري مان نمائيد.

 

 

 

 

تهیه و تنظیم: عسکری امینی ایمن آبادی

با سپاس از: اسفنديار خظبه سرا_سیده سکینه حسینی ایمنی_ گلنسا اسدی هزارجریبی_ خانم روجا سیدی تنکابنی

با سپاس ویژه از آرشیو صدا و سیمای مرکز مازندران و وبسايت ايرانك

 

 


ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
+1 # ایمن ابادی در تاریخ: جمعه 23 مرداد 1394 ، ساعت 07:05 ب ظ
بسیار جالب و عالی بود.
اطلاعات خوب و جامعی را درباره گهواره ارائه کردید. در وبسایت خاصی نمی توانیم اطلاعاتی کافی درباره اش پیدا کرد.
آقای امینی دست مریزاد.
نقل قول
 
 
+1 # ق - ایمنی در تاریخ: دوشنبه 26 مرداد 1394 ، ساعت 04:05 ق ظ
بسیار قشنگ و زیبا بود.
از همه زیباتر فرهنگ غنی منطقه ماست که در لحظه لحظه زندگی گذشتگان ما تبلور داشته و انسانهای خوش ذوقی که هنرمندانه کاستی ها را با ذوق خود به زیبایی تبدیل می کردند.
یاد گذشته ها به خیر.
آقای امینی، مثل همیشه تشکر و تشکر.
نقل قول
 
 
0 # اکبرپور در تاریخ: جمعه 03 دی 1400 ، ساعت 07:10 ب ظ
درود.خله خله خجیره بی یه.
همه چی ره بنویشتنی.
شمه خنابدون
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20