ملا عيسي، جواني با صدا، اخلاق و رفتـاري اثرگذار

در سال 1326 هجري شمسي مردي در روستاي ايمن آباد به دنيا مي آيد كه در مدت عمر كوتاه خود با صدايش گرمابخش محافل مذهبي و عزاداري بوده است. او در خوش اخلاقي، روابط نيك مردمي، مهمان نوازي، حل مشكلات مالي بستگان، همسايگان و اهالي زبانزد خاص و عام بود، به گونه اي كه 50 نفر از اهالي و مردم روستا و حومه در سال 1358، براي همدردي و كمك مالي جهت درمان بيماري، راهي بيمارستان ميثاقيه تهران مي شوند.

سيد عيسي حسيني ايمني(ره)

سيد عيسي حسيني ايمني معروف به ملا عيسي فرزند سيد حسين و صديقه شكري، در سال 1326 هجري شمسي در روستاي ايمن آباد متولد مي شود. پدرش كشاورز و سربند خانه ها(گاله سر كر) بود و به كار سلماني نيز مي پرداخت.

سيد عيسي بعد از خواهرش ليلا به دنيا مي آيد با توجه به اينكه 7 خواهر و برادر متولد شده قبل از او، به دلايل مختلف در دوران نوزادي و كودكي فوت مي كنند.

پدرش حسين ، مادرش صديقه و دخترش زهرا

سيد عيسي در سال 1336 و در سن 10 سالگي نزد ملاعبداله سالاريه فيروزكوهي به آموزش قرآن مي پردازد.

در سال 1340 و در سن 14 سالگي با خانم سيده بني حسيني ايمني فرزند مطلب ازدواج مي كند كه حاصل اين ازدواج شش فرزند به نام هاي قاسم، هاشم، صديقه، محسن، رضا و زهرا مي باشد. البته عيسي از همسر دومش شهربانو نيز دختري به نام ليلا دارد.

سيد عيسي كه از صداي خوبي برخوردار بود در مجالس و محافل مختلف مذهبي جسته و گريخته به مداحي مي پرداخت. او آنچنان صداي رسايي داشت كه نياز به بلندگو نبود و صدايش به گوش همسايه هاي ساكن در بالادست و پايين دست روستا مي رسيد.

شعبان حسين پور اهل روستاي تلي كرون كه اهالي روستا خوب از او شناخت دارند و به نام مِلا شعبان مي شناسندش، درخواست عيساي نوجوان را مبني بر آموزش اوليه ي شيوه مداحي مي پذيرد و علاوه بر آموزش و در اختيار قرار دادن اشعار مناسب، در بعضي مراسم عزاداري ايام محرم، از او براي مداحي در كنارش بهره مي برد تا شرايط را براي حضور موفق تر او فراهم نمايد.

بيشتر مداحي هاي سيد عيسي در محوطه ي مسجد جامع روستا بود، آنهم در شب هاي محرم.

ملا عيسي به همراه پسر بزرگش قاسم كه در سال 1357 حدودا" 12 ساله بود، پدر و پسر با هم و به گفته ي اهالي روستا گَلي به گَلي(Gali be Gali) مداحي مي نمودند. قاسم در نقش رقيه و عيسي در نقش امام حسين(ع) ظاهر مي شد.

امروزه سيد محسن فرزند ديگر عيسي نيز پس از فوت پدرش عيسي و برادرش قاسم، در مراسم عزاي حسين ابن علي (ع) ميدانداري مي كند.

سيد عيسي كه صداي خوش را به عنوان استعداد خدادادي و مداحي را به عنوان علاقه و اداي احترام به خاندان پيامبر اكرم و معصومين(ع) مي نگريست، جهت امرار معاش و تامين هزينه زندگي، به كار كشاورزي و كشت برنج در 7 خويز زمين زراعي پدر مشغول شده بود. اما سختي امرار معاش زندگي با اندك درآمد روزي حلال از كار روي زمين كشاورزي، او را به خريد و فروش برنج در روستاي ايمن آباد و روستاهاي مجاور مي كشاند.

او برنج را از اهالي روستا و همچنين روستاهاي مجاور خريداري مي نمود و پس از غربال نمودن و جدا كردن نيم دانه هاي برنج، برنج بوجاري شده را در كيسه هاي 30 و 50 كيلويي بسته بندي مي كرد و به تهران ارسال مي نمود.

با توجه به روابط عمومي بالا و خوش اخلاقي منحصر به فردش آنچنان در دل مردم جايگاه خود را باز نمود كه مردم روستاهاي مجاور، خودشان برنج ها را بار اسب كرده و در روستاي مان پس از شاليكوبي، براي فروش نزد او برده و به او تحويل مي دادند.

طي مدت كوتاهي با تلاش شبانه روزي و كار طاقت فرسا، شرايط مالي و اقتصادي سيد عيسي رونق خوبي مي گيرد و اقدام به خريدن دو دهنه مغازه در ميدان ورودي روستا براي توسعه كارش مي كند. او  اولين خانه مدرن و آجري روستا را در سال 1352 براي خود و خانواده اش بنا مي كند. خودروي مزدا 1600 مي خرد و به تجارت برنجش سروسامان بهتري مي دهد. وضعيت اقتصادي سيد عيسي آنچنان رشد مي كند كه تعجب همگان را بر يم انگيزد.

ايشان در عين شرايط خوب مالي، امكان نداشت كه نسبت به درد وُ رنج و بيماري بستگانش بي تفاوت باشد. به آنها رسيدگي و توجه زيادي مي نمود و به همسايگان نيازمند توجه خاص. خصارت مالي بستگان را جبران مي نمود و نگراني آنان را برطرف.

او كه مردي بسيار سفره دار، دست و دلباز و در عين حال مردمدار بود شبي را بدون مهمان سر نمي كرد و بهترين پذيرايي را از مهمانان مي نمود.

در سفرهاي زيارتي هيات امام حسين(ع) مسجد صاحب الزمان(عج) روستاي ايمن آباد به مشهد مقدس، همگام با ملاشعبان روستاي مان به مداحي مي پردازد. صداي جذاب، رسا و اثرگذارش مورد توجه كارشناس نظارت بر عزاداري آستان قدس رضوي قرار مي گيرد و با ضبط صدايش هنگام مداحي، اقدام به پخش از راديو مشهد در سال 1354 مي نمايند.

مدتي نمي گذرد كه او احساس درد شديدي در كمرش مي كند و اين رخداد در سال 1358 رخ مي دهد و در سن 33 سالگي اش.

با مراجعه به پزشك و انجام آزمايش هاي مختلف در بابل و سپس در تهران و بستري شدن در بيمارستان ميثاقيه پايتخت، پزشكان تشخيص مي دهند كه سيد عيسي به بيماري سرطان خون مبتلا شده است و بيماري به حدي رشد نموده است كه بخش اعظمي از خون  او را آلوده نموده و ديگر نمي توان كاري براي درمانش انجام داد.

پزشكان با اطمينان كامل مرگ او را تا يكماه آينده اعلام مي كنند. اهالي روستا كه مديون اخلاق و ويژگي هاي منحصر به فرد او بودند نزديك به 50 نفر به بيمارستان ميثاقيه تهران (مصطفي خميني فعلي) مي روند و اعلام مي كنند كه براي درمانش براي خارج از كشور اقدام شود و تصميم مي گيرند هزينه ي درمان را همه با هم بپردازند.

 اما پزشكان اتمام حجت مي كنند كه از دست هيچ پزشكي در پيشرفته ترين بيمارستان هاي دنيا كاري ساخته نيست و پيشنهاد مي كنند كه او را از بيمارستان مرخص نموده و به خانه اش در روستا ببرند.

ملا عيساي روستا يكماه سخت و طاقت فرسا را پشت سر مي گذارد. درد شديد به همراه فريادهاي ناشي از آن از خاطره ي پدرانمان فراموش نمي شود. و اهالي روستا كه غروب ها  و شب ها در خانه اش جمع مي شدند.

دقيقا" با گذشت يكماه سرانجام در مردادماه سال 1358 در ساعت 7 صبح سيد عيسي حسيني ايمني در خانه اش، قلبش از تپش باز مي ايستد و به ديار باقي مي شتابد.

او سفارش مي كند كه در مراسم هفتمش مراسم عزاداري بصورت دسته روي برپا شود. صداي ضبط شده اش بر روي نوار كاست را، در مراسم ختمش پخش مي كنند و مراسم مفصلي برايش در روستا برگزار مي شود.

فرزندش سيد قاسم(ره) نيز كه همانند پدر در سن 32 سالگي بر اثر سانحه تصادف موتور سيكلت فوت مي كند، نه بسان پدر بلكه به ياد پدر به مداحي در مراسم عزاداري در روستا مي پردازد و سيد محسن نيز امروزه ميداندار مراسم عزاداري مي باشد.

لازم به يادآوري اينكه در حال حاضر فرزند پنجم سيد عيسي يعني سيد رضا حسيني ايمني نيز كه مدتي است به بيماري پدرش دچار شده است، در حال درمان مي باشد. از خداوند مي خواهيم به كرم و شفا بخشي اش، سلامتي و شفاي كامل به او عطا كند.

سيد محسن و برادرش قاسم(ره) در منطقه عملياتي

 خداوند زنده ياد سيد عيسي حسيني ايمني،

پدرش سيد حسين و مادرش صديقه و پسرش قاسم را

مورد رحمت بي منتهاي خودش قرار دهد.

نواري از صداي مرحوم ملا عيسي در دست است كه به محض تبديل به فايل صوتي،

در وبسايت روستا قرار داده خواهد شد.

تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي

  با سپاس از: سيد ميرآقا حسيني ايمني _ سيد حسن حسيني ايمني