*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

جشن هاي ويژه تولد فرزند در مازندران و روستاي ايمن آباد و كروكلا

 

 در گذشته هاي نه چندان دور در مازندران و روستاي مان ايمن آباد و كروكلا، از زمان آگاهي وجود فرزند در شكم مادر(حاملگی) تا جشن هاي مختلفي كه طي چند سالگي او اجرا مي شود، شامل آداب و رسوم خاصي مي باشد كه جذابيت و نشاط ويژه اي را سرشار از آموزه هاي اخلاقي و اجتماعي، با خود همراه كرده است.

 

 

از جمله ي اين مراسم در مازندران و روستای ایمن آباد و کروکلا مي توان به موارد زير اشاره نمود:

 

1_ زمان تولد فرزند(وچه بكردن)

 

2_ نامگذاري كودك(نوم بشتن)

 

3_ ده حمام(ده حموم)

 

4_ غسل مولود

 

5_ گهواره بندي(گهره بندوني)

 

6_ دندان سري(دنّون سري)

 

7_ سوراخ كردن گوش(گوش راهكري)

 

8_ ختنه سوران(ختنه سرون يا چیک ورینی)

 

 

 

 

 

1_ زمان تولد فرزند(وچه بكردن):

در مازندران طي سال هاي گذشته، وقتي زني براي اولين بار متوجه بارداري خود مي شود خبر آن را به خواهر شوهرش(شي خواخر) مي دهد تا او اين خبر را به همسرش يعني پدر فرزند بدهد و گفتن اين خبر توسط زن به شوهرش، بي احترامي قلمداد مي شد.

 

همچنين زن باردار  اين خبر را به دوستش نيز مي داد تا او اين خبر شادي آفرين را به پدر و مادرش بدهد. اين شخص كه در روستا به او  " خور يار " مي گويند در قبال اين خبر خوش، هديه اي از سوي پدر و مادر عروس دريافت مي كرد.

 

پدر  و مادر دختر نيز اولين باري كه پس از شنيدن اين خبر به خانه ي دختر و دامادشان مي آيند، با در دست داشتن هدايايي مثل: شيريني محلي، نان محلي، غاز و يا بوقلموني كه آنرا از قبل كشته و تميز نموده اند به عنوان هديه پيشكش دخترشان مي كنند.

 

در قديم بسيار دوست داشتند كه فرزندشان پسر باشد چون هم به عنوان نيروي كار براي خانواده ي روستايي مطرح مي شد و هم نگاهشان بر اين بود كه " كيجا مردم شه " يعني دختر روزي شوهر مي كند و مي رود و اصطلاحا" مي گفتند دختر مال مردم است.

 

زنان باردار حتي يكي دو روز و يا حتي چند ساعت مانده به تولد فرزندشان در زمين هاي كشاورزي از جمله زمين شاليزاري و پنبه زارها و باغات سيفي جات مشغول به كار بودند.

 

قابله يا مامايي كه در روستا بود، دوسه روز مانده به تولد نوزاد، او را باخبر مي كردند كه طي چند روز آينده جايي نرود و اگر رفت سريع برگردد كه هنگام تولد نوزاد، نگراني از اين بابت وجود نداشته باشد.

 

از ماماها و قابله هاي روستاي ايمن آباد و كروكلا مي توان به نام هاي زير اشاره داشت:

سيده بيجي(مادر بزرگ پدر سيد داود حسيني مؤذن)،

 

سيده نورجان (همسر هدايت اله روزبان)،

 

سيده رقيه(همسر تقي هاشمي گاله سر كر)،

 

زبيده خاله(خاله ي حسن سليمي)،

 

سيده هاجر(مادر رفيع عزيزي)،

 

كربلايي سكينه (زن عموي عظيما) و

 

كلثوم كوهي(همسر عباسعلي افتري)

 زبيده خاله(خاله ي حسن سليمي_1364)

 

يكي دو ساعت مانده به تولد فرزند، زن باردار با درد ناشي از اين امر، مادرشوهر يا خواهرشوهر را باخبر مي كند. در اين هنگام يكي از افراد خانواده به دنبال قابله مي رفت تا او را به خانه اش بياورد. قابله با معاينه ي ساده، متوجه زمان تقريبي و حتي زمان دقيق تولد فرزند طي چند ساعت آينده مي شد. لذا دستور مي داد تا آبي را جهت شستشوي نوزاد و مادرش آماده نمايند.

 

با تولد فرزند قابله فرياد مي زد كه به پدر  و مادر داماد بگوييد قيچي نمي برد تا ناف نوزاد را ببرد و به اين شكل از پدر و مادر داماد هديه دريافت مي كرد كه بيشتر پول نقد بود. بعضي ها نيز خلعت را كه از قبل آماده كرده بودند مثل پارچه با مقداري وجه نقد به قابله مي دادند.

 

پس از به دنيا آمدن فرزند كه با سلام و صلوات قابله همراه بود، او را در پارچه اي سفيد رنگ مي پوشانيد و پاك مي كرد و يا با پارچه ي نمدار از آب ولرم، تن نوزاد را مي شستند. اين آب براي شستشوي مادر نوزاد نيز بوده است.

 

پس از پوشاندن لباس بر تن نوزاد كه از قبل توسط پدر و مادر داماد تهيه شده بود، قابله بر اساس آئين دين اسلام، در گوش او به عنوان بچه مسلمان، شروع به اذان گفتن مي نمايد. بعضي از قابله ها در گوش راست نوزاد اذان و در گوش چپش اقامه مي گفتند.

 

سپس مُهري را كه از خاك كربلا بوده است، در آب خيسانده و با انگشت قسمتي از آنرا با ذكر صلوات در دهان كودك مي گذاشت. سپس فرزند را پيش مادرش مي آوردند تا او را شير دهد.

 

در اين زمان زناني كه آگاه شده بودند و خود را به خانه ي زائو رسانده بودند، به عنوان رونما، هديه اي را كه وجه نقد مي باشد به كودك مي دهند كه در بغل كودك مي گذارند و از طرفي هديه و يا به عبارتي شيريني قابله نيز فراموش نمي شود.

 

ناگفته نماند رونما كردن فرزند و دادن هديه تا روز ده حمام نوزاد، توسط زنان روستا كه براي تبريك مي آمدند صورت مي گرفت.

 

 

از طرفي ديگر پدر داماد، گوسفندي را به نيت سلامت بودن مادر و فرزند، قرباني مي كرد و تمامي آنرا به نيازمندان روستا مي داد. بعضي ها هم كه وضع مالي مناسبي نداشتند به كشتن خروس بسنده مي كردند و آنان كه وضع مالي بسيار بهتري داشتند مثل كدخداهاي ده، براي نوه شان حتي گاو و گوساله نيز قرباني مي كردند. اين قرباني كردن ها بيشتر براي اولين فرزند كه پسر بود صورت مي گرفت.

 

فراموش نكنيم چه بسا مادراني كه لحظه ي وضع حمل و زاييدن فرزندشان جانشان را از دست مي دادند و چه بسا نوزاداني كه خفه شده جان مي باختند و حتي هر دو مورد نيز صورت مي گرفت يعني مادر و نوزاد هر دو جانشان را از دست مي دادند. نمونه آن مرحومه خورشید خانم، همسر حاج حسن امینی ایمن آبادی(ره) بوده است که هنگام تولد فرزندش در سال 1346 او و فرزندش جانش را از دست می دهند.

اين امر عاملي مي شد كه پس از اطمینان از سلامیت کامل مادر و فرزند، به نيّت سلامتي هر دوي آنها نذر و قرباني مي كردند.

 

 

مادر شهيد قرباني و نتيجه اش پويان

 

 

2_ نامگذاري كودك(نوم بشتن):

ساعاتي پس از تولد نوزاد زمان نامگذاري كودك فرا مي رسيد. جهت انتخاب نام مناسب براي كودك، پدر نوزاد براي احترام به نزد پدر  و مادرش مي رود تا  نامي براي او انتخاب كنند. در صورتي كه پدربزرگ و مادربزرگ قيد حيات باشند، آنان نيز براي احترام به آنان ارجاع مي دادند. از طرفي نيز به پدر و مادر همسر داماد ارجاع مي دادند تا آنان نامي را براي نوه شان انتخاب كنند. اين انتخاب نام حتي به سمت برادران بزرگتر و حتي عموها نيز ادامه مي يافت كه اين تعارف ها و احترام ها همچنان ساعاتي و شايد يكي دو روزي طول مي كشيد.

 

اولويت نامگذاري به سمت نامي مي رفت كه از بستگان بسيار نزديك نوزاد مثل: پدربزرگ، مادربزرگ، عمو، دايي، عمه، خاله و ... بودند و طي يكسال اخير فوت نموده باشند. هر چند شايد اين نام، مورد علاقه ي پدر و مادر نوزاد نمي بود.

 

پس از انتخاب نام براي نوزاد، جمع حاضر  صلوات مي فرستادند و آرزوي خوشبختي برايش مي كردند. آناني كه سواد داشتند در گوشه قرآن نامش را همراه با سالروز شمسي و قمري تولدش يادداشت مي نمودند.

 

 آقا سید مرتضی ارشادی(ره) و ثبتِ نام و تاریخ تولد فرزندنش سید رضا(ره) در سال 1311ه.ش

 

 

 

3_ ده حمام(ده حموم):

با توجه به كمبود امكانات در دوران قديم، پس از تولد فرزند به مدت ده روز مادر و نوزاد به حمام نمي رفتند و در روز دهم با انجام مراسم خاصي كه در مازندران به " ده حموم " معروف است، جشن ده حمام برگزار مي شود.

 

مراسم ده حمام با پذيرايي نهار از مهمانان دعوت شده از روز قبل برگزار مي شد، كه تمامي آنها را زنان فاميل و بستگان و همسايگان تشكيل مي دادند.

 

خانواده ي عروس بويژه مادر عروس كه تا روز ده حمام، تمامي لباس ها و حتي گهواره ي نوه اش را خريداري و آماده كرده بود، با مراسم خاصي به خانه ي دخترش مي آورد. لباس هاي نوزاد  در مجمعه مسي گذاشته و در كنارش كله قند، شيريني، صابون، حنا، انواع ميوه جات و ... گذاشته مي شد و با هلهله(كلي ونگ) و شادي، خواندن ترانه هاي محلي و كف زنان حال و هواي خاصي به كوچه و خيابان روستا داده مي شد.

 

از طرفي هدايايي نيز براي پدر و مادر نوزاد و حتي پدر شوهر و مادرشوهر تهيه مي شد و به آنان هديه مي شد. پدر و مادر داماد با دود كردن اسپند به استقبال خانواده ي عروس مي رفتند و با تحويل گرفتن گهواره و لباس كودك و ساير هدايا، براي قدرداني هديه اي كه وجه نقد بود به عنوان شيريني به او مي دادند.

 

مادر عروس به همراه قابله، نوزاد و مادرش را به حمام مي برند كه در قديم حمام عمومي بوده است. اصطلاح محلي رايج در روستاي ايمن آباد و كروكلاي بابل به نوزاد پسر " داماد " و به مادر نوزاد " داماد مار " مي گفتند يعني به اميد اينكه روزي دامادي اين پسر را شاهد باشند و شاهد رخدادي ناگوار نباشند و اگر دختر بود واژه ي " عاروس مار"  را به كار مي بردند.

 

در داخل حمام عمومي نيز كه افراد عادي نيز حضور داشتند، كساني  از بستگان نوزاد نيز در حمام حاضر مي شدند. هنگام شستن فرزند با ذكر سلام و صلوات و خواندن حمد و سوره و آيت الكرسي، غسل مولود انجام مي شد.

 

 

4_ غسل مولود:

پايان بخش مراسم در حمام روستا، غسل مولود مي باشد. فرزند را پس از شستشو  در آغوش مادرش كه او نيز طي اين مدت توسط خواهر شوهرش و يا خواهرش شستشو مي شد قرار مي دهند و با ريختن آب بر سر مادر نوزاد همانند آيين غسل ترتيبي، با ذكر صلوات غسل مولود را انجام مي دهند.

 

در اين زمان، زنان حاضر در حمام به شادي و كف زدن و حتي به "چكه سما " نيز مي پرداختند. چكه سما نوعي از رقص مازندراني مي باشد كه با خواندن و كف زدن(چكّه) همراه بود.

 

پس از غسل مولود فرزند را در پارچه اي حوله مانند مي پيچند و از حمام خارج كرده، در رختكن به پوشاندن لباسش اقدام مي كنند. درصورت سرد بودن هوا، در داخل حمام اين كار صورت مي گيرد.

 

هنگام پوشيدن لباس توسط زنان حاضر در مراسم، شربت و  شيريني به افراد تعارف مي شود كه با هلهله(كلي ونگ) همراه است و همواره به يكديگر تبريك مي گويند، از جمله: مواركا، فرزندتان را داماد و يا عروس كنيد،(داماد بواشه، عروس بواشه) جشن عروسي اش حاضر شويم (عاروسي بخريم) و ....

 

زن حمامي نيز به دود كردن اسپند مي پردازد و به اين شكل شيريني و يا هديه ي نقدي خود را به عنوان مزد حمام، از اطرافيان و بستگان نوزاد و مادرش دريافت مي كند. در برخي از شرايط نيز جداي از هديه به حمامي، مزد حمامي نيز جداگانه پرداخت مي شد و آنان كه وضع مالي بهتري داشتند، هزينه ي مزد حمامي(حموم مز )تمامي حاضران را در آن لحظه، پرداخت مي كردند.

این مسئله را مادربزرگ های امروز روستای ایمن آباد و کروکلا از حمام تاریخی و قدیمی روستا و یا سایر حمام های عمومی خوب به یاد دارند.

 

جمعيت با جشن و پايكوبي مسير حمام تا منزل را طي مي كردند تا به خانه پدر و مادر داماد برسند كه براي پذيرايي نهار از آنان دعوت شده بود.

 

در درب ورودي منزل نيز به دود كردن اسپند مي پردارند. مردم مازندران بر اين باورند كه دود كردن اسپند بد شگوني را از آنان دور می كند و به نوعي اگر احيانا" زناني در داخل حمام به نوزاد و مادرش نظر كردند براي چشم زخم، به انجام آن مي پردازند.

 

آن دسته از زناني كه دير به مجلس رسيده باشند براي دادن هديه به كنار نوزاد و مادرش مي روند و به عنوان رونما، هديه شان را به او مي دهند.

 

 

 

 

5_ گهواره بندي(گهره بندوني):

گهواره بندي يا در اصطلاح فرهنگ مردم مازندران گهره بندوني آئيني مي باشد كه براي اولين بار نوزاد را در گهواره قرار مي دهند.

 

قبل از صرف ناهار و چاي و شيريني، مادر بزرگ و يا قابله، كودك را پس اينكه مادر به او شير داد، در گهواره مي بندند كه اصطلاحا" گهواره بندي يا گهره بندوني مي گويند. در بعضي مناطق اگر نوزاد فرزند اول باشد، اين وظيفه را مادر بزرگ طرف مادري بر عهده مي گيرد. سپس حاضران پولي به عنوان هديه در گهواره نوزاد مي گذارند.

 

در بعضي از روستاهاي مازندران، پس از خوابانيدن نوزاد در گهواره، بستگان طرف مادري نوزاد، روي گهواره گردو يا نبات مي شكنند و يا گهواره را چند بار به شدت تكان مي دهند. اين كار به اين دليل انجام مي شود كه اگر در طول زندگي بين پدر و مادر نزاعي رخ داد گوش نوزاد به سر و صدا عادت كرده باشد.

 

پس از صرف نهار نوبت به دستمزد قابله يا ماما مي رسد كه توسط مادربزرگ پدري نوزاد پرداخت مي شود. اين مبلغ در داخل سيني گذاشته مي شود و به ماما تقديم مي گردد. ماما يا قابله نيز با دعا در حق او و نوزاد، آرزوي فرزند بعدي برايش مي كند تا باز هم فرزند سالمي را برايش به دنيا بياورد.

 

بغچه اي نيز از قبل براي قابله در نظر گرفته مي شود كه در داخلش پارچه، شيريني، قسمتي از كله قند و ...  قرار دارد كه هنگام خداحافظي قابله به او هديه مي شود.

 

 

 

6_ دندان سري(دنّون سري) :

يكي از مراسم جشن ويژه ي دوران كودكي، مراسم دندان سري مي باشد كه همزمان با ظاهر شدن اولين دندان هاي كودك برگزار مي شود.

 

در اين مراسم كه اصولا" به شكل بعد از ظهري برگزار مي شود، بستگان و همسايگان را خبر مي كنند تا در اين جشن شركت نمايند.

 

پذيرايي در اين مراسم جشن، جداي از چاي و شيريني و شربت و شكلات، شير برنج يا شير آش، پخت باقلا يا باكله پته، پخت لوبيا يا لوبيا پته و ... نيز به همراه نان محلي تدارك ديده مي شود.

 

اگر تعدادي از دعوت شدگان به دلايلي نتوانستند حضور يابند، كاسه اي از آش را به خانه شان مي فرستند و معمولا" رسم است كه افراد هنگام پس دادن كاسه، هديه اي مانند جوراب، روسري يا پول در آن مي گذارند.

 

هدايا در مجموع به كودك تعلق دارد و توسط مادر در صندوقچه اي نگهداري مي شود و در درازمدت صرف كودك مي شود. چه سا به دليل مشكلات اقتصادي آنزمان، اين مبالغ مورد استفاده والدين قرار مي گيرد.

 

 

 

 

7_ سوراخ كردن گوش(گوش راهكري):

اصولا" دو مراسم جشن ديگر براي كودك در نظر مي گيرند، اگر پسر باشد ختنه سوران(چيك وريني) و اگر دختر باشد مراسم سوراخ كردن گوش يا گوش راهكري. مردم مازندران به سوراخ كردن راه كردن مي گويند.

 

گوش راهكري از چندماهگي نوزاد شروع مي شد و تا حداكثر به سه سالگي اش ختم مي شد. شخصي را كه اقدام به سوراخ كردن گوش دختربچه مي كرد گوش راهكر مي ناميدند.

 

گوش راهكرها در روستاي ايمن آباد و كروكلا بيشتر قابله هاي روستا بودند مثل: سيد بيجي، سيد نورجان، سيد رقيه، زبيده خاله، سيد هاجر، كربلايي سكينه و...

 

گوش راهكر ابتدا سوزن خياطي (درزن) را نخ مي كرد و سپس الكل را با پنبه به لاله ي گوش نوزاد با فشار مي ماليد تا بي حس گردد. سپس سوزن را در لاله ي گوش فرو مي كرد كه با درد زيادي هم همراه بود و پس از بيرون كشيدن از طرف ديگر، نخ را گره مي زد  تا باز نشود.

 

هنگام سوراخ كردن گوش نيز علاوه بر فرستادن صلوات، سوره حمد و توحيد نيز مي خواندند.

 

براي پيشگيري از خونريزي لاله ي گوش، پس از تميز كردن با الكل، مقداري چربي يا روغن حيواني را به آن مي ماليدند تا زخم بهبود يابد.

 

بعضي از مادران كه طاقت نداشتند گريه كودكشان را مشاهده نمايند، از اتاق خارج مي شدند و سپس حضور مي يافتند.

 

در اين مراسم نيز از بستگان، همسايگان و دوستان دعوت مي شد تا در مراسم جشن گوش راهكري حضور يابند. پذيرايي در مراسم و هديه دادن ها همانند مراسم دندان سري بود.

 

امروزه اين مراسم به فراموشي سپرده شده است و خبري از آن نيست.

 

 

 

8_ ختنه سوران(چیک ورینی):

ختنه سواران تركيبي است از دو كلمه ختنه و سوران به معني جشني كه براي سنت ختنه كردن بر پا مي شود. ختنه بريدگي غلاف سر آلت تناسلي پسران است و از نشانه هاي مسلماني است. در مازندران ختنه سواران معمولا" در صورت توانائي مالي خانواده و متناسب با آن، طي تشريفات و جشن و ميهماني خاصي برگزار مي شود. اين مراسم نه تنها در مازندران بلكه تقريبا" در تمام مناطق ايران عموميت دارد.

 

بعضي از خانواده هايي كه در سنین پیری صاحب پسری می شوند، به خاطر اینکه شاید در عروسی فرزندشان زنده نباشد، در مراسم ختنه سوران به اصطلاح عروسی می گیرند، یعنی آن را بطور مفصل و همانند عروسي برگزار می کردند. در جشن های ختنه سوران نوازنده خبر می کردند و شام و ناهار می دادند و کسانی که به دیدن پسر ختنه شده می آمدند معمولا" هديه ای هم می آوردند. گاهی برای بچه دِرون هم می زنند یعنی سيني را مي چرخاندند و پول جمع می کردند.

 

 

 

 

تا قبل از گسترش شبکه راه ها و توسعه در مانگاه ها و بیمارستان ها، کارهای درمانی و طبابت و از جمله ختنه کردن، در روستا ها و شهر های کوچک با سلمانی ها بود. سلمانی بچه را در خانه ختنه می کرد و اگر مي خواست بیش از یک بچه را همزمان در یک خانه ختنه نمايد، باید تعداد بچه ها فرد باشد، در غیر این صورت خروسی می کشتند و سر تاج خروس را می برند.

 

 در برخی نقاط کشور تاق بودن سال های عمر کودک نیز رعایت می شود؛ مثلا" بچه را در پنج یا هفت سالگی ختنه می کنند. همچنین گفتنی است که سابقا" پوست بریده شده را به حیاط مکتب خانه و مدرسه می انداختند تا بچه به درس و مشق و مدرسه علاقمند شود.

 

ختنه پسربچه ها از يكسالگي شروع مي شد و گاهي اوقات بچه ها تا سن هفت سالگي هم ختنه نمي شدند. لذا به همين دليل، ختنه گرها در قدیم به صورت دوره گرد به روستاهاي مختلف  می آمدند و با آوای بلند و گفتن ختنه کمبی، ختنه ، خانواده ها را از آمدن خود مطلع و آگاه می کردند.

 

 

در روستاي ايمن آباد و كروكلا ختنه توسط زنده ياد علي اصغر مهدي پور پدر بهداشت و درمان روستا، صورت مي گرفت اما قبل از او شخصي به نام مسلم عمو اين كار را انجام مي داد كه خود سلماني روستا بود يعني موي سر مردم را كوتاه مي كرد.

 

زنده ياد علي اصغر مهدي پور درحال مرتب و آماده نمودن ابزار ختنه، در منزلش

 

آنها کیف دستی در دست داشتند كه پنبه، الکل، تيغ، چاقو، انبر و … به عنوان ابزار كار در آن وجود داشت و جهت بند آوردن خون ریزی  بیشتر، با مواد موجود مثل لمه، سوته و ... مواد درست می کردند که البته غیر بهداشتی و بسیار خطرناک بود كه البته خدا با پسران آن دوران یار بود که به دليل عفوني شدن، سالم مي ماندند.

 

ختنه گر هنگام ختنه، اصطلاح قيچي نمي برد را كه هم خياط در خياط سري در مراسم جشن عروسي و قابله در بريدن ناف نوزاد سر زايمان مادر به كار مي برند، در اينجا بكار مي برد و طلب انعام يا هديه از پدر  پسربچه مي كند.

 

بعضي ها نهار دعوت گسترده اي مي كردند. كساني كه پس از چند دختر، صاحب پسري مي شدند، مراسم بزرگي را به شكرانه  پسردار شدن برگزار مي كردند. اما امروزه کودک را در نخستین روزها ی تولد ختنه می کنند و جشن و سروری به این مناسبت بر گزار نمی شود.

 

در هر صورت پس از پايان مراسم جشن ختنه سوران، مراسم جشن ويژه تولد فرزند خاتمه مي يابد تا زمان ازدواجش فرا برسد.

 

 

 

 

 در تکمیل اطلاعات یاری مان نمائید.

 

 

 

 

تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي

 با سپاس از: حاجيه سيده سكينه حسيني ايمني، حاجيه سيده مرضيه حسيني ايمني، ليلا علي جان زاده ايمني، حسن سلیمی ایمنی

 

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
+1 # ۰۰۹۸۱۱۳۲۱۱ در تاریخ: جمعه 08 اسفند 1393 ، ساعت 02:12 ب ظ
جالب و زیباست٬ ممنون از آقای امینی...
نقل قول
 
 
0 # سیو لِِش تپه در تاریخ: جمعه 08 اسفند 1393 ، ساعت 03:12 ب ظ
رسم و رسوم قشنگی بود حیف ک زندگی ها، ماشینی و مدرن و این رسما کمرنگ شد..
خدا برای اونایی ک بچه دارن ببخشه و اونایی ک بچه ندارن یه بچه سالم بده...
نقل قول
 
 
0 # ایمنی در تاریخ: شنبه 09 اسفند 1393 ، ساعت 10:12 ق ظ
سلام
شمه دست درد نکنه. آداب و رسوم ره جمع کننی.
برار امینی ته خنابدون
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20