برای هر صندلی مدیران، چند نفر شهید شده اند؟
تعداد شهدای جنگ تحمیلی را، متفاوت ذکر کرده اند، از 190 هزار تا 230 هزار و البته آمار افواهی یک میلیون شهید نیز وجود دارد که قطعاً مقرون به صحت نیست.
هر چه باشد، شاید برای خواننده ي این سطرها، فقط یک عدد است اما برای نفر به نفر آنانی که جان شان را در آن 8 سال از دست داده اند، آنچه اتفاق افتاده ، " از دست دادن تنها فرصت زندگی از ازل تا ابد " بود.
امروز اگر می نویسیم، می خوانیم، سقفی بر سر داریم، عشق داریم، کودکان مان را به مدرسه می فرستیم، کار می کنیم، انتقاد می کنیم، می گوییم، می خندیم، می خوریم، می آشامیم و نفس می کشیم، تک تک مان مدیون همه آنانی هستیم که در " روزگار بازشناسی مرد از نامرد " ، لباس عافیت از تن کندند و لباس رزم پوشیدند، خیلی های شان بازگشتند، خیلی هایشان بخشی از وجودشان را در میدان جنگ گذاشتند و به خانه آمدند و خیلی ها هم به شهادت رسیدند.
در کنار این وامداری عمومی نسبت به مردان دفاع مقدس، آنان که بر صندلی های مهم مدیریتی تکیه زده اند، به طور خاص مدیون شهیدان هستند.
تعداد پست های مهم کشور و استانی را تا 3000 عنوان کرده اند و اگر تعداد شهدا را بر آن تقسیم کنیم در خواهیم یافت که برای هر صندلی مسؤولان به طور متوسط به تعداد شهدای کربلا، شهید وجود دارد.
به عبارتی برای هر صندلی که مسؤولان ارشد کشوری و استانی بر آن تکیه زده اند، یک کربلا به پا شده است و چه بد مردمانی هستند اگر بر آن کرسی ها تکیه بزنند و یادشان برود که پایه های میزها و صندلی هایشان سرخ رنگ است و برای همان صندلی که رویش نشسته اند، 72نفر به خونشان غلتیده اند و اکنون در زیر خاک اند.
در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا نيز كم نيست آمار حدود 450 رزمنده اي كه در دوران دفاع مقدس از خانه و خانواده گذشتند، و با كوله باري از انواع دردهاي ناشي از جنگ تحميلي در راستاي دفاع از وطن شان به روستا بازگشتند، چه بسا كساني كه بخشي از وجودشان را جاگذاشتند، و شهدايي كه جانشان را در اين راه از دست دادند. براستي ما در قبال اين عزيزاني كه مي شناسيم شان و از بستگان، همسايه گان، دوستان و هم محلي ما هستند، چه مي كنيم؟
از چپ به راست، رديف بالايي:
شهيد رمضان قرباني، شهيد سيدخليل هاشمي، شهيد رمضان كريمي، شهيد سيدصادق حسيني
از چپ به راست، رديف پاييني:
شهيد سيدمحمود حسيني، شهيد عباس اميني، شهيد سيدعلي اكبر هاشمي، شهيد سيدعلي هاشمي(برارجان)، شهيد سيدمجيد موسوي
يادمان نرود كجائيم و چه مي كنيم بويژه آناني كه در روستاي مان و اهل روستاي مان در هر كجاي كشور، از جايگاه خاص تصميم گيري براي آينده ي مردم محله، شهر، استان و كشورمان برخوردارند.
تهيه و ارسال: ميثم صالحي ايمني
منبع: عصر ايران
ارسال نظر
نظرات
خلاصه نمردیمو یکی حرف دل مارو هم زد...
ای شهدا ما بعد از شما هیچ نکردیم!
شرمنده ایم.
دعا کنید مزارتان گم نشود.
اینکه به شهدا مدیونیم.
ولی کجاست گوش شنوا و یا دیده بینا ، یقینا" ماهایی که زندگی ساده تری داریم تمام این نوشته ها و حرفها برای چند لحظه ای مارو به خودمان می آورد،ولی همان صندلی نشینانی که گفته شد فکر نکنم روی چنین صفحه هایی کلیک کنند که مبادا چیزی یادشان بیاید.
به نظرم تنها جمله ای که کمی از بار سنگینمان کم می کند این است که (شهدا شرمنده ایم)
با تشکر از آقای صالحی،
بعد شهدا کارهای زیادی شده و الان ما با افتخار سرمان را در جهان بلند می کنیم و افتخار می کنیم که ایرانی هستیم، البته در بعضی جاهاکوتاهی کردیم.
انشاءالله با همت و سختکوشی با کمک خدا و توجه اما زمان عج در صدد جبران باشیم.