*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

مساله کارگران مهاجر به مازندران در فصل دروی برنج

 

مساله کارگران مهاجر به مازندران در فصل دروی برنج هر ساله با را رسیدن فصل دروی شالی های برنج در مازندران، کارگران مرد غیر بومی از راه های دور و نزدیک به شهر های مازندران مسافرات می کنند تا برای نزدیک به یک ماه با درآمدی که از طریق کارگری در مزارع برنج کسب می کنند بتوانند گوشه ای از مشکلات خود و خانواده شان را برطرف نمایند. این موضوع از حدود 10 سال گذشته به یک مساله و پدیده اجتماعی تبدیل شده است.

 

 

 

در مورد این مساله لازم می دانم چند نکته را مطرح نمایم:

دلیل ورود این کارگران در فصل دروی برنج به شهرهای شمالی بیشتر ناشی از تفاوت درآمدهای دو منطقه مهاجر فرست و مهاجر پذیر است. نرخ دستمزد روزانه یک کارگر در فصل درو در مواقعی به 140 هزار تومان(سال 1393) در روز هم خواهد رسید و این سطح دستمزد با مبلغ میانگین بین 35 هزار تومان تا 50 هزار تومان در مناطق مهاجر فرست به هیچ وجه قابل مقایسه نیست و به باور من به مهمترین دلیل این هجوم کارگران فصلی به شهرهای مازندران در فصل دروی برنج تبدیل شده است. فراموش نکنیم امروزه افزایش نجومی نرخ دستمزد کارگران متخصص دروی برنج در مازندران سبب شده بعضاً برخی از کارمندان و افرادی که کارگر نیستند در این فصل برای کسب درآمد بیشتر به کار در مزارع برنج بپردازند!

 

مردم مازندران در گذشته به استخدام و بکارگیری کارگر در مزارع اعتقاد نداشته و استفاده از نیروی کار غیر بومی و کارمزدی را امری منفی و ناپسند قلمداد می نمودند و طبق رسم دیرینه " کایر " هنگام فصل دروی برنج اعضای خانواده و همسایگان و فامیل به یاری همدیگر می شتافتند و بدون دریافت هزینه به دروی برنج و اصولا سایر کارهای مورد نیاز مزارع می پرداختند. بتدریج و با توسعه شهرنشینی و کاهش همبستگی اجتماعی و ارزش های عاطفی شدید گذشته در عصر حاضر و نیز دگرگونی های اجتماعی ایجاد شده در جامعه، رسم " کایر " امروزه بسيار بسيار کمرنگ شده و استخدام کارگر برای امور کشاورزی و دروی برنج امری عادی و رایج شده است. از بین رفتن و کمرنگ شدن همیاری و همکاری در امور کشاورزی فرصت های شغلی زیادی را فصول مختلف و برای امور مختلف همچون کاشت و برداشت برنج نصیب کارگران بومی و غیر بومی نموده است.

 

یکی از مهمترین دلایل افزایش چشمگیر حضور کارگران فصلی در مازندران تجمل گرائی و همچنین فاصله گرفتن نسل جوان از مشاغل کشاورزی است.

 

کار در مزارع برنج بویژه در فصل برداشت که معمولا در مرداد و شهریور هر سال و در اوج گرما اتفاق می افتند برای بسیاری از جوانان مازندرانی دیگر خوش آیند نیست و البته شاید یکی از مهمترین دلایل کاهش مشارکت جوانان مازندرانی در کشاورزی و شالیکاری فقدان صرفه اقتصادی این شغل باشد. شغلی که پدرانشان چندصد سال ادامه دادند و اما فرزندانشان به دلایل گوناگون اکنون حاضر به ادامه شغل پدری نیستند این در حالی است که کارگران غیر بومی به دلایل مختلف گرمای طاقت فرسای مرداد و شهریور را به جان می خرند تا بیشتر درآمد کسب کنند.

 

مشکل اصلی کارگران غیر بومی اسکان و بهداشت کارگران است. هر ساله این کارگران به شهرهای شمالی هجوم می آورند به کار می پردازند ولی مسئولین شهری از دو نکته غافل می شوند. نکته اول اینکه حضور تعداد زیاد کاگران با وضع ظاهری عمدتا" نامناسب در سطح شهر به نوعی شاید به احساس امنیت شهروندان لطمه وارد کند.

 

متاسفانه برای اسکان این کارگران بسیاری از شهرها هیچ برنامه مدونی ندارند و کارگران پس از پایان ساعات کاری روزانه در خیابان های سطح شهر و یا در پارک های می خوابند که همین موضوع به یک مساله اجتماعی برای خود این عزیزان و البته افراد بومی و شهروندان بومی تبدیل شده است. حالتی که به باور مردم بومی و کارگران غیر بومی که با آنها صحبت کرده ام زننده است و البته در شان این کارگران زحمت کش نیست.

 

کارگری که حق دارد شب را با آرامش بر سر بالین بگذارد و دارای توان مالی نیست که برای بیست روز یا یک ماه بتواند سوئیت یا اتاقی در هتل برای استراحت اجاره نماید!

 

نکته اینجاست که در مرداد و شهریور ماه به دلیل هجوم گردشگران داخلی معمولا نرخ اجاره بهای اتاق ها در برخی شهرهای توریستی تا چندین برابر افزایش میابد و این مساله سبب می شود تا کارگران نتوانند از امکانات خوابگاهی مناسب بهره ببرند.

 

 

 

راه حل این مساله استفاده از اماکن عمومی برای اسکان موقت کارگران فصلی است و مسجد بهترین مکان برای اسکان این شهروندان عزیز و زحمتکش برای استراحت می باشد. شهرداری ها می توانند با دریافت مبلغی ناچیز برای نظافت مساجد، از ساعاتی خاص درهای مساجد را بر روی کارگران باز کنند تا این عزیزان بتوانند از امکانات عمومی حداقلی برای استراحت استفاده نمایند.

 

نکته دوم در ارتباط با حضور کارگران در خیابان ها در مورد وضعیت بهداشت آنان است. کارگرانی که در طول روز و در اوج گرما زحمت می کشند در برخی مواقع و در برخی شهرها امکان دسترسی به گرمابه های عمومی را ندارند و البته اگر وجود داشته باشد شاید رفت و آمد بین محل خواب موقت و گرمابه آنقدر پرهزینه و یا طولانی باشد که بصرفه نباشد. در مشاهدات میدانی من در محمود آباد در استان مازندران مشاهده کردم که در برخی از مواقع کارگران از دریا برای شنا و نظافت استفاده می کنند و برخی ها نیز به دلایلی از رفتن به گرمابه محرومند و شب باوضع بهداشتی بسیار بد و نامناسب سر بر بالین می نهاند.

 

شهرداری ها می توانند در برخی مناطق و محیط های نزدیک به اسکان این کارگران حمام های موقت دایر نمایند تا مساله بهداشت که هم کارگران و هم شهروندان بومی را تهیه می کند مرتفع گردد.

 

هجوم کارگران فصلی غیر بومی به مازندران در فصل دروی برنج برای شهروندان مازندرانی به یک مساله اجتماعی تبدیل شده است. برخی مسئولین چشمان خود را بر این مساله می بندند و فراموش کرده اند که این کارگران زحمتکش دارای حقوق شهروندی می باشند و مسئولین شهری در قبال این عزیزان مسئولند تا برای اسکان و بهداشت و امنیت آنان چاره اندیشی نمایند. خوابیدن یک کارگر در خیابان و پارک های سطح شهر در شان یک ایرانی زحمتکش نیست!

 

 

 

 

نویسنده:محمود امانی

منبع:مجله جامعه شناسی

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20