*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

حاج يحيي فرخي درگذشت/ پیدا شدن پدر پس از 27 سال...

 

 

آقای یحیی فرخی حدود 27 سال پیش خانه و خانواده اش را در گرمسار استان سمنان ترک و راهی شهرستان نکا و بابل می شود و چندی بعد به روستای مان  ایمن آباد نقل مکان می کند. اینکه چرا؟ کسی نمی داند. او با نام مستعار طاهر موسوی در روستا سکونت می یابد و به زندگی اش ادامه می دهد.

 

زنده یاد یحیی فرخی نهم مردادماه 1393 در بیمارستان شهید بهشتی بابل به دیار معبود می شتابد. حدود ده ماه بعد، یعنی 23 اردیبهشت 1394 دیدگاهی در وبسایت روستا در منوی درگذشتگان روستا از سوی شخصی به نام سعید فرخی درج می شود با این عنوان:

 

با سلام و عرض ادب خدمت مسئول محترم.

می خواستم بدونم در آرامگاه شما شخصی به نام یحیی فرخی دفن است؟ با تشکر

 

این سئوال با توضیحات مختصر و مفید با ارائه نشانی خبر درج شده در وبسایت روستا در دهم مرداد1393، از سوی مسئول وبسایت پاسخ داده می شود. فردای آنروز، طی درج دیدگاهی دیگر در خبر مورد نظر، شماره تماس خود را نیز اعلام می کنند که طی تماس مسئول وبسایت روستا، اطلاعات کامل در اختیارشان قرار می گیرد.

 

با صحت و درستی اطلاعات مورد نظر متوجه پیدا شدن حاج یحیی فرخی با نام مستعار طاهر موسوی از سوی خانواده اش بعد از 27 سال می شویم که بسیار برای مان جالب توجه بوده است.

 

لذا بر آن شدیم تا اطلاعات کاملتری را درباره ایشان و خانواده اش در اختیار شما اهالی محترم قرار دهیم.

 

با توجه به اینکه از سوی خانواده زنده یاد حاج یحیی فرخی دیدگاه ها و یا کامنت های زیادی به وبسایت روستا ارسال شده است، بر آن شدیم تا خبر وفات آن مرحوم را طی حفظ دیدگاه هایی که طی هفته ی جاری، در وبسایت روستا درج شده است، به تاریخ امروز انتقال دهیم و توضیحات مشروح را در ادامه ی خبر درگذشت ایشان درج نمائیم.

 

این توضیحات به قلم آقای امیدرضا کریمی ایمنی که همواره طی این مدت و سالیان متمادی از حاج یحیی فرخی، حمایت مادی و معنوی بسیار می نموده است تحریر شده است که از نظر می گذرانیم.

 

 

 

 

 

حاج يحيي فرخي درگذشت(10مرداد1393)

 

 

 

همانا بندگان را  به چيزى از قبيل ترس، گرسنگى، كاهشى در اموال، محصولات و جان ها مى ‏آزماييم

 

و مژده از آنِ كساني است كه صبر پيشه مي كنند.  (سوره بقره/155)

 

 

 

 

 

 

عصر ديروز پنجشنبه نهم مردادماه 1393، حاج يحيي فرخي معروف به طاهر موسوی به دليل ايست قلبي درگذشت.

 

 

حاج يحيي فرخي كه خود اهل سمنان است نزديك به 27سال است كه در روستاي ايمن آباد زندگي ميكرد. ايشان كه خود سازنده ي انواع گياهان دارويي بوده است به نوعي به عنوان عطار نيز از ايشان نام مي بردند.

 

 

زنده ياد حاج يحيي فرخي به عنوان دعا نويس نيز در خانه ي استيجاري اش در روستا( منزل مرحوم حيدرقلي حيدري) فعاليت مي نمود كه در مجموع اغلب مشتريانش افراد غير بومي روستا بودند.

 

 

ايشان كه عصر ديروز با مشكل ناراحتي قلبي مواجه مي شود با حضور اورژانس 115 به مركز بهداشت روستا منتقل مي شود و به دليل وخيم بودن وضعيت قلبي اش به بيمارستان شهيد بهشتي بابل انتقال مي يابد و ساعتي بعد دار فاني را وداع مي گويد.

 

 

پيكر ايشان در حضور اندك جمعيت و حاضران در مراسم تشييع ايشان، در روستا تشييع مي شود و در آرامگاه روستاي ايمن آباد به خاك سپرده مي شود.

 

 

مراسم ختمي نيز به مناسبت درگذشت ايشان كه به عنوان مهمان اهالي روستا نيز مطرح مي شود، امشب بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد صاحب الزمان(عج) روستاي ايمن آباد برگزار مي گردد.

 


 منزل حیدرقلی حیدری، محل سکونت زنده یاد فرخی

 

 

 

از طرف اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا

به خانواده، دوستان و آشنايان ايشان در روستا و زادگاهش، تسليت مي گوئيم.

 

 

 

 

 

به روز مرگ چو تابوت من روان باشد                       گمان مبر که مرا درد این جهان باشد

 

برای من  مگِری و مگو: دریـغ  دریـغ                        به دام  دیـو در اُفتی، دریـغ  آن باشد

                                                                      

                                               حضرت مولوي

 

 

 

 

 

و اما متن ارسالی آقای امیدرضا کریمی ایمنی:

 

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

لیس شیء من الاعمال عندالله عزوجل بعدالفرائض افضل من اذخال السرور علی المومن

بعد از انجام واجبات، کاری بهتر از ایجاد خوشحالی برای مومن نزد خداوند بزرگ نیست. (امام رضا)

 

 

زنده یاد یحیی فرخی متولد سال 1307 از شهر ارادان از توابع شهرستان گرمسار در استان سمنان می باشد. ایشان در طول زندگی سراسر معنوی خود همیشه به کسب و فراگیری علم می کوشید. او به زبان های انگلیسی و عربی نیز تسلط نسبی داشت.

زنده یاد فرخی معاش خود را از طریق معماری و نقاشی ساختمان می گذراند. آنقدر در کارش استادانه عمل می کرد که برای نقاشی به دربار شاهنشاهی هم راه یافت.

 

 

 

مردم از شهرستان های مختلف برای سپردن خانه هایشان به ایشان تا حدود 4 ماه نیز به نوبت می نشستند. این کار روزمره ی او بود و فرزندش دادفر فرخی نیز همراه پدر به کار نقاشی مبادرت می ورزید، تا اینکه یکی از همسایه ها پیشنهاد راه اندازی گاوداری به او می دهد که سود بسیار بیشتر و بهتری دارد. ایشان می پذیرد و در این کار مشغول فعالیت می شود و چون تخصصی در این رشته نداشت، گاوهای بیمار به او فروخته می شود و پس از مدتی با محاسبات دقیق دفاتر مالی متوجه می شود بدهی قابل توجهی دارد و به نوعی کارش به ورشکستگی رسیده است.

 

او جهت اینکه بتواند بدهی خود را بپردازد، به شغل اصلی خود مبادرت می ورزد و با سفر به شهرهای مختلف و نقاشی خانه های مردم، سعی در جبران خسارت و پرداخت بدهی خود می کند.

 

او در سال1367 از خانه خارج می شود تا بتواند کار کند و بدهی خود را بپردازد. لذا از خانه و خانواده اش دور می شود. یحیی فرخی که درآمدش چندان نمی تواند بدهی اش را صاف کند، از روی شرمندگی قدرت و توان بازگشت به خانه اش را از دست می دهد.

 

ایشان طی زندگی با همسر تلاشگر و دلسوزش، دارای 8 فرزند( 3پسر و 5دختر) می شود، که وقتی همسرش از آمدن شوهر نا امید می شود، کمر همت می بندد و به کارگری در خانه های مردم مشغول می شود و تمام فرزندان را به سرانجام می رساند.

 

 طی 27 سال دوری پدر از خانواده، با تلاش مادر، فرزندان، تحصیلات دانشگاهی را نیز پشت سر می گذارند و برای خود تشکیل خانواده داده و مستقل می شوند و در در مجموع زندگی موفقی دارند.

 

اما از آن طرف حاج یحیی از ابتدای ورود به مازندران، در شهرستان نکا، ساکن می شود و چون در زمینه ی ساخت گیاهان دارویی و طب سنتی مهارت داشت، به درمان بیماران به این شیوه ی سنتی می کوشد.

 

 

 

حاج یحیی فرخی طی رفت و آمد از نکا به بابل، و دوستی که در یکی از قصابی های بابل داشت، با فرزند ارشد زنده یاد علی اصغر مهدی پور لاله آبادی (پدر بهداشت و درمان روستا و بخش لاله آباد) بنام ابوالقاسم، که در قصابی کار می کرد آشنا می شود و به روستای ایمن آباد مهاجرت می کند.

 

ایشان حدود دو سال در منزل ابوالقاسم زندگی کرد و بعد از آن به منزل رمضان ابراهیمی رفت و یک سالی را در آنجا به سر می برد. سپس به روستای هلال کلا (تاجرو پشت) نقل مکان می کند و یکسالی را در منزل اسماعیل اکبرزاده( داماد زنده یاد علی سیاحی) گذران عمر می کند.

 

حاج یحیی فرخی یکسال بعد  به ایمن آباد باز می گردد و در مغازه ی کوچک علی اصغر مهدی پور که اتاق تزریقات قدیمی و خاطره انگیز آن مرحوم برای مردم بود، به مدت 15سال اقدام به درمان سنتی و دارویی مردم روستا و روستاهای مجاور می کند.

 

او که آنجا را برای کارش کوچک می بیند، مغازه مرحوم حاج سیدمحمود حسینی را اجاره می کند و حدود یک سال به کارش در این مکان ادامه می دهد تا اینکه خانه ی مرحوم حیدرقلی حیدری را اجاره نموده و به آنجا نقل مکان می کند.

 

حاج یحیی در منزل مرحوم حیدری به دعا نویسی مشغول می شود. چون ایشان بسیار اهل مطالعه بود و اکثر مطالعات وی در زمینه ی علم پزشکی سنتی، داروسازی و مطالعات عرفانی بود. طبع شعر خوبی داشت و اشعارش اکثرا" مناجات با خدا بود. عارف مسلک بود. خداباوری و اعتقاد و باور فراوان او به ائمه اطهار(ع)، رابطه اش را برای ارتباط بهتر با خدایش بیشتر و بهتر می نمود و همواره به راز و نیاز و ذکر خداوند مشغول بود.

 

او در اواخر عمرش بسیار دلتنگ همسر و فرزندانش شده بود و اکثر دعاهای وی عاقبت به خیری آنها بود. اینکه روی بازگشت به خانه اش را نداشت بحث جداگانه ای دارد اما همین دوری از خانواده، سخت او را از ناحیه جسمی و روانی بیمار کرده بود.

 

این مرد در طول چند سالی که بنده یعنی امیدرضا کریمی، افتخار آشنایی با وی را پیدا کرده بودم هرچند به گل و گیاه علاقه ی فراوان داشت،  اما حتا برای یکبار هم که شده خنده ی او را ندیدم.

 

زنده یاد فرخی در طول این چند سال فکر می کنم حتی یک رکعت نماز از او فوت نشده بود و با وجود کسالت و بیماری و کهولت سن، در ماه مبارک رمضان که در آستانه ی آن هستیم، روزه می گرفت.

 

در آخرین سال های عمرش مرتب از خانواده یاد می کرد، غم عجیبی داشت. با آن همه رازی که در سینه داشت اواخر عمرش این مهم را ابراز می کرد، در صورتی که هیچ دوست نداشت کسی را ناراحت نماید. هرچند در وجدان بیدارش، ایجاد ناراحتی خانواده اش را از جهاتی میشد حس کرد.

 

همیشه از خدا طلب مرگ می کرد. ایشان هم درد معده داشت و فتق اش هم بیرون زده بود و همیشه بیمار بود. چون شناسنامه نداشت، دفترچه بیمه هم نداشت و هزینه سنگین درمان بیماری خارج از توانش بود. تا اینکه این حقیر چند بار به او پیشنهاد دادم می توانم برای درمانت اقدام نمایم و یا تو را به خانواده ات برسانم و حتی حمل بر خودستایی هم نشود به او گفتم که بدهی ات را پرداخت می کنیم. ولی ایشان شرم حضور داشت.

 

از این سوی ایشان با این دیدگاه و از دیگر سوی، خانواده همچنان چشم به راه که شاید پدر خانواده روزی از در خانه پای به خانه گذارد.

 

ولی این مهم محقق نشد. حاج یحیی فرخی پس از 27 سال دوری از خانواده در غربت به دیار حق می شتابد و مراسم آئینی و سنتی شستشو، کفن نمودن و تدفین او، توسط اهالی روستا انجام می شود و با مراسم ختمی از سوی تعدادی از اهالی، دفتر زندگی اش پس از 86 سال بسته می شود.

 

اینجاست که اهمیت تکنولوژی و فضای مجازی در وبسایت روستا نمود می یابد، که با درج خبر " حاج یحیی فرخی درگذشت " چشم انتظاری طایفه ای را پایان می بخشد.

 

از آنجایی که این خانواده کجاها که به دنبال پدر نرفته بودند، اما یک روز در حال جستجو در بین فوت شدگان در فضای مجازی و وبسایت های مختلف، اسم پدرشان را با پاسخ مسئول وبسایت روستا به سئوالشان که آیا شخصی به نام یحیی فرخی در آرامگاه روستایتان مدفون است؟ یافتند و خرسند از یافتن پدر بعد از 27سال و غمگین از اینکه باید بجای زیارت و دیدار پدر به زیارت مزارش در یکی از روستاهای بخش لاله آباد بابل در شمال ایران بروند.

 

با توجه به آگاهی آقای امینی از روابط صمیمانه اینحقیر با مرحوم فرخی، شماره ام را به فرزند دومش یعنی آقای مهندس دادفر فرخی می دهد و طی تماس تلفنی ایشان با بنده، طی دعوت ایشان و خانواده ی محترم شان به روستا در جریان کل قضایا قرار گرفتند و با پدرشان نیز در کنار مزارش دیدار نمودند.

 

لحظه ی دیدار پس از گذشت حدود سی سال بی خبری، لحظه ای دشوار و غیر قابل توصیف است. فقط می توانم مشاهداتم را تعریف نمایم:

پسر حاج یحیی یعنی دادفر، کنار قبر پدر زانو زد و با دیدگانی پر از اشک در حال گفتگو با پدر می شود. نوه ی حاج یحیی بر روی مزار پدربزرگ دراز می کشد و ...

آن لحظه از خدا می خواهم به حرمت برگزیده ات یعنی محمد ابن عبدالله و به حرمت خاندان رسول الله، انتظار همه ی منتظران را پایان بخش. هیچ خانواده ای از هم دور و هیچ چشم براهی گریان نشود.

 

 

حاج یحیی فرخی دست نوشته های زیادی دارد. چند اثر از ایشان به یادگار مانده و یک کتاب که خودش نوشت که بعد از ساخت کتابخانه ی روستا که در مورد بیماری ها و درمان آن به شیوه طب سنتی می باشد وقف و اهدا می گردد.

 

اینجانب از طرف خودم و خانواده ام و اهالی محترم ایمن آباد به خانواده ی داغدار زنده یاد حاج یحیی فرخی تسلیت عرض می کنم و امیدوارم ما را در غم خود شریک بدانند و اگر کوتاهی نسبت به این مهمان روستا، از سوی بنده و یا شخص دیگری صورت پذیرفت، عذر خواهی می نمایم.

 

در خاتمه خانواده ی مرحوم فرخی از کلیه ی کسانی که در حق این پدر زحمت کشیدند و به نوعی در مراسم این پدر شرکت کردند و ابراز همدردی نمودند، صمیمانه قدردانی نمودند.

 

امیدرضا کریمی

29 اردیبهشت1394

 

  

 

 

 

            

                                   

 


              

 

روح این پدر گرامی روستا، شاد و يادش گرامي باد.

بخوانیم الفاتحه مع الصلوات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

  تهیه و تنظیم: امیدرضا کریمی ایمنی(نوه حاج علی)
 

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
+8 # 0098113211 در تاریخ: جمعه 10 مرداد 1393 ، ساعت 03:05 ب ظ
خداوند حاج یحیی فرخی را ببخشد و بیامرزد ...
نقل قول
 
 
+6 # خانواده سیدشیراقاحسینی مداح در تاریخ: جمعه 10 مرداد 1393 ، ساعت 04:05 ب ظ
در غربت اگر مرگ بگیرد بدنم را/ کی دفن نماید که بشوید بدنم را
تابوت مرا جای بلندی بگذارید/ تا باد برد بوی مرا در وطن من
ممنون از همه محلی ها که در تشییع جنازه و کفن و دفن همیاری کردین. انشاالله مزد و پاداش از خدای منان بگیرید.
خداوند رحمتش کند.
نقل قول
 
 
+8 # دهکده ویروس در تاریخ: جمعه 10 مرداد 1393 ، ساعت 05:05 ب ظ
خوش به سعادتش شب جمعه شب اول قبرش بود.
روحش شاد یادش گرامی باد...
نقل قول
 
 
+9 # سیدماهان حسینی در تاریخ: جمعه 10 مرداد 1393 ، ساعت 11:05 ب ظ
خداجون حاج یحیی فرخی را بیامرز و اگه گناهی داشت به بزرگیت و قریبیش ببخشش. روحش شاد.
نقل قول
 
 
+9 # 3211 در تاریخ: شنبه 11 مرداد 1393 ، ساعت 02:05 ب ظ
ضمن عرض تسلیت و تشکر از کلیه کسانی که در کفن و دفن این بنده خدا و برگزاری مراسم برایش زحمت کشیده اند.
تقاضا دارم اگر هیات متوفی حاضر بگرفتن مراسم(مجمه شام)برای اینگونه افراد بدلیل عضو نبودن که بنظرم غیر اخلاقی و خواسته مردم محترم ایمن آباد نیز نمیباشد خواهشا" در هنگام دفن اعلام مراسم (مجمه شام) مانند سابق نمایند و مطمینا مردم ایمن آباد به نیت اموات خودشان اینکار راانجام می دهند.
نقل قول
 
 
+9 # افشین لاسمی ایمنی در تاریخ: دوشنبه 13 مرداد 1393 ، ساعت 02:05 ب ظ
روحش شاد و غریق رحمت باد.
بسیار انسان خوش اخلاق و خوشرويي بودند.
نقل قول
 
 
+16 # امیدرضا در تاریخ: دوشنبه 13 مرداد 1393 ، ساعت 04:05 ب ظ
کل من علیها فان
هر که در روی زمین است دستخوش مرگ و فناست
اینجانب به سهم خود درگذشت این عزیز سفر کرده را به خدمت هم محلی های عزیز تسلیت عرض میکنم و از باری تعالی علو درجات این عزیز را که در غربت بر روی دستان اهالی بدون حضور هیچ یک از وابستگان نسبی به منزل ابدی خودش سپرده شد را خواستارم در پایان هم از وضعیت زندگی و مرگش به اختصار خدمت شما عرض میکنم:

ایشان حدود پانزده سال در منزل زنده یاد علی اصغر مهدی پور زندگی می کرد.
در این ایام ایشان در زمینه طب سنتی و گیاهان دارویی مهارت خاصی داشت و به درمان بیماران می کوشید.
ایشان هم طبع شعر داشت و اشعارش اکثرا" مناجات با خدا بود،عارف مسلک هم بود. اکثر اوقاتش در حال ذکر بود و اعتماد عجیبی به اهل بیت داشت و یکی از اعتقادات او این بود که اینجا ملک امام رضا(ع) هرخواسته ای داری امام را در خانه خدا شفیع قرار بده حتما" اجابت میشه.
امسال کل ماه مبارک را روزه دار بود. در روز سی ماه مبارک ایشان رادیدم جلوی درب منزلش نشسته بود و غم عجیبی داشت ازایشان پرسیدم حاجی چرا اینقدر پکری؟ گفت:انتظار مرگ را می کشم در صورتیکه ایشان هم درد معده داشت و فتق اش هم بیرون زده بود و همیشه بیمار بود. گفت:
خدایادیگه بستمه مگه من به درگاه تو چکار کردم که بلایی بدتر از حضرت ایوب سرم آوردی؟ و گفت: دیگه کارم تمامه و شعري گفت که:
آنجا که غریب نشیند و ناله کند / مادر نبود که گریه بسیار کند
غم زیاد داشت و به علت فقر مالی توان معالجه نداشت وقتی از کسی قرض می گرفت و قول فلان تاریخ رو می داد سرش میرفت قولش نمیرفت برای درمانش به چند نفر از سرمایه داران برای قرض مراجعه کرد ولی به او ندادند.
ایشان در زندگی کسی را نداشت که براش مجالس آنچنانی بگیرند و محله ما برای آدمهای کس و کاردار مراسم مجمه شام میدهند، ولی برای همچین موردی که زیاد هم نیست کاری انجام ندادند. من نمیدانم این آقایانی که این سنت محلی که هرکس در منزل خود غذا درست می کرد و برای کسی که فوت شده بود به مسجد میبرد را خراب کردند همان مردم هم برای یک غریب پنج هزارتومن را میدادند در ضمن ما هم آماده پرداخت مبلغ به صورت یکجا بودیم،ولي این آقایان غریب نوازی کردند.
در خاتمه چند اثر از ایشون به یادگار مانده و یک کتاب که خودش نوشت که بعد از ساخت کتابخانه که در مورد بیماری ها و درمانش ازطریق طب سنتی می باشد وقف و اهدا می گردد.

امیدوارم همه اونهایی که خوندن یه فاتحه نثارش کنند...الفاتحه
نقل قول
 
 
+8 # دادفر فرخی در تاریخ: پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394 ، ساعت 05:02 ق ظ
سلام و عرض ادب و احترام خدمت اهالی محترم و با وفای ایمن آباد.احتراما اینجانب فرزند حاج یحیی فرخی می باشم که الان دو روز است از این واقعه مطلع شدم.
و بسیار ناراحتم و خدا گواه است خیلی دنبال ایشان بودیم.
ایشان جمعا هشت فرزند دارد و همگی تحصیلات عالیه و در پست های دولتی مشغول هستند.
بهرحال تسلیم اراده خداوند بزرگ هستیم و دست همه عزیزانی که محبت و لطف کرده اند را می بوسم و در اسرع وقت خدمت می رسم تا حضورا قدردانی کنم و مراسمی در یادبود ایشان بگیرم.

با تقدیم احترام
مهندس دادفر فرخی
نقل قول
 
 
+8 # دادفر فرخی در تاریخ: پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394 ، ساعت 05:02 ق ظ
با تقدیم ادب و احترام.
روحش شاد و یادش گرامی
نقل قول
 
 
+7 # فاطمه حاتمی در تاریخ: پنج شنبه 24 ارديبهشت 1394 ، ساعت 05:02 ب ظ
با تقدیم سلام و ادب و احترام خدمت اهالی محترم روستای ایمن آباد. اینجانب همسر آقای دادفر فرخی و عروس مرحوم حاج یحیی فرخی می باشم.
ضمن عرض تسلیت ب همسر عزیزم، از درگاه خداوند برای آن مرحوم طلب ببخشش و مغفرت دارم.
تمام خانواده از زمانی که خبر و شنیدن ناراحت و غمگین هستن واقعا بعد از ۲۷ سال که هرجایی ب فکرشون رسبد دنبال پدرشون گشتن ولی خوب دست تقدیر و البته خواست پدرشون باعث شد در زمان حیات پدر از دیدارش محروم باشند.
نمیدونم با داشتن چنین فرزندان خوش نام و البته تحصیل کرده و بافرهنگ چرا ایشان غربت رو ترجیح دادن و ۲۷ سال حسرت دیدار به دل فرزندان و همسر محترمشان که پس از غیبت ایشان با صبر و بردباری فقط به فرزندان پرداختن و ایشان را به سرانجام رساندن بگذارند.
واقعا از زمانی که بعد از اینهمه چشم به راهی برای دیدار پدر، با خبر فوت ایشان روبرو شدن همه در غم و ماتم هستند و این دیدار ب قیامت شد.
من خودم حاج یحیی را ملاقات نکردم ولی اونقدر که همسرم و باقی فرزندان از خاطرات ایشان برایمان گفتن الان دقیقا میشناسمشون و میدونم چه روحیات و خصوصیاتی داشتن.
واقعا برای همسرم و بقیه فرزندان ایشان از صمیم قلب ناراحت و غمگینم.
حقشون نبود که از نعمت دیدار پدر محروم باشند و برای آن مرحوم طلب مغفرت و شادی روح دارم.
نقل قول
 
 
+7 # سید علی در تاریخ: شنبه 26 ارديبهشت 1394 ، ساعت 01:02 ب ظ
خدا بیامرزد حاج یحیی را.
همیشه یک غم عظیمی در چشمانش موج می زد و غم سنگینی کمرش را خم کرده بود.
همیشه در شوق دیدن برادان و خواهران و همسر و اولادش در دل تاریک شب می گریست و ترسی در دل داشت و از چشمانش شوق دیدار اقوامش موج می زد.
ولی نمیدانم چرا جرات رویارویی نداشت.
او در فقر و بیماری و تنهایی به دیدار معبودش شتافت.
ایکاش بازماندگانش دست این بنده خدا را می گرفتند.
یادش گرامی و روانش شاد
نقل قول
 
 
+8 # علی فرخی نوه حاج یحیی در تاریخ: شنبه 26 ارديبهشت 1394 ، ساعت 09:02 ب ظ
باعرض سلام و ادب
بنده علی فرخی تسلیت عرض می کنم.
خودم نوه ی ایشان هستم و خیلی ناراحت و غمگینم و پدر بزرگم را تا به حال قبل از این که دارالفانی راوداع گوید ندیدم و متشکرم از این مردم باغیرت روستای ایمن آباد که برای ایشان مراسمی گرفتند.
ماهم چند سال دنبال ایشان می گشتیم و الان همه ی خانواده داغ دارند و ممنون شما هستم که لطف کردید.
نقل قول
 
 
+13 # امیدرضا در تاریخ: یکشنبه 27 ارديبهشت 1394 ، ساعت 07:02 ب ظ
باسلام خدمت خانواده داغدارفرخی
بنده به سهم خودو خانواده ام این مصیبت بزرگ رااول به همسر و فرزندان آن عزیز و به عموم مردم فرهیخته ایمن آباد تسلیت عرض می نمایم.
امروز حاج یحیی مهمان داشت، مهمانانی چشم براه ولی امیدوار به بازگشت پدر.ولی دست تقدیر جور دیگری برای شان رقم زد.
آنها با یک قبر پدری که سالها انتظار بازگشت آن را داشتند مواجه شدند. لحظه سنگینی بود وقتی فرزند و عروس و دو نفر از نوه های دوست داشتنی، مزار حاجی را دیدند لحظه ای بود که قابل وصف نیست.
امیدوارم روح بلند این پدربزرگ با مولایش محشور گردد و خانواده اش هم او را مورد عفو قرار دهند، تا خداوند منان هم او را بیامرزد ان شا ا...
نقل قول
 
 
+9 # آریادخت فرخی در تاریخ: دوشنبه 28 ارديبهشت 1394 ، ساعت 12:02 ق ظ
دوش دل را در بلایی یافتم
خانه چون ماتم سرایی یافتم
گفتم ای دل!حال چیست آخر بگو
گفت بوی آشنایی یافتم
حاج یحیی، پدرم. چگونه بجای دستان گرمت، سنگی سخت و سرد را لمس کنم،روزها در ذهنم لحظه ی دیدار را مرور می کردم،حال چگونه بر مزارت حاضر شوم.با قلبی شکسته و چشمانی اشکبار به دیدارت خواهم آمد.
از اهالی محترم روستای ایمن آباد که در برگزاری مراسم تدفین پدرم همیاری و شرکت نمودند کمال تشکر را دارم.
نقل قول
 
 
+7 # سیمین دخت فرخی در تاریخ: دوشنبه 28 ارديبهشت 1394 ، ساعت 01:02 ق ظ
سلام
من دختر کوچک ایشان هستم و بعد از این همه سال انتظار، با این خبر تاسف بار روبرو شدیم.
از همه کسانی که در این چند سال در کنار پدرم بودند، کمال تتشکر را دارم.
بعد از این همه سال جستجو، شوک بدی به همگی ما وارد شد ...
بعد از این همه سال چشم انتظاری و حسرت با این خبر تاسف بار در هم شکستم و غرق در ناراحتی شدم و در این چند روز گریه امان همگی ما را برید.
کاش میشد زمان به عقب برگرده کاش اینا یه خواب باشه،3uzak
نقل قول
 
 
+7 # سیمین دخت فرخی در تاریخ: دوشنبه 28 ارديبهشت 1394 ، ساعت 01:02 ق ظ
از همه کسانی که در این چندسال پدرمو یاری کردن نهایت تشکر را دارم
نقل قول
 
 
+5 # علی رامین فر در تاریخ: دوشنبه 28 ارديبهشت 1394 ، ساعت 01:02 ق ظ
کل من علیها فان
مردان خدا چه با صفا می میرند
دلباخته در راه خدا می میرند
گویی كه رسیده حكم آزادی شان
خندان لب و با میل و رضا می میرند
خدمت باجناق عزیزم آقای دادفر فرخی و خانواده آن مرحوم تسلیت عرض نموده و از خداوند منان برای بازماندگان ایشان علی الخصوص برادر عزیز و بزرگوارم صبر جلیل خواستارم.
از اهالی با فرهنگ و نوع دوست ایمن آباد تشکر کرده لازم می دانم عرض نمایم که آقا زاده ی آن مرحوم که حق برادری را بر گردن بنده نیز داشته و دارند از دستگیران و خداشناسان بنام شهر ما می باشند که قطعا" اراده ی حضرت دوست بر غربت پدر ایشان مقدر گشته، در غیر این صورت نام این عزیز بر نام آشنایی پدرشان کفایت می کرد، هرچند خود مرحوم گرچه غریب ولی خوش نام و سالک بودند.
نقل قول
 
 
+4 # میهندخت فرخی در تاریخ: دوشنبه 28 ارديبهشت 1394 ، ساعت 02:02 ب ظ
باسلام و عرض ادب خدمت اهالی محترم ایمن آباد که میزبان پدرم عزیزم بودند.
خدا می داند چگونه درد فراغش را به جان خریدیم و در آرزوی دیدارش حسرت کشیدیم.
چشمان ما از اشک و خون لبریز شد.
پدرم طاقت اشکهای ما را نداشت.
پدرم فراتر از زمان خود بود.
حال چگونه در برابر گوری سردو خاموش تاب آوریم...
نقل قول
 
 
+8 # میهندخت فرخی در تاریخ: دوشنبه 28 ارديبهشت 1394 ، ساعت 02:02 ب ظ
با سلام و عرض ادب و تشکر از مردم ایمن آباد.
خصوصا آقا ی امید که همدم و مصاحب پدر عزیزم بودند.
خدا می داند چگونه درد فراغش را به جان خریدیم و در حسرت دیدارش آرزومند ماندیم.
چگونه به جای بوسه بر دستان پر مهرش با گوری سرد و خاموش رو به رو شویم.
پدرم مردی فراتر از زمانش بود..
نقل قول
 
 
+5 # خانواده ی رمضانپور در تاریخ: سه شنبه 29 ارديبهشت 1394 ، ساعت 12:02 ق ظ
انالله وانا علیه راجعون
داماد عزیزمان و خانواده محترم فرخی غم از دست دادن پدر بزرگوارتان را تسلیت میگویم _مارا در غم خود شریک بدانید.
نقل قول
 
 
+5 # خانواده ی رمضانپور در تاریخ: سه شنبه 29 ارديبهشت 1394 ، ساعت 12:02 ق ظ
انا لله و انا علیه راجعون
داماد عزیزمان و خانواده ی محترم فرخی غم از دست دادن پدرتان را تسلیت گفته و برای آن مرحوم طلب مغفرت از خداوند منان خواستارم.
نقل قول
 
 
+6 # دادفر فرخی در تاریخ: سه شنبه 29 ارديبهشت 1394 ، ساعت 01:02 ب ظ
سلام.
دیروز به سمت آمل و روستای ایمن آباد برای دیدن مزار پدر بزرگوارم حرکت کردم. فقط از خدا می خواستم زودتر برسم و بر سر مزار پدرم بروم. بعد از رسیدن به این منطقه خانواده محترم و عزیز کریمی نهایت لطف و محبت را به بنده داشتند و بصورت خیلی مفصل از بنده و خانواده ام پذیرایی کردند.
از پدر و مادر آقای امیدرضا که باخوشرویی تمام به ما لطف کردند خیلی ممنون هستیم.
آقای امیدرضا لطف کردند و مزار پدرم را به من نشان دادند. بعد از حدود ۲۵سال به جای پدرم،خاک سرد و مزار ایشان را دیدم. لحظه ای که نمی توان توصیف کرد.
خدا را شکر می کنم که مزار ایشان را دیدم و بیشتر از همه از اینکه دوستان جدید و باصفا پیدا کردم، مسرورم.
یاعلی
نقل قول
 
 
+5 # دادفر فرخی در تاریخ: چهارشنبه 30 ارديبهشت 1394 ، ساعت 08:02 ق ظ
باسلام و عرض ادب.
احتراما" از مسئول محترم نهایت تشکر و قدر دانی نسبت به درج اخبار را دارم.
به جز شرمندگی و ...در برابر لطف خدا و مردم نازنین ایمن آباد چیزی ندارم.
روز یکشنبه به ایمن آباد آمدم و با مزار پدر عزیزم روبرو شدم و دیدار پدر تا قیامت بر دل ماند.
بعد مراجعت به منزل با مادر عزیزتر از جانم و خواهران و برادران خوبTم تصمیم به سفر به ایمن آباد گرفتیم و امروز چهارشنبه سی ام اردیبهشت در راه به ایمن آباد هستیم تا فرزندان و نوه های مرحوم حاج یحیی بر مزار ایشان حاضر شوند.
گویا پدرمان چند روز است از دنیای رفته ....
نقل قول
 
 
+4 # سید حسن نوه حاج مسیح در تاریخ: چهارشنبه 30 ارديبهشت 1394 ، ساعت 10:02 ب ظ
خدایش بیامرزد باز جای شکرش باقی است که فرزندان و نوه های ان مرحوم مزار ایشان را پیدا کردند حتما قضا و قدر چنین بود که بعد از فوت، ایشان را بیابند.
از مسئول محترم و مسئول ثبت وقایع تقاضامندیم تصویری از حضور این خانواده بر مزار پدر در سایت درج کنند البته اگر امکانش باشد.
با تشکر
نقل قول
 
 
+7 # بهمن لاسمی ایمنی در تاریخ: پنج شنبه 31 ارديبهشت 1394 ، ساعت 02:02 ب ظ
با سلام و عرض ادب،
خانواده محترم فرخی منم به نوبه خودم درگذشت پدر بزرگوار و محترمتان را تسلیت عرض نموده و برایشان از درگاه خداوند متعال مغفرت و برای شما و سایر بازماندگان صبر جمیل و اجر جزیل خواهانم.

همچنین از تمام دست اندرکاران وبسایت روستای عزیزم به دلیل تلاش بی وقفه و درج این مطلب کمال تشکر و قدردانی را دارم.
نقل قول
 
 
+8 # یکی از اعضای خانواده مهدی پور در تاریخ: پنج شنبه 31 ارديبهشت 1394 ، ساعت 04:02 ب ظ
خانواده فرخی سلام و با عرض تسلیت خدمت خانواده شما.
ما تا حالا فکر می کردیم کسی رو نداره و خودمان را از خانواده او می دانستیم ولی الان خوشحالم می بینم که این همه خواهان داشته و حداقل بعد از فوتش کسانی هستند که به یادش هستند.
ما به پدر شما می گفتیم حاجی.حاجی بیست سالی در خانواده مهدی پور جایگاه بزرگی داشت و برای پدرم و عموی من حکم یک معلم بزرگوار را داشت و تا جایی که از او به عنوان پدر یاد می کردند.
ما که بچه بودیم با حاجی زیاد بودیم به تک تک ما آیه های آخر قرآن را یاد می داد و همه را از حفظ بودیم.حتی در تربیت ما هم تلاش می کرد و گفته هایش هنوز به یادم هست.ما را به اتاقش راه می داد و ما را مهمان سفره اش می کرد.
آن چراغ گردسوزی که همیشه روشن بود روی آن غذای ته چین بادمجان و سیب زمینی و پیاز و گوجه حلقه شده آب پزش را هنوز به یاد دارم.
نان های خشک شده روی طناب در اتاقش و خوردن آن با نمک را به یاد دارم.
وارد اتاقش که می شدیم باید پاهایمان را می شستیم تا مبادا ملافه های سفید در اتاقش کثیف نشود.به تمیزی خیلی اهمیت می دادن.
همیشه لباس های سفید حتی شلوارشان و کلاهی که هیچ وقت در نمی آورد را به یاد دارم و خیلی از همین خاطرات که در ذهن همه ما مهدی پورها هست و حالا که فکر می کنم با یاد شما عزیزانش با ماها بود و جای خالی شما را با ما پر می کرد.
حاجی تنها نبود با بزرگ شدن ما و ازدواج ما بچه ها و جا به جایی ما، کمتر او را می دیدیم ولی پدرم هیچ وقت او را ترک نکرد همیشه سر سفره غذا، اول غذای او را می برد و بعد خودش غذا می خورد ....
طی این چند سال خودش را با محلی ها قاطی نکرد و تو خودش بود.
هیج وقت نمی خندید ولی مهربان و با ادب بود.

خانواده فرخی،،،نمی خواستم شما را ناراحت کنم. فقط می خواستم بدانید حاجی تنها نبود خانواده مهدی پور ایشان را جزوی از خانواده خود می دانستند و حاجی هم به ما کمتر از دخترم و پسرم نمی گفت.
مادرم که سید بود برای او ارزش خاصی قائل بود،سیده خانم صدایش می کرد ما هم به غیر از مهربانی چیزی از او ندیدیم...
اینهاراگفتم که بدانید طی این چند سال کسایی بودن که پدرتان برای آنها اهمیت داشت و حتی روز فوتش او را ترک نکردن و همه ما به خاطر غریبی اش گریستیم. آن هم زیاد...
آن روز باخودم می گفتم الان بچه هاش باید اینجا بودن. تشییع جنازه غریبانه ای داشت.
حتی روز مراسمش روزهای پنج شنبه به یادش هستیم.به مزارش می رفتیم.
اینهارا می گوییم تا خیال شما راحت باشد و کمتر ناراحت باشید. خواهشن طور دیگری فکر نکنید. ما خودمان را جزیی از شما می دانیم و ما را هم در غم خود شریک بدانید....
پدر شما فردی با ایمان و خدا دوست بود به سنت زندگی امامان زیست و دنیای پر زرق و برق برایش اهمیتی نداشت و بدون حاشیه زندگی کرد.شاید هم به خاطر دوری شما خودش را به این طور زندگی محکوم کرده بود شاید.....
نقل قول
 
 
+6 # سیولش‌تپه در تاریخ: پنج شنبه 31 ارديبهشت 1394 ، ساعت 09:02 ب ظ
غریبی‌سخت‌ مرا‌ دلگیر داره / فلک‌ بر گردنم‌ زنجیر‌ داره

فلک‌ از‌ گردنم‌ زنجیر‌ بردار / که‌ غربت‌ خاک‌ دامنگیر داره

روحش‌ شاد......
نقل قول
 
 
+6 # خانواده‌ حسینی در تاریخ: پنج شنبه 31 ارديبهشت 1394 ، ساعت 09:02 ب ظ
غریبی‌ بمنه‌ بی‌مار و خواخر....مه‌ نش‌‌ بهیره‌ غریب‌ خواخر
مه‌ نش‌ بهیره‌ با‌ تن‌ جمه.........بیم ه‌ غریب‌،شه‌ وطن‌ نرسیمه

خدا بیامرزدش...
نقل قول
 
 
+4 # فاطمه حاتمی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 12:03 ق ظ
سلام خدمت خانواده محترم مهدی پور این چند روز از اطراف راجع به لطف و مهربانی های شما نسبت به پدر همسرم(دادفر فرخی)زیاد شنیدیم.
بدینوسیله از زحمات بی دریغ شما کمال تشکر و قدرانی را ابراز می داریم.
روز چهارشنبه جهت قدردانی خدمت رسیدیم متاسفانه توفیق حاصل نشد.
انشالله در فرصت بعدی موفق به دیدار شما خانواده شریف گردیم.
نقل قول
 
 
+5 # دادفر فرخی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 12:03 ق ظ
سلام.
ضمن سپاس بی پایان از خدای بزرگ و قدردانی از اهالی محترم و باوفای ایمن آباد.
دراین چند روزی که به محل شماآمدیم فقط محبت و عشق و بزرگی از همه دیدیم.
خانواده محترم و بزرگوار مهدی پور عزیز. ما خانواده آنمرحوم از شما ممنونیم و بی نهایت قدردانی می کنیم.
من با آقای رضا کریمی و خانواده اش آشنا شدم و فقط از لطف و دلسوزی و محبت شما شنیدیم. برای عرض احترام خدمت شما رسیدیم ولی منزل تشریف نداشتید.از همین جا خودم و خانواده ام از شما و خانواده مکرم شما تشکر می کنیم.
حتی آقای رضا کریمی گفتند شما از کودکی با پدر مرحومم بزرگ شدید و حکم فرزند ایشان را داشتید و بعد از این برادر ما هستید.
یاعلی
نقل قول
 
 
+5 # میهندخت فرخی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 01:03 ق ظ
با عرض سلام و عرض ادب خدمت شما خانواده ی محترم و با محبت مهدی پور.
حرفاتون بهم آرامش داد.درسته از نبودنش زجر کشیدیم اما مادری چون شیر پناه و پشت ما بود.پدرم عاشق درس و تحصیل بود و همه در دانشگاه های دولتی تحصیل کردیم و می دانم که روحش شاد خواهد بود.
خدا را شکر که پدرم میزبانی چون شما داشته.قدم بر چشمان ما گذاشته و تهران تشریف بیاورید تا تجدید خاطره کنیم و خوش به سعادت شما که مصاحب ایشان بودید.
نقل قول
 
 
+6 # دادفر فرخی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 01:03 ق ظ
بعد از خدای بزرگ و مهربان.
احتراما" نکته ایست که قابل ذکر می باشد.
برای دفعه اول برادر بزرگتر بنده از آدرس مرحوم پدر اطلاع یافتند و در سال های گذشته ایشان زحمات زیادی برای خانواده کشیدند و جوانی خود را صرف خانواده نمودند و جای خالی پدر را برایمان پر کردند.
خدایا به حرمت امشب که تولد حضرت امام حسین.ع.است، همه خانواده ها رااز بلا و عذاب دور نگه دار.
آمین یا خدا
نقل قول
 
 
+10 # ق - ایمنی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 01:03 ق ظ
ضمن سلام و احترام به خانواده محترم فرخی و عرض تسلیت جهت درگذشت مهمان عزیز روستامون، زنده یاد حاج یحیی فرخی.
در این سال های متمادی که این خدا بیامرز مهمان و ساکن روستامون بودن، جز خوبی و نیک نامی ازشون ندیدیم.
البته ایشان همیشه گوشه گیر بودن و خیلی کم تو انظار عمومی ایشان رو می دیدم. از گذشته اش اطلاعات کمی داشتیم و حتی با بعضی از اهالی که ارتباط داشت، از گذشته اش صحبت نمی کرد. خودم چندین بار با ایشان روبرو شدم، ولی غیر از سلام و احوالپرسی و عرض ارادت و احترام، سخن دیگری نمی شد.
چند بار از برادرم که گاهی اوقات بواسطه علاقه ای که به ایشان داشت و با او در ارتباط بود، از خصوصیاتش پرسیدم که برادرم در جواب می گفت، حاج یحیی انسانی فرهیخته و با معلومات است و دستی در عرفان و شعر دارد و در درست کردن گیاهان دارویی نیز تبحر دارد، ولی انسانی تودار و پر رمز و راز است.
در ابتدای ورودش به روستا با خانواده مهدی پور بیشتر در ارتباط بود و در این سال های آخر آقای امید رضا کریمی نزدیکترین دوست و همراهش بود.
خلاصه کلام، در این سال هایی که حاج یحیی مهمان ما بود، قدرش را ندانستیم و کمتر بهش پرداختیم، هرچند که خودش انسانی مستقل و خود ساخته بود و بجای اینکه ما میزبانش باشیم، او ما را به میهمانی فرامی خواند.
روحش شاد.
نقل قول
 
 
+5 # م_حسینی ایمن آبادی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 02:03 ق ظ
با عرض تسلیت به خانواده مرحوم فرخی.
پدرتان مرد مومنی بود خدا بیامرزدش.
اوایل که به روستا آمده بود منزل خاور خاله بود.این زن با اینکه از نظر مالی کم توان و بی سرپرست بود به غریبه ای که نمی شناخت جا و مکان داد. هر کسی این کار رانمی کند و حالا بعد چند سال به این جا رسید که باتشکر فرزندان آن مرحوم نتیجه کار نیک خود را می بیند.
همه ما باید درس بگیریم. زند گی همین هست. فقط خوبی ها است که می ماند و احسنت به شما فرزندان آن مرحوم که زبان تشکر دارید.
نقل قول
 
 
+8 # ابنوایی ریکا در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 10:03 ق ظ
تو اکنون همی کوش و با داد باش
چو داد آوری از غم آزاد باش

به داد و دهش گیتی آباد دار
دل زیر دستان خود شاد دار

به هر کار فرمان مکن جز به داد
که از داد باشد روان تو شاد

به گیتی دو چیز است جاوید و بس
دگر هر چه باشد نماند به کس

سخن گفتن نغز و کردار نیک
نگردد کهن تا جهانست و ریگ

ز خورشید و از باد وز آب و خاک
نگردد تبه نام و گفتار پاک

به نیکی گرای و میازار کس
ره رستگاری همین است و بس

امید تا هستیم اینگونه باشیم.

یحیی فرخی همسر و 8فرزندش را با بحران مالی اش تنها گذاشت و شیر زنش یعنی مادر بچه ها، برخواست، چادر بر کمر بست و مبارزه سختی را با روزگار بیاغازید.درود بر او.
اما پس از اینهمه سال با توجه به کوتاهی عملی حاج یحیی که بر همگان روشن است، فرزندانش نهایت عشق و احترام را به پدرشان دارند.جالب است!!
امید ما هم بیاموزیم.
نقل قول
 
 
+10 # خانواده علی اصغری و دوستان در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 02:03 ب ظ
خدا را برآن بنده بخشایش است / که خلق از وجودش درآسایش است.
باسلام و عرض ادب خدمت خانواده محترم فرخی و دوستان آن مرحوم.
امیدوارم با زیارت مزار پدر تسکینی بر دردهای شما بوده باشد.
من از دوستان خانواده کریمی هستم و آن زمانی که آنها دستگیری و خدمت حاجی می کردند در ذهن خودم او را سرزنش می کردم و حتی چند بار به او گفتم اونو رها کن. ولی ایشان به این حرفها توجه نمی کرد و به خدمت به یک انسان تنها، افتخار می کرد. من به این نوع فداکاری احترام می گذارم و با توجه به اینکه در سخت ترین شرایط اقتصادی قرار داریم من به چشم خود دیدم ایشان برای حاجی هزینه می کرد در کل ایشان یک افکار مختص به خود را دارد حتی به یاد دارم در سال۸۲ ایشلن یک اتوبوس مشتاق زیارت به عتبات عالیات فرستاد، بی آنکه پولی بگیرد.
در پایان باید به پاس این روحیه جهادی خانواده کریمی به ایشان درود فرستم.
ان شاالله خداوند بزرگ به ایشان آنقدر بدهد تا همچنان با همین روحیه دست از تلاش بر ندارند.
نقل قول
 
 
+5 # یکی از اعضای خانواده مهدی پور در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 05:03 ب ظ
با عرض سلام و با تشکر از لطف شما خانواده فرخی.
ما هم مشتاق دیدار شما هستیم.
فقط قبل از اومدن تماسی داشته باشید تا مثل دفعه قبل شرمنده شما نشویم و منزل باشیم.
نقل قول
 
 
-4 # یه دوست قدیمی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 06:03 ب ظ
با عرض تسلیت خدمت خانواده فرخی.
امیدوارم پدر یزرگوارتان هم نشین با بزرگان دین باشد.همان طوری که علاقه خاصی به ائمه اطهار داشتن. ان شاا...
یک گله از آقا امید دارم و این است که در توماری که از کارهای خود داشتند چرا آقای مهران اسکی، جایی در این آمار شما نداشتن همه می دانند که این شخص تمام هزینه بیمارستان و کفن و دفن و همچنین خرج مراسمی که برگزار شد را با حان و دل پرداخت کردنند و ایشان هم دوستار رفیقان مرحوم بودنند.
بجای پررنگ نشان دادن خود سعی کنید به حقایق واقعی بپردازید.
به نظرم آنانی که سکوت کردن و در راه خدا طبق وظیفه کار خیری انجام دادن نزد خداوند عزیزترند، نه.....
نقل قول
 
 
+4 # دادفر فرخی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 06:03 ب ظ
ضمن تبریک اعیاد شعبانیه و روز سوم شعبان روز پاسدار.
سعدیا مردنکونام نمیرد هرگز
تسلیم اراداه خدای بزرگ و متعال هستیم و خانواده مرحوم یحیی فرخی با عزت و اتحاد و همدلی کنار هم هستند و به دور وجود مقدس مادر می چرخیم.
نهایت سپاس را از اهالی محترم ایمن آباد را داریم.یاعلی
نقل قول
 
 
+4 # سیمین دخت فرخی در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 09:03 ب ظ
با عرض سلام.
همگی ما از تک تک کسانی که در این چند سال پدرمون را یاری کردند نهایت تشکر را داریم.
و فقط از شخص خاصی تشکر نکردیم.هر کسی پاداش خوبی خودش را می گیرد.
ما به اندازه ی خودمان ناراحت هستیم و دوست نداریم ناراحتی و دلخوری به وجود بیاید.
از اقای مهران اسکی هم تشکر می کنیم که نهایت لطف را داشته است.
نقل قول
 
 
+9 # دوست دار وبسایت در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 10:03 ب ظ
با عرض سلام
داستان زندگی ایشون از نظر بنده یک پیام اخلاقی مهم داشت که در مورد یکدیگر "قضاوت" نکنیم.
و یک نکته بارز این حادثه کارایی بالای سایت ایمن آباد رو نشون میده.
قبلآ تصور میکردم که آقای امینی و مدیرهای دیگر از نهادی پول دریافت می کنند(که منطقی است)اما از منبعی موثق شنیدم که اصلن اینطور نیست و ایشون از "جیبشون" و "وقتشون" هزینه می کنند بابت اطلاع رسانی به ما.
امیدوارم،امیدوارم که قدر کار ارزشمند انسان های فرهیخته ای چون آقای امینی و سایر دست اندر کاران سایت مفید روستا رو دونسته و همگی قدمی مادی یا معنوی هرچند کوچک در راستای کمک به این عزیزان برداریم.
در پایان هم از نهادهای اجرایی روستا تقاضای تقدیر و تشکری در خور اعضای زحمت کش وبسایت رو خواستارم تا شاید خستگی این چند وقته از تنشون در ره.
نقل قول
 
 
+13 # امیدرضا در تاریخ: جمعه 01 خرداد 1394 ، ساعت 11:03 ب ظ
با سلام خدمت دوست قدیمی که نظری تامل برانگیز دادند.
عرض کنم که این حقیر از هیچ کسی نامی نبردم و با توجه به درخواست وبسایت روستا، فقط خلاصه ای از زندگی آن مرحوم را بازگو نمودم و اصلا" جای خودنمایی و ریا نبوده و نیست.
بنده به آقای اسکی ارادت دارم. خداوند او را در پناه خود محفوظ بدارد.
خداوند ایشان و همه کسانی که برای بندگان خدایی مثل زنده یاد فرخی تلاش نمودند، طول عمری همراه با عزت عنایت بفرماید.
نقل قول
 
 
+5 # دادفر فرخی در تاریخ: شنبه 02 خرداد 1394 ، ساعت 01:03 ق ظ
باسلام واحترام.
از آنجایی که سالگرد مرحوم پدرم نزدیک می باشد و حتما قبل از مراسم سالگرد با دوستان و عزیزانی که به این مرحوم محبت و لطف داشته اند، بیشتر آشنا می شویمو از جایی که خانواده آقای رضا کریمی (پدر امیدرضا کریمی)به خانواده مرحوم فرخی خیلی لطف و پذیرایی کرده اند و در مورد هزینه های مرحوم پدرم گفتند همه روستا مشارکت داشتند حتی با حضور خودشان و هیچ وقت نامی از خودشان نبردند،در برابر همه مردم روستا شرمنده ایم واز همه افرادی که لطف کرده اند ممنون و قدردانی می کنیم و برای زیارت دوستان عزیزم لحظه شماری می کنم.
ما خانواده مرحوم فرخی محله ایمن آباد را محل خود می دانیم.
با سپاس و ارادت.
یاعلی
نقل قول
 
 
+2 # سیمین دخت فرخی در تاریخ: شنبه 02 خرداد 1394 ، ساعت 02:03 ق ظ
روزهایی که بی تو می گذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هاش
آرزو باز می کشد فریاد
در کنار تو می گذشت ایکاش...
نقل قول
 
 
+9 # ق - ایمنی در تاریخ: شنبه 02 خرداد 1394 ، ساعت 03:03 ق ظ
ضمن سلام و احترام به (یه دوست قدیمی)
دوست گرامی؛ شیرینی کار خیر به مخفی بودن اونه، نه در بوق و کرنا کردن.
بنده ایمن آبادی ام و کاملا آقای امید رضا کریمی رو می شناسم و می دونم ایشون اهل ریا و خود ستایی نیستند. ضمنا" در کجای متن ارسالی آقای کریمی اومده که من به مرحوم فرخی کمک کردم که شما برآشفته شدید؟
هر کس کار خیری می کنه، اجرشو از اون بالایی می خواد.
تازه اگه قراره کسی حرفدار و یا گله مند باشه، خانواده محترم مهدی پور باید باشن که 15 سال تمام از اون بنده خدا پذیرایی کردن.
بیاییم با کلمات و جملات سبک، خاطر همدیگر و این خانواده میهمان روستامون رو آزرده نکنیم.
تو نیکی می کن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
نقل قول
 
 
+9 # سعید صفی الله در تاریخ: شنبه 02 خرداد 1394 ، ساعت 09:03 ق ظ
خداوند متعال دایی عزیزم را غریق رحمت الهی خود گرداندو همچنین از آقای امیدرضا کریمی ایمنی که همواره طی این مدت و سالیان متمادی از حاج یحیی فرخی، حمایت مادی و معنوی بسیار نموده است نیز کمال تشکر و قدردانی را دارم.
نقل قول
 
 
+9 # رمضانی طلبه در تاریخ: شنبه 02 خرداد 1394 ، ساعت 03:03 ب ظ
باسلام و عرض ادب، بنده ازروستای مجاور محله شما می باشم و با توجه به کار فرهنگی روستای شما که در سطح استان بی نظیره،و از همین روستا جوانانی برخواستند که در حال خدمت رسانی به هم نوعان خود می باشند و اگر قصد خودنمایی بود،در دل روستا فراوان یافت می شود که مستمندان همه جا می نشینند و از کار خیری که یکی از محلی هایش برای او انجام داد صحبت می کنند.
آنهایی که قصد خودنمایی دارند در داخل می توانستند انجام دهند تا دهن به دهن چرخیده شود.
خیرین داخل روستا منو ببخشند که اینجوری نوشتنم. خدا شاهده اصلا منظورم این نیست که شما ریاکارید، خیر. صحبتم به اون دوست قدیمی هستش، زمانی که اون برادرا درحال کمک رسانی به یک غریبه بودند، حتی کسی خبری نداشت و حتی شاید فکر پیدا شدن خانواده این مرحوم را نمی کردند که برای ریا کار انجام بدهند.
من تشکر می کنم از زحمت کشان روستا. بااین مدل حرف ها دست از تلاش و خدمت به همنوع بر ندارید که خداوند بشیر و نظیره و ثواب و عقاب هرکسی را مطابق نیت قلبی او به او خواهد داد.
درخاتمه سایت روستا بازدید کنندگانی از سراسر کشور و حتی خارج از کشور دارد.
ما نباید کاری بکنیم که بااین همه ظرفیت که در روستا وجود دارد با انگیزه نامتعارف، خستگی را برای آنها چندین برابر کنیم.
امیدوارم در آینده همچین برداشتی از یکدیگر نداشته باشیم.
خداوند به همه بانیان خیر، ثواب اخروی عنایت بفرماید.
پاینده باشید.
نقل قول
 
 
+1 # دادفر فرخی در تاریخ: شنبه 02 خرداد 1394 ، ساعت 04:03 ب ظ
باتشکر از آقای دکتر سعید صفی الله ،پسر عمه عزیزم.خدای بزرگ همه رفتگان را بیامرزد و به ما معرفت و صبر دهد.
نقل قول
 
 
+6 # میهندخت فرخی در تاریخ: یکشنبه 03 خرداد 1394 ، ساعت 12:03 ق ظ
کاش می آمد.
من از این پنجره بانگ میدادمش از دور
بیا
پدرم آمده در را بگشا

چندین ساله این شعرو زمزمه کردم و نوشتم.خواستم دوباره تشکری کنم از هر کسی که در حق پدرم لطف و مهربانی کرد و بدانید انما الاعمال بالنیات.
نزد خداوند پاداش کسی گم نمی شود.امیدوارم فرصتی پیش آید تا قدر دانی کنیم.
نقل قول
 
 
+4 # دادفر فرخی در تاریخ: یکشنبه 03 خرداد 1394 ، ساعت 02:03 ب ظ
اعیاد شعبانیه بر همه مبارک.
خصوصا حضرت ابوالفضل باوفا و حضرت سجاد.ع.که مرحوم پدرم از باطن نورانی این بزرگان مدد و یاری می خواست.
تشکر از آقای امینی بزرگوار که شرایط اظهار نظر را ایجاد کردند.
امیدوارم در پناه ائمه اطهار خوش باشید.
نقل قول
 
 
+5 # م. مولایی زاده در تاریخ: دوشنبه 04 خرداد 1394 ، ساعت 09:03 ب ظ
جناب آقای مهندس دادفر فرخی.
درگذشت پدر بزرگوار و عزیزت را صمیمانه تسلیت عرض کرده و آرزوی سلامتی و بهروزی مادر صبور و فداکارت را از خدای سبحان خواستاریم.
(بازرسی کل کشور.تعزیزات حکومتی)
نقل قول
 
 
+2 # داوود طالب زاده در تاریخ: پنج شنبه 07 خرداد 1394 ، ساعت 01:03 ق ظ
برادر عزیزم آقای مهندس دادفر.(سعید)فرخی.
از فوت پدر عزیزت خیلی ناراحت و متاثر شدیم و کم لطفی کردین و از مراسم آنمرحوم اطلاع ندادین.
برای مادر عزیزتان سلامتی و برای مرحوم حاج یحیی فرخی طلب آمرزش داریم.

سرهنگ داوود طالب زاده
نقل قول
 
 
+4 # لیلا در تاریخ: یکشنبه 17 خرداد 1394 ، ساعت 12:03 ب ظ
واقعا برایم جالب بود که یک روستا سایت به این خوبی داشته باشد دست همه آنهایی که در این راه تلاش می کنند درد نکند.
نقل قول
 
 
+2 # فاطمه حاتمی در تاریخ: شنبه 09 مرداد 1395 ، ساعت 01:05 ق ظ
فردا شنبه مصادف با شهادت امام جعفر صادق (ع)اولین سالگردفوت حاج یحیی فرخی می باشد بخدمت همسرم (آقای دادفر فرخی )و خانواده محترم ایشان تسلیت عرض می کنم و از درگاه خداوند منان طلب امرزش و بخشش برای حاج یحیی دارم.
روحشان قرین شادی، خدایش بیامرزد.
نقل قول
 
 
+1 # سیمین دخت در تاریخ: دوشنبه 11 مرداد 1395 ، ساعت 03:05 ب ظ
****دومین سالگرد پدر هم گذشت....
با غم و اندوه...
با چشمانی گریان..
که هیچ وقت روی پدر رو ندید...
هیچوقت...
نقل قول
 
 
+2 # توراندخت فرخ در تاریخ: یکشنبه 12 دی 1395 ، ساعت 03:10 ب ظ
هنوز خاطرات پدر با من است و نبودنش مرا آزار می دهد.
در این مدت که کنارمان نبودی چهره ات ، حرف هایت و پندهایت در ذهنمان بود.
تا دنیا پا برجاست در قلبم جا داری
کاش بودی تا دستانت را می گرفتم ....
نقل قول
 
 
+1 # توراندخت فرخ در تاریخ: یکشنبه 17 ارديبهشت 1396 ، ساعت 11:02 ب ظ
نیمه های شب است و یاد پدر رهایم نمی کند
چگونه می توانم آرام باشم
در حالی که او کنارم نیست و حتی نمی توانم کنار مزارش باشم.
حالا برایش چند جمله ای می نویسم تا آرام شوم
اگر بودی نگاهت می کردم و نمی گذاشتم در غربت،
دور از ما
طعم سنگین تنهایی را حس کنی.
تو رفتی و ما برای همیشه داغدارت هستیم.
تنها لباس یادگاریت را در اتاقم آویزان کردم
و آن را می بوییم.
دوستت دارم
نقل قول
 
 
+2 # توراندخت فرخ در تاریخ: سه شنبه 29 اسفند 1396 ، ساعت 02:12 ق ظ
پدر عزیزم سلام. امشب که دوباره در نیمه های شب تورا به یاد می آورم دلتنگ تو هستم کاش کنارمان بودی کاش....

فردا روز ،سال نو خواهد شد سال 1397 و تو باز هم کنارمان نیستی .
امشب شب عید است و من بیقرار توام.
کاش تو هم بودی کاش.....
فدای تو پدر خوبم
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20