*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

حضور 3 تن از اهالي روستا در قيام 15 خرداد 1342

 

حادثه تاریخی پانزدهم خردادماه سال ۱۳۴۲ از مجموعه وقایعی است که در پی بازداشت حضرت امام خميني(ره) در انتقاد به لایحه انجمن های ایالتی و ولایتی منجر به تظاهرات در تهران و قم علیه دولت اسداله عَلَم شد. تظاهرات به زد و خورد خونین بین ماموران شهربانی و تظاهرکنندگان تغییر یافت.

 

تظاهرات علیه اصلاحات انقلاب شاه و مردم بود، به ویژه اصل اول یعنی اصلاحات ارضي و اصل پنجم آن یعنی اصلاح قانون انتخابات ايران. اصل پنجم انقلاب سفید، اصلی بود که برای دادن آزادی به زنان و در دادن حق برابر سیاسی و اجتماعی با مردان در انتخاب کردن و انتخاب شدن در انجمن های استان و شهرستان، دو مجلس شورای ملی و مجلس سنا و انتخابات در هر سطح انتخاباتی دیگر، در کشور نوشته شده بود. در تکمیل قوانین برای حمایت و آزادی زنان، قانون حمايت خانواده نیز به تصویب رسید که حضرت امام خمینی(ره) آن را نیز خلاف قوانین اسلام خواند.

 

۱۵ خرداد ۱۳۴۲ را به عنوان نقطه عطف در پيروزي و آغاز انقلاب اسلامی ايران در سال 1357 می شمارند و در كشورمان  ایران، بر اساس فرمايش بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، امام خميني(ره) كه « من 15 خرداد را براي هميشه عزاي عمومي اعلام مي كنم» امروز یکی از تعطیلات رسمی کشور ایران نيز به شمار می آید.

 

 

 


شايد براي اهالي روستا جاي تعجب باشد كه در آن روز تاريخي سه تن از اهالي روستاي مان ايمن آباد و كروكلا نيز در قم و مدرسه فيضيه حضور داشتند. سه تن از طلبه هاي حوزه علميه و همچنين پدر يكي از اين طلبه هاي كم سن و سال كه بعدها در دوران دفاع مقدس، به شهادت مي رسد.

 

 

 

سيد ابراهيم ارشادي ايمني فرزند مرتضي متولد 1322 (20 ساله)

سيد حجت اله هاشمي كرويي فرزند رحمت متولد 1324 (18 ساله)

سيد ابوالقاسم ارشادي ايمني فرزند احمد (1330_1364) (12 ساله)

 

 

بر اساس سخنان آقايان سيد حجت اله هاشمي و سيد ابراهيم ارشادي، جمع بندی مطالب دریافتی، بطور خلاصه تقديم علاقه مندان و اهالي روستا مي شود.

 

سيد ابراهي ارشادي ايمني از سن 7 سالگي نزد ملا عبداله سالاري به كسب علوم مكتبخانه اي مي پردازد و در سال 1339 در سن 17 سالگي بر اساس پيشنهاد پدرش آقاسيدمرتضی(ره)وارد حوزه علميه قم مي شود.

 

سيد حجت اله هاشمي كرويي (ره)  از سن 7 سالگي نزد ملاي مكتبخانه روستا زنده ياد ملاعبداله سالاريه حاضر مي شود و به مدت 5 سال نزد ايشان به شاگردي مي پردازد يعني تا سن حدود 13 سالگي. سپس به كار كشاورزي نزد پدر مي پردازد و در اسفند سال 1341 در سن 17 سالگي بر اساس پيشنهاد پدرش، وارد حوزه علميه قم مي شود.

 

آنگونه كه اين دو پدر بزرگوار عنوان نمودند:

سيد ابراهيم ارشادي در مدرسه فيضيه مشغول تحصيل بود و سيد حجت اله و همچنين سيد ابوالقاسم نيز به همراه آقا سید الياس حسيني ايمني هلال كلايي و سيد مهدي هاشمي بانصر كلايي در مدرسه اي ديگر مشغول تحصيل بودند.

 

بر اساس خبرهاي منتشر شده مبني بر سخنراني حضرت امام خميني در مدرسه فيضيه، حجت اله و سيد ابوالقاسم و سيد الياس به همراه دوستانشان وارد مدرسه فيضيه مي شوند و در حجره اي كه سيد ابراهيم ارشادي و همدرسانش در آن ساكن بودند ملحق مي شوند.

 

صبح روز 15 خرداد امام خميني(ره) دستگير مي شود و بعد از ظهر همان روز حجت الاسلام انصاري به منبر مي رود و در حضور طلّاب در مدرسه فيضيه شروع به سخنراني مي كند كه نيمه هاي منبر، منبر را ترك مي كند. پس از آن حجت الاسلام برقعي به منبر مي رود و مشغول خطابه مي شود. سخنان بيشتر سياسي بود و درباره ظلم هاي رژيم حاكم، دخالت امريكا و همچنين نقش اسرائيل در تصميم گيري هاي كشور بود.

 

 

 

حدود ساعت چهار تا چهار و نيم عصر بود كه ماموران رژيم به مدرسه حمله ور شدند و به ضرب و شتم و كشتار روحانيون پرداختند. چه بسا روحانيوني كه از بلندي هاي مدرسه فيضيه به حياط مدرسه و يا خيابان پرتاب مي شدند. تعداد كشته شدگان را منابع مختلف خبري و تحقيقات ميداني از 84 نفر تا هزار نفر اعلام كردند.

 

البته لازم به يادآوري اينكه سيد ابوالقاسم ارشادي كه سن 12 سالگي را پشت سر مي گذاشت همواره پدرش  زنده ياد حاج سيد احمد ارشادي(متولد 1304 و در آن زمان 38 ساله وفات1395 ) او را به قم مي برد و پس از استقرار در حوزه، به روستا باز مي گشت.

 

از اينجهت روز 14 خردادماه كه تظاهراتي نيز در قم در مي گيرد در ميان جمعيت پدر و پسر همديگر را گُم مي كنند. در درگيري هاي انجام شده پس از اينكه همديگر را پيدا مي كنند، دوباره در ازدهام جمعيت از همديگر جدا مي شوند و نمي توانند يكديگر را پيدا كنند. لذا پدر به روستاي ايمن آباد بر مي گردد و سيد ابوالقاسم 12 ساله به حجره اش مي رود و به همراه ديگر همدرسانش صبح فردا، به مدرسه فيضيه نزد سيد ابراهيم ارشادي مي رود.

 

بر اساس گفته هاي آقايان ارشادي و هاشمي، پس از حمله ور شدن سربازان رژيم شاهنشاهي به مدرسه فيضيه، رحم به كسي نمي شد و دستور بر كشتار روحانيون بود.

 

سيد ابراهيم و سيد ابوالقاسم ارشادي به همراه حجت اله هاشمي و آقا سيد الياس حسيني هلال كلايي و دو نفر از روحانيوني كه اهل استان فارس بودند، چون نمي توانستند از مسير محوطه و درب مدرسه فرار كنند، چاره اي نداشتند به درون حجره اي كه سيد ابراهيم ارشادي در آن بود بروند و از آنجايي كه تك تك حجره ها چك مي شد و با اسلحه و ضرب و شتم روحانيون و طلبه ها از آن خارج و كشته مي شدند، سيد ابراهيم طرحي مي ريزد و با كندن لباس ها، عمامه و نعلين تعدادي از طلبه ها و ريختن آن به بيرون از درب ورودي حجره و قفل كردن درب از بيرون، خود را از پنجره وارد حجره مي كنند و از درون، پنجره را قفل مي كنند.

 

آنان سپس در پستوي آشپزخانه ي كوچك حجره كه شايد به اندازه 2*2 نيز نبوده است چسبيده به هم مي نشينند، بدون هيچ سخن گفتني.

 

سرو صداي تير اندازي و ناله افراد به گوش مي آمد و با شنيدن صدايي ناگهاني تصور مي كردند كه سربازان داخل حجره شان آمده اند و نفس ها در سينه حبس مي شد. دعا و ذكر تنها كاري بود كه مي توانستند انجام دهند.

 

اين شرايط وحشتناك و بحراني از حدود ساعت 17 آغاز و تا حدود ساعت 23 به طول انجاميد.

 

پس از آرام شدن سروصداها حدود ساعت 12 شب، سيد ابراهيم از پنجره حجره نگاهي به بيرون مي اندازد و وقتي مي بيند شرايط آرام شده و خبري از سربازان رژيم نيست، از حجره خارج مي شوند.

 

در ادامه اين عزيزان عنوان مي كنند:

افراد زخمي و كشته شدگاني كه تمامي آنها از روحانيون و يا طلبه ها بودند سوار بالگرد مي شدند و سپس بر فراز درياچه نمك به اين درياچه ريخته مي شدند.

 

دستور رسيده بود كه هيچ درمانگاه يا مركز بهداشتي و هيچ پزشكي حق مداوا و درمان زخمي شدگان حادثه را ندارد و اگر متوجه مي شدند مجازات سنگيني برايش تعيين كرده بودند.

 

فرداي آنروز ديگر خبري از سربازان رژيم نبود و همه چيز در ساعات پاياني شب گذشته به اتمام رسيد.

 

طلبه ها و روحانيون مدرسه فيضيه و ساير مدارس حوزه علميه قم و حتي مردم عادي به پاكسازي و مرتب نمودن حجره ها پرداختند، در عين حال بسيار نگران و همچنان با دلهره.

 

دو سه روز بعد حكومت نظامي اعلام شد و اين عزيزان كه چاره اي جز اصلاح كردن ريش خود نداشتند، به اين شكل قم را به مقصد بابل و روستا ترك كردند.

 

جاده هراز باز بود اما هنوز افتتاح نشده بود و آنها با رسيدن به آمل از جاده قديم به روستا آمدند.

 

دستور به اربابان و سپس كدخداها رسيد كه روحانيون و طلبه هايي كه وارد روستا مي شوند فورا" به پاسگاه منطقه يا حوزه معرفي شوند، از اينجهت سه عزيز روستايمان از خانه خارج نمي شدند. تا مبادا توسط كدخداها مشاهده و معرفي شوند.


پس از خوابيدن سرو صداها آقايان سيد ابراهيم ارشادي و سيد حجت اله هاشمي كرويي راهي شهر مشهد و حوزه علميه باقريه مي شوند براي ادامه ي تحصيل حوزوي و سيد ابوالقاسم به همراه پدر به قم باز مي گردد.

 

به هر حال اين نيز برگي از تاريخ روستاي مان بوده است در كتاب قيام خونين 15 خرداد 1342 كشورمان، كه حضور اين سه عزيز آنرا شكل داد.

 

 

البته لازم به ذكر است بر اساس آخرين خبرهاي رسيده پس از درج اين متن، مرحوم حاج سيد عبداله حسيني ايمني (1289_1382 ه.ش) فرزند علينقي به همراه همسرش مرحومه عمه خانم اميني، براي رفع ابهاماتي درباره موضوعي خاصي كه خواستار دانستن حكم شرعي آن بودند، برآن مي شوند كه به قم بروند و نزد آيات عظام، از جمله حضرت امام خميني(ره) پاسخ شرعي سئوال خود را دريافت نمايند كه در اين روز در قم حضور داشتند و با توجه به رخداد قيام 15 خرداد 42، قم را به مقصد روستا ترك مي نمايند.

 

لذا در مجموع مي توان عنوان نمود كه 6 تن از اهالي روستا در قيام 15 خرداد 1342 در شهر قم حضور داشتند. سه نفر مستقيم در مدرسه فيضيه و سه نفر در ميان جمعيت در سطح شهر قم.

 

 

 

 

 

 

ضمن گرامي داشت ياد شهداي 15 خرداد 1342 و شهيدحجت الاسلام والمسلمين سيد ابوالقاسم ارشادي و زنده ياد سيد احمد ارشادي و همچنين زنده یاد سيد حجت اله هاشمي، از خداوند مي خواهيم سيد ابراهيم ارشادي  را در پناه خود سلامت و محفوظ بدارد و طول عمر باعزّت به ایشان عنايت فرمايد.

 

 

 

 

 

 

 

 

         تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي

                    منابع: مركز اسناد انقلاب اسلامي_تبيان_15خرداد42

با سپاس از: سيد احمد و سيد ابراهيم ارشادي، حجت اله هاشمي كرويي، سيد مهدي هاشمي بانصركلايي و سيد علي حسيني ايمني

 

خردادماه 1393

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
+2 # 0098111238 در تاریخ: پنج شنبه 15 خرداد 1393 ، ساعت 03:03 ب ظ
خداوند به این عزیزان عمر طولانی و باعزت عطا کند.
نقل قول
 
 
+2 # سید علی حسینی در تاریخ: شنبه 17 خرداد 1393 ، ساعت 06:03 ب ظ
باسلام و عرض خسته نباشی از دست اندرکاران وبسایت
مطالب جالبی بود.
می خواستم عرض کنم یکی دیگر از افراد روستا هم در 15 خرداد 42 در شهر مقدس قم حضور داشته و خودش می گفت شاهد این درگیری‌ها بوده و بعداً (در زمان حضورش در قم) شنیده که ماموران حضرت امام خمینی (ره) را دستگیر کرده اند.


وبسايت روستا
سلام و سپاس از توجه و يادآوري شما.
خوشبختانه عزيزاني چون شما در روستا هستند كه اطلاعات درج شده در وبسايت كه ناقص است به آگاهي ما مي رسانند كه جاي بسي قدرداني مي باشد،اما در رفع نقص آن، اطلاعات را در اختيار نمي گذارند. مثلا" در خبري با عنوان حضور 4 تن از اهالي روستا در بازسازي سوسنگرد، يكي از اهالي به نفر پنجمي اشاره نمود كه هيچ نامي از ايشان اعلام نشد.
لذا از عزيزاني چون آقاي حسيني درخواست مي شود اطلاعات كاملتري را كه حداقل آن نام شخص مورد نظر مي باشد اعلام گردد تا پيگيري ها صورت پذيرد.در جمله متحرك بالاي صفحه وبسايت نيز اين مهم اعلام شده است كه اطلاعات وبسات بيشتر بصورت ميداني مي باشد و امكان خطا وجود دارد.
نقل قول
 
 
+2 # امیدرضا در تاریخ: جمعه 15 خرداد 1394 ، ساعت 11:03 ب ظ
باسلام و عرض ادب به برادر امینی.
از تلاش وابتکار شما در مورد درج اخبار روز وب سایت که شبیه به یک روزنامه محلی در دسترس همگان می باشد و اون هم به صورت رایگان، خود جای تشکر و قدردانی دارد.
خدا قوت برادر.
در ضمن برای پدربزرگ همسرم آقا سید احمد ارشادی که یک انسان نمونه در خانواده و پدری مهربان برای فرزندان خلف خود می باشد صمیمانه از خداوند بزرگ استدعا دارم که برای این بزرگوار، طول عمری همراه با سلامتی وعزت به ایشان عنایت بفرماید و فرزند برومندش حجت خدا شهید حاج سید ابوالقاسم ارشادی را به خواستگاهش یعنی اهل بیت پیامبر، همنشین بگرداند.
نقل قول
 
 
0 # هاشمی در تاریخ: پنج شنبه 22 خرداد 1399 ، ساعت 12:03 ب ظ
ما دل شیفته سناریوهای فریبنده شده ایم . اشوه بزرگ
نقل قول
 
 
0 # اکبری در تاریخ: چهارشنبه 18 تیر 1399 ، ساعت 09:04 ق ظ
یک مشت بی سواد رفتن قیام کردن. کسانی که نه ایران رو میشناسن. نه جهان رو . نه تاریخ رو . نه دین رو.
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20