*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

ايمن آباد و كروكلا در انقلاب کشورمان ایران در سال 1357

 

پيروزي انقلاب  کشورمان ايران در سال 1357 ، حاصل اتحاد و همدلي قشرهاي مختلف مردم كشورمان بوده است. به همين دليل به انقلاب  مردمي ايران نام گرفت.


مردم از روستاهاي دور افتاده گرفته تا شهرهاي بزرگ در راستاي ظلم ستيزي قيام نمودند و نقش اهالي و مردم روستايمان ايمن آباد و كروكلا، در انقلاب سال 57 كشورمان در بخش لاله آباد و بويژه شهرستان بابل حايز اهميت بوده است كه نبايد آنرا از نظرها و اذهان دور نگه داشت.

 

ضمن تبريك به مناسبت فرا رسيدن ايام دهه فجر انقلاب اسلامي ایران، در اين گفتار به مسائلي مي پردازيم تا با ذكر نمونه هايي از فعاليت اهالي و بويژه جوانان روستايمان در سال 1357، گوشه اي از نقش آفريني اين عزيزان را در پيروزي انقلاب اسلامي كشورمان، بيان نمائيم.

 

بهر حال اين اطلاعات بر اساس سخنان فعالان سياسي آنزمانِ روستا، تحرير شده است و بصورت خام در اختيار شما اهالي روستا و علاقه مندان به تاريخ سياسي روستايمان در سال 1357 قرار مي گيرد، بدون آنكه تحليلي روي آن صورت گرفته باشد. لذا مشتاقيم شما نيز، در تكميل اطلاعات جمع آوري شده ياري مان نمائيد تا با گذشت زمان و طي سال هاي آينده تكميل تر شود، و اگر روزي كساني باشند از جوانان روستايمان، كه بخواهند نقد و برسي و تحليلي در حوادث انقلاب سال 57 روستايمان داشته باشند، منابعي در دست باشد.

 

نكته اي جهت يادآوري اينكه، وبسايت روستاي ايمن آباد و كروكلا، سياسي نبوده و صرفا" جهت جمع آوري بخشي از تاريخ روستايمان و تكميل بانك اطلاعاتي روستا، به اين امر مهم مي پردازد. شايد از ديدگاه شما و ساير عزيزان كم و كاستي هاي فراواني هم داشته باشد و اين امر، بديهي به نظر مي رسد. البته بسيار دقت و سعي مي شود بدون جانب داري از حزب يا گروه خاصي،  فقط به بيان رخداد ها و حوادث آن زمان بپردازيم. از طرفي از بيان نام بعضي از اين عزيزان نيز خود داري شده است.

 

از  همه ي شما عزيزان و اهالي محترم نيز تقاضا مي كنيم با كمك بزرگتر هاي خود اطلاعات، خاطرات و حتي مدارك خاصي كه در دست داريد بصورت ايميل يا در بخش ديدگاه، ارسال نمائيد.

 

 

پيروزي انقلاب ايران در سال 1357 فقط محدود به پايتخت يعني تهران و شهرهاي بزرگ كشور نبوده است. بلكه مردم شهرهاي كوچك و حتي مردم روستاهاي مختلف نيز در اين رخداد بزرگ سياسي كشور سهم بسزايي داشتند.

 

اهالي روستايمان ايمن آباد و كروكلا نيز علاوه بر برپايي راهپيمايي و تظاهرات در داخل روستا، در شهرستان بابل و حتي تهران و قم نيز حضورشان به چشم مي آمد.

 

آنگونه كه از سخنان و صحبت هاي تعدادي از فعالان سياسي روستايمان در آن سال ها برمي آيد، جوانان روستا انگيزه فراواني براي انجام فعاليت هاي سياسي و تغيير شرايط حاكم در آن زمان داشتند. اما افراد ميانسال و پيران روستا به دليل انجام اصلاحات ارضي توسط محمدرضا شاه پهلوي، از حكومت وقت ناراضي نبودند و علاقه اي به شركت در چنين تظاهراتي نيز نداشتند و حتي برخي از شرايط مخالفت نيز مي نمودند.

 

در آذرماه 1357 فردي به نام فخرالدین حجازی در مصلای سابق نماز جمعه آمل(تکیه نیاکی) به مدت ده شب سخنرانی داشت، تعدادي از جوانان روستا، از جمله شهید سيد محمود حسینی به آمل مي روند برای گوش سپردن به سخنان او، که ساعتي پس از آن به اطلاع مردم رسيد كه امشب حجازی سخنرانی ندارد. مردم تا پل دوازده چشمه آمل راهپیمایی کردند و با دخالت نیروهای امنیتی، متفرق شدند و این جرقه اي بود جهت برپايي تظاهرات در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا و حتي شركت در تظاهرات و راهپيمايي هايي كه در بابل انجام مي شد.

 

 

اولین تظاهرات ضد حكومت پهلوي، در روستاي ايمن آباد و كروكلا، یکی از شب های دهه اول ماه محرم 1357 شكل مي گيرد، يعني اواسط آذرماه 1357( سال 1399 ه ق).

 

بعد از صرف شام، يكي از جوانان انقلابي روستا، نظر بر این داشت که مسن ترها با آنها همکاری و همراهی نمایند به همين دليل واسطه اي را از بستگان در نظر مي گيرند و پيامي را به اين مضمون كه "ما می خواهیم یک راهپیمایی آرام و مسالمت آمیزی داشته باشیم و تنها شعار مهم ما « مرگ بر شاه » است" با آنها در ميان بگذارد و نظرشان را جلب نمايد. پس از مدتي نظر بزرگان روستا كه همگي در مسجد جامع حضور داشتند جلب مي شود.

 

راهپيمايي از تکیه مسجد جامع ايمن آباد شروع مي شود و به تكيه روستاي پايين كروكلا ختم مي شود. جالب اينجاست، هر چقدر راهپیمایی به پایانش نزدیکتر می شد اهالي با شنيدن شعار مرگ بر شاه، از منازل خود خارج و به جمع راهپيمايان اضافه مي شدند.

 

 اصولا" شب هاي محرم، اهالي در مسجد و تكايا دور هم جمع مي شدند. آنزمان مسجد صاحب الزمان(عج) ايمن آباد به شكل امروزي نبود و اهالي ايمن آباد همگي در مسجد جامع و تكاياي اطراف اين مسجد، دور هم جمع مي شدند و عزاداري مي كردند. به همين جهت جمعیت فراوانی گرد هم آمده  و برای راهپیمایی حرکت کردند به سمت جاده اصلي(خط لب) که در میان اين جمعيت احزاب مختلف از جمله مجاهدين خلق و فدائيان خلق نيز حضور داشتند.

 

وقتی جمعیت به چهار راه روستا (كنار منزل حاج حسن لاسمی) رسیدند، کدخدای وقت روستاي ايمن آباد، كه اداره امور روستا بر عهده ايشان بود و نماينده ارباب منطقه به شمار مي رفت، با اسلحه اي كه در دست داشت، اعلام نمود كه شعار ندهيد و متفرق شويد، در اين زمان يكي از اهالي، كه واسطه شده بود بين جوانان و پدران روستا براي برگزاري تظاهرات ضد رژيم، با كمك يكي از زنان روستا، اسلحه از دست ايشان گرفته مي شود تا خطري جمعيت را تهديد نكند و خداي ناكرده كار به تيراندازي نكشد.

 

جمعيت آرام آرام به سه راهي سابق منزل احمد سليمي رسيدند، يكي از اهالي روستا، از درون خانه اش به شکل تیرهوایی و با زاویه حدود 45 درجه به سمت جمعیت تیری انداخت که ساچمه هایش روی بچه های تظاهرکننده اي كه كنار منزل حاج حسن لاسمي در حركت بودند فرود آمد.

 

دو نفر از اهالي جلوي تيرانداز ايستادند تا جمعیت عبور کردند و به كنار جاده اصلي(خط لب)رسیدند و تظاهرات در آن شب، بدون درگيري و يا حتي زخمي و يا كشته اي خاتمه یافت.

 

البته با توجه به افشاگری مرحوم آيت اله شيخ هادی روحانی كه آنزمان نماينده امام خميني(ره) در شهرستان بابل بود (پس از انقلاب،نماينده ولي فقيه در استان مازندران) و همچنين آقای زمانی( بعد از انقلاب، نماينده مردم بابل در مجلس شوراي اسلامي)، پدران روستا بیشتر و بیشتر به صف تظاهراتي كه جوانان انقلابي روستا برپا مي كردند مي پيوستند.

 


مرحوم آيت اله شيخ هادی روحانی در مسجد صاحب الزمان(عج) روستاي پايين كروكلا به سخنراني مي پردازد و اهالي روستا بويژه پدران روستا كه چندان تمايل به اعتراض و انجام تظاهرات نداشتند ديدگاهشان تغيير مي نمايد و همگام با ايشان، پس از سخنراني دست به تظاهرات مي زنند. واين تظاهرات از همين مسجد آغاز و تا جاده ي اصلي ادامه پيدا مي كند و بدون هيچ مشكلي خاتمه مي يابد.

 

وقتي راهپيمايي ها و تظاهرات انجام مي شد در انتها، قطعنامه اي در حمايت از امام خمینی (ره) نیز خوانده مي شد. اوایل ترس زيادي حاکم بود و عکس امام خميني(ره) در تظاهرات روستا توسط جوانان حمل نمي شد چون ترس از نيروي هاي سازمان امنيت و اطلاعات كشور (ساواك) بسيار زياد بود. ولی هرچه به پيروزي انقلاب نزديكتر مي شديم، عکس امام  هم در تظاهرات  آشکار و بیشتر نمايان شد.

 

 

راهپیمایی عظیم ديگري نيز از درون محل و اين بار به روستای ورمتون و از آنجا به سمت روستاي احمد چاله پی برنامه ريزي و انجام گرفت. البته در بین جمعيت افرادي نيز بودند كه شعارهاي ضد ديني مي دادند و يكي از روحانیوني که جلوي جمعيت بود، به جمعيت گوشزد نمود كه  "تا ما شعار ندادیم کسی به شعارهای انحرافی توجه نكند و پاسخي ندهد."  اين راهپيمايي نيز تا روستاي ورمتون و احمد چاله پی سالم انجام شد و اهالي روستا با پايان يافتن راهپيمايي آنروز به روستا برگشتند.

 

البته اين راهپيمايي ها، چند شب نيز به سمت تكيه روستاي متكه، از سوي اهالي روستا انجام پذيرفت.

 

در اين ميان كساني هم بودند كه در راستاي دفاع از حكومت پهلوي و حاكم وقت، در محوطه تکیه مسجد جامع روستاي ايمن آبادكه جمعيت براي عزاداري جمع مي شدند سخنراني مي كردند و با دادن وعده هايي به اهالي، از جمله امكانات رفاهي براي زندگي بهتر و در اختيار گذاشتن ابزار و وسايل كشاورزي، بر آن بودند تا شرايط را آرام كنند و مردم را از تظاهرات و اعتراض و بيان شعار عليه حكومت پهلوي باز دارند.

 

در عين حال كساني هم بودند از ميان جمعيت حاضر كه با پرسش هايي از قبيل: چرا تا به حال انجام نشد؟ و اينكه شما چه نقشي در دادن تسهيلات به اهالي داريد و در چه جايگاه مسئوليتي هستيد؟ ( چه كاره مملكت هستيد؟)، كه در اين ميان افرادي هم بودند كه از سخنران و مدافع رژيم به حمايت بر مي خواستند و سخنش را تاييد مي نمودند. ولی چون جمعیت فراوانی از انقلابیون در جلسه و محوطه تكيه حاضر بودند، پاسخ هاي غير منطقي آنان، راه به جايي نمي برد و در نهايت  موفقيت از آن مردمي بود كه دوستدار تغيير رژيم و بركناري شاه بودند.

 

شب همان روز اسامي مخالفين رژيم كه اعتراض خود را اعلام نموده بودند توسط سخنران آن روز تهيه مي شود، ليست بلند بالايي بود. اين ليست به يكي از افراد با نفوذ روستا تحويل مي شود، اما ايشان مي گويد: " اين ها از بستگان هستند و  همه با هم فاميليم. چاقو كه دسته اش را نمي برد." و  در ادامه لیست اسامی را پاره کرد. فرداي آنروز ديگر خبري از سخنران آنروز نشد و ديگر به روستا باز نگشت.

 

البته روحانيون مبارز بزرگي كه از جايگاه خاصي نزد مردم برخوردار بودند براي سخنراني و آگاه سازي مردم از شرايط اقتصادي، رفاهي، اجتماعي و سياسي آنزمان به روستاهاي مختلف دعوت مي شدند و سخنراني مي كردند.

 

 

آيت اله حاج شيخ هادي روحاني(ره)، برای سخنرانی به روستاي ايمن آباد مي آيد و اين بار، در مسجد جامع روستا، سخناني را ايراد نمودند.

 

پس از پايان سخنراني، با همراهي مردم  ايشان سوار خودرو شد و به محض خروج از روستا يكي از اهالي كه از حاميان حكومت بود، سوار بر خودروي آرياي آنزمان خود، با توجه به اسلحه اي كه از تهران آورده بود، چند تير هوايي شليك كرد و براي اينكه مورد حمله اهالي قرار نگيرد، متوقف نشد و از روستا خارج شد.

 

البته اين تهديدها از سوي ايشان و ساير افراد امري طبيعي بود و به چشم مي آمد در يكي از اين راهپيمايي ها نيز  ديگر بار ، ايشان با اسلحه اش جلوی مردم روستا كه در تظاهرات ضد حكومتي شركت كرده بودند ایستاد و هشدار داد هر کسی نزدیکتر بیاید حتما" شليك مي كنم و دستور متفرق شدن را صادر نمود.  البته جمعیت روستا نيز متفرق شدند، جز چند نفري، كه خود از برگزار كنندگان و مديريت كنندگان تظاهرات ضد رژيم بودند.

 

یکی از آنها جلو تر آمد و گفت اگر جرات داري بزن. او نيز با مكثي، عقب نشيني كرد و  اسلحه اش را در جايي پنهان نمود و از مكان مورد نظر دور شد.

 

 

 

 

 

تامين سوخت نفت سفيد روستا در سال 1357

 

با توجه به شرايط ويژه كشور در اين ايام و نگاه ويژه دولت كه معطوف به حفظ رژيم و نظام حاكم شده بود سوخت رساني به مناطق مختلف كشور حتي خود پايتخت نيز دچار بحران جدي شده بود.

 

روستايمان ايمن آباد و كروكلا نيز از اين قاعده جدا نبود، كمبود شديد سوخت نفت سفيد كه جداي از ذغال و استفاده از كرسي، از اهميت خاصي نزد اهالي برخوردار بود، خانواده ها را دچار بحران كرد.

 

نزديك به حدود 15 نفر از جوانان فعال و انقلابي آنزمان روستايمان با هم انديشي تصميم بر آن گرفتند تا جلوی خودروهاي سنگين حامل نفت (تانکر نفت) که از تهران به آمل و از آنجا به ساري منتقل مي شد را بگيرند و سوخت نفت سفيد را در مخزن شرکت پخش فرآورده هاي نفتي روستا كه متولي آن زنده ياد ابوالقاسم قاسمي بود تخليه كنند و پس از پرداخت پول نفت به راننده تانكر نفت، سوخت مورد نظر بين اهالي، با توجه به تعداد خانوار هاي روستايي آنزمان، به شكل عادلانه تقسيم شود.

 

براي اجرايي نمودن اين برنامه، نياز به خودروي نيسان بود. در روستايمان ايمن آباد و كروكلا در سال 1357  دو نفر، كه يكي از آنان داراي يك دستگاه خودروي نيسان بود، قرار شد نزدیکی ویشرو (بيشه به يور يا رودخانه كنار مركز بهداشت حال حاضر روستاي ايمن آباد)، كنار جاده اصلي کمین بنشینند و با آمدن تانکر حامل سوخت نفت، به بقیه افراد که در نزدیکی شرکت نفت ( كنار نانوایی تافتون فعلي ايمن آباد ) مستقر هستند خبر دهند، و آنها با وسایلی که در اختیار دارند جاده را ببندند، و نفت را تخليه نمايند. اين كار با موفقيت انجام مي شود و مشكل تامين سوخت نفت در سرماي زمستان سال 1357 براي اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا حل مي شود.

 

البته در اين مورد نيز با توجه به اينكه جوانان و افراد فعال سياسي و انقلابي روستايمان، خود به گرو ه هاي متفاوتي تقسيم شده بودند و عضو  احزاب خاصي بودند، دچار چالش هم مي شدند.

 

در تظاهرات آن زمان، شعاري كه مردم پس از مشكلات كمبود نفت سفيد، حتي در روستايمان نيز عنوان مي كردند اين بود:

 

بي نفتي مي كشيم         بي برقي مي كشيم           شاه  ترا  نمي خوايم

 

 

از طرفي يكي از فعاليت هايي كه در روستا انجام پذيرفت، احداث چادري بود بصورت دكه مانند كه مايحتاج ضروري از جمله مواد غذايي اهالي روستا را با قيمتي  پايين تر، تامين مي نمود و به اهالي روستا عرضه مي شد، تا همچنان اعتراض ها ادامه يابد. هر چند اعتراض هايي نيز از سوي كاسبان و مغازه داران روستا نسبت به اين كار صورت گرفت.

 

 

 

بازداشت شدگان روستاي ايمن آباد و كروكلا قبل از انقلاب اسلامي سال 1357

 

در روستايمان افرادي نيز بودند كه توسط ساواك دستگير شدند و مورد بازجويي قرار گرفتند، از جمله:

 

سيد مختار حسيني ايمني(فرزند محسن)

سيد احمد ارشادي ايمني(فرزند مرتضی)

سيد حسين حسيني ايمني( فرزند علی اصغر)

 

اصولا" روستاي بزرگ ايمن آباد در آن زمان از جمله روستاهايي بود كه روحانيون مبارز براي سخنراني به روستا دعوت مي شدند و فعاليت هاي مذهبي بسياري صورت مي گرفت. از طرفي نيز با توجه به اعلاميه هايي كه توسط شهيد حجت الاسلام سيد ابوالقاسم ارشادي و همچنين يك روحاني اهل بابلسر از قم به بابل آورده مي شد، اين دو مورد، ساواك را مجاب مي كند تا به سراغ اهالي روستا بيايند، بويژه افراد نامبرده.

 

ماموران ساواك با بيان اينكه در ايمن آباد روحاني براي خطابه عليه رژيم استفاده مي شود و از سوي افرادي چون حاج سيد مختار حسيني ايمني، حاج سيد حسين حسيني ايمني و سيد احمد ارشادي اين كار هدايت و صورت مي پذيرد، اين افراد توسط ساواك دستگير و به شهرباني بابل منتقل مي شوند.

 

ساعتي بعد، از بابل به سازمان امنيت و اطلاعات استان مازندران يعني ساري منتقل مي شوند و مورد بازجويي قرار مي گيرند. بازجو ، سرهنگي بود به نام  اتباعي.

 

مهمترين مسائل و اتهام های مطرح شده توسط بازجویان به قرار زیر بود:

وجود اعلاميه در روستا،

حضور روحانيون در مساجد روستا،

عكس امام خمینی در روستا

مسلح بودن تعدادی از اهالی

 

آقايان سيد حسين و مختار حسيني و آقاي ارشادي با بيان اينكه  "ما بي سواديم و بي اطلاع از اين مسائل و صرفا" جهت انجام فرامين ديني از جمله نماز و برگزاري دعاي كميل و  آشنايي با احكام دين به اين امر مي پردازيم و نيت ديگري نداريم" ، خود را بي گناه قلمداد نمودند. اما براي بازجو كننده، قابل قبول نبود. چون در جريان راهپيمايي و تظاهراتي كه از سوي مردم روستاي ايمن آباد و كروكلا صورت مي گرفت بودند.

 

از آنجايي كه برادر سرهنگ اتباعي ميرزاي كارخانه شاليكوبي روستايمان بود و شناختي از روستاي ايمن آباد داشت و تعريف اهالي را شنيده بود، بي گناهي اين عزيزان را مكتوب مي كند و اين عزيزان آزاد شده و به روستا باز مي گردند.

 

 

بهر حال با توجه به فرصت كمي كه در دست بود بخش كوچكي از فعاليت هايي كه در روستاي ايمن آباد و كروكلا در آذرماه تا 22 بهمن ماه سال 1357 صورت پذيرفت، بسيار كلي بيان شد تا شما اهالي روستا و بويژه جوانان با فضايي كه آن روزها در روستايمان  حاكم بود، بيشتر آشنا شويد.

 

البته ناگفته ها بسيار است كه نمي توان با توجه به محيط كوچك روستايي كه در آن به سر مي بريم، به بيان آنها پرداخت.

 

اميدواريم در سال هاي آينده، اطلاعات جامع تري تهيه و ثبت شود، كه بخشي از تاريخ سياسي روستاي ايمن آباد و كروكلا را شكل داده است.

 

از شما اهالي نيز درخواست مي كنيم خاطراتي كه پدران شما از آن زمان دارند، رخداد و فعاليت مورد نظر را، براي آگاهي اهالي در صورت امكان بازگو نماييد.

 

 

 


با سپاس فراوان از عزيزاني كه در تهيه و تنظيم اطلاعات مورد نظر، ما را ياري نمودند.

 

عكس هاي استفاده شده، آرشيوي بوده و ارتباطي با رخداد هاي انقلاب در روستايمان ندارد.

 

 

 منتظر تكميل اطلاعات از سوي شما اهالي روستاي مان هستيم.

 

 

 

تهيه و تنظيم: منوچهر علي طالب بابلي

                      عسكري اميني ايمن آبادي

 

 

 

اين مطلب در ايام دهه فجر سال 1392 در وبسايت روستا درج شد.

 


ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
0 # ح.الف در تاریخ: یکشنبه 20 بهمن 1392 ، ساعت 05:11 ب ظ
تشكر مي كنيم اين اطلاعات رو جمع آوري كردين. دست مريزاد.
ما كه اصلا" فكر نمي كرديم تو روستامون اين اتفاقا افتاده.خيلي ها بودن كه زحمت زيادي كشيدن در مبارزه با رژيم سابق اما بهشون تهمت زدن و بيگانه ترين افراد شدن.هرچند درد سر هم كشيدن حتي بچه هاشون.
خيلي ها هم به نظرم اسمشون رو مي آوردين بهتر مي شد بويژه پيرمردهايي كه فوت كردن و بعضي هايي كه هنوز زنده هستن.
نقل قول
 
 
0 # ۰۰۹۸۱۱۳۲۱۱ در تاریخ: یکشنبه 19 بهمن 1393 ، ساعت 11:11 ق ظ
ممنون ازاقایان عسکری امینی و منوچهرعلی طالب.. خیلی مطالب زیباوجالبی بود.
نقل قول
 
 
0 # من و مه دتا وچون در تاریخ: یکشنبه 19 بهمن 1393 ، ساعت 02:11 ب ظ
چقدر خوب که این عزیزان بی گناهیشون ثابت شد، چه آدمای بی گناهی که شکنجه شدند و کشته شدند، چه دوران بدی بود!
از خدا میخوام که این انقلاب تا ابد پایدار بمونه و اون روزا برنگرده و بزودی زود و به یاری خدا امام زمانمان رهبر تمام عالم بشه و کل جهان رو پر از عدل و داد کنه.
نقل قول
 
 
0 # ابنوایی در تاریخ: یکشنبه 18 بهمن 1394 ، ساعت 11:11 ق ظ
یه سوال که برای من همیشه مجهول بوده اینه این بچه محلهایی که الان داعیه انقلاب و .....دارن و خودشون رو سینه چاک نشون میدن اون زمان کجا بودن و چکار کردن برای انقلاب.به نظر من اگه کاری انجام داده بودن بدون رودربایستی اسامی شون ذکر میشد و شاید هم برای اینکه ریا نشه اسمشون نیست :sigh:
نقل قول
 
 
0 # سکینه بزرگی در تاریخ: دوشنبه 19 بهمن 1394 ، ساعت 07:11 ق ظ
سلام به تمام هم ولایتی های من -افتخار من این است که فرزند روستائی هستم که برای این انقلاب زحمات زیادی کشیدند وشهدا وجانبازان وآزاده های زیادی را تقدیم کرد
امید دارم به حق خون همه شه.دا تمام مردم مملکتم راحتی وآسایش داشته باشند .
نقل قول
 
 
0 # یک ایرانی در تاریخ: شنبه 14 بهمن 1396 ، ساعت 06:11 ب ظ
انقلاب یعنی دگرگونی یعنی اصلاح امور یعنی آبادنی و.....
خدایی بعد از 40 سال تونستیم به آرمانهای امام(ره) برسیم.
چرا افرادیکه در سال 57 حدود30 تا40 ساله بودن و در رآس مملکت قرار گرفتن بعد از 40سال (الان 70سال به بالا سن دارن)بازنشسته نمی شن تا چهارتا جوان سرکار برن.
اینه هدف انقلاب .
واقعا" باید به حال امروز جوانان واین مملکت گریست .
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20