*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

ضرب‌المثل‌های مازندرانی(الف)

 

 

ضرب‌ المثل گونه‌ای از بیان است که معمولا" تاریخچه و داستانی پندآموز در پس بعضی از آن ‌ها نهفته‌است. بسیاری از این داستان‌ها از یاد رفته، و پیشینه ي برخی از امثال بر بعضی از مردم روشن نیست، با این‌حال در سخن بکار می‌رود.

 

  دانشمندان و زبان‌شناسان نامدار هنوز تعریفی جامع و کامل برای کلمه ي  ضرب‌المثل نیافته‌اند. گرچه در این راستا تحقیقات بسیار ارزشمندی انجام و تفاسیر معتبری نیز ارائه شده‌است. علامه علی‌اکبر دهخدا در مقدمه امثال و حکم چنین می‌نویسد:

در زبان فرانسوی هفده لغت یافت می‌شود که در فرهنگ‌های عربی و فارسی همه آنها را «مثل» ترجمه کرده‌اند و در فرهنگ‌های بزرگ فرانسوی تعریف‌هائی که برای آنها نوشته‌اند مقنع نیست و نمی‌توان با آن تعریفات، آنها را از یکدیگر تمیز داد.

 

 

 

محققان معروف  امثال و حکم(ضرب المثل) را چنین تعریف کرده‌اند:

 

سخنان برجسته، روشن و پند آمیز و مستقل که در زبان مردم رایج است.   ارچر تيلور

 

امثال جمله‌های قصاری هستند که از تجربه‌های طویل حاصل آمده‌اند.     سروانتس

 

امثال در زنده نگاه‌داشتن زبان فارسی عامل قوی و مؤثری بوده و در انجام این خدمت بزرگ به اشعار و سایر انواع سخن کمک می نماید.         احمد بهمنيار

 

امثال، مواعظ بالغه‌ای هستند که در نتیجه تجربه‌های طولانی و از فکرهای متین پیدا می‌شوند.       جرجي زيدان

 

 

در روستايمان ايمن آباد و كروكلا نيز ضرب المثل هاي فراواني را مردم به كار مي بردند كه امروزه بسيار در صحبتها و گفتگوهاي روزانه كمتر شده است. اين ضرب المثلها را بيشتر افراد با سن بالا بكار مي برند.

 

بهر حالاين ضرب المثل ها در مناطق مختلف با گويش ها و لهجه هاي خاصي بكار مي رودو تنوع فراواني دارد.

 

بعضي از ضرب المثل ها نيز مخصوص مناطق خاصي است مثل اين ضرب المثل كه  بينج پشتي ورمز او خرنه (به پشتوانه برنج علف هرز سيراب شده و رشد مي كند) كه اين ضرب المثل در مناطقي كه برنج كشت نمي شود مثل هزار جريب گلوگاه كاربرد ندارد و در روستايمان كه شغل اصلي مردمشان برنج است بكار مي رود.مردم روستايمان همچنان اين ضرب المثل ها را بكار مي برند اما جوانان و امروزي ها كمتر به ياد دارند و از آن استفاده مي كنند.

 

در اين بخش تعدادي از ضرب المثل هاي مازندراني كه در روستايمان رايج بوده است بر اساس حروف الفبا درج خواهد شد.

 

 

 

حرف الف

 

  • آدم دل خش بوئه، سره کلی پشت بوئه
    • دل آدم خوش باشد خانه آدم پشت لانه مرغ دانی باشد.  اگر آدم دل خوشی داشته باشد زندگی در جاهای کوچک و فقیرانه نیز قابل تحمل است

 

 

  • آدم بی مارو خاخر تونّه دَوّه بی همسایه نتونده (بي ماروخواخر سر بونه بي همسايه سر نهونه)
    • انسان بدون خواهر و مادر می تواند زندگی کند اما بدون داشتن همسایه خوب زندگی مشکل است.

 

 

  • آدم خارِه شه محله سر شال بِواشه تا مردم محله سر شیر
    • آدمی در محله خودش شغال باشد بهتر است تا در محله دیگران شیر باشد.  این مثل ناظر بر حمایت و پشتیبانی بستگان و دوستان است که دل را قوت و توانایی می‌بخشد.

 

 

  • آسمون ونه لا هسّه، زمین ونه زیناز
    • آسمون برایش لحاف است و زمین برایش زیر انداز.  چيزي ندارد. فقير و ندار است اما راضي است به رضاي خدا. مي سازد.

 

 

  • آدم عجول یا چاه کفنه یا چلّو
    • انسانی که در کارهایش رفتار عجولانه داشته باشد به مقصد نمی رسد.

 

 

  • اسب هدائه خر بئیته، خشالی جا پر بئیته
    • اسب خودش را داد و به جایش خری گرفت و از خوشحالی هم به هوا می پرید. کسی که چیز با ارزشی را بدهد و در ازای آن چیز بی ارزشی را بگیرد و خوشحال هم باشد!

 

 

  • انّه مَر بخرده تا افی بیّه.
    • آنقدر مار خورد تا افعی شد. شخصی که به واسطه انجام کار خلاف زیاد، به صورت یک خلاف کار حرفه ای در آمده باشد.

 

 

  • آخر ماسّه بشنّیه
    • آخر ماست را ریخت. سر آخر نتوانست کارش را تمام کند. زحمتش را هدر داد.

 

 

  • اتّا درزن شه خِدّ بزن اتّا گالدوج اتّی ره
    • یک سوزن به خود بزن یک جوال دوز به دیگران.

 

 

  • اسب پیغوم پِشتي جو نخرنه
    • با پیام فرستادن برای اسب، اسب جو نمی خورد. به عمل كار برآيد به سخن داني نيست.

 

 

  • آش که جا دکرد بوئه، همه وِره انگوس زنّنه
    • آش آماده اگر در ظرفی ریخته شود ازهمه طرف به آن انگشت می زنند. اگر دختری خود را بزک کند همه چشم ها را به دنبال خود دارد.

 

 

  • امساله میچکا خوانه پارساله میچکا ره جیک جیک ياد بده
    • بچه گنجشک امساله می خواهد به گنجشک بزرگ‌تر از خودش آواز خواندن یاد بدهد. كسي كه با تجربه است و اطلاعات كاملي در يك زمينه دارد به كم تجربه اي مي گويد كه به او آموزش مي دهد.

 

 

  • او به امام ندنه تش به یزید
    • آب به امام نمي دهد و نیز آتش به یزید هم نمی دهد. از او آبي گرم نمي شود. خيرش به كسي نمي رسد. ونه كِلا پَش ندارنه.

 

 

  • او که سرجا بگذشته، چه اتا وجه چه صد تا وجه.
    • آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب.

 

 

  • اتّا شفته اتّا محلّ وَسّه
    • یک دیوانه برای ( بهم ریختن) یک محل کافی است.

 

 

  • آش لوه سر مزه دارنه، زن نومزه سر
    • خوردن آش سر دیگ مزه دارد و زن هم در دوران نامزدی جذابیت بیشتری دارد

 

 

  • آفتاب و وارش، شال عروسیه
    • آفتاب و باران نشانة عروسی شغال است. کنایه از روبه ‌صفتی و فرصت‌طلبی است.

 

 


  • اِما بامشی خامی که گَل بخره
    • ما گربه‌ای می‌خواهیم که موش بگیرد یعنی نیازمند نیرویی مؤثر و کارآمد هستیم.

 

 

  • اش ره  ورْفِ روز  کشِننّه
    • خرس را روز برفی می‌کشند، شکار می‌کنند. انجام هرکاری تابع زمان و مکان است.

 

 

  • اگه اینکار صورت بهيته، من تِوِسّه، زنّه ورگ، ایارمه
    • اگر این کار انجام شد برای تو گرگ زنده می‌آورم. این مثل در امور محال و غیرممکن بكار مي رود.

 

 

  • اشِ باتنه تِره خاننه چپون هاکنن، برمه کرده که نوه دراغ بوهه
    • خرس را گفتند: تو را می‌خواهند چوپان کنند گریه کرد نکند دروغ باشد. خبری دور از انتظار شنیدن.

 

 

  • اش ره کشمه، پلنگ ره دار دمه
    • خرس را می‌کُشم، پلنگ را می‌تارانم به درخت. شاخ‌ و‌ شانه کشیدن تو خالی. ونه حرف دله هيچي دنيه.

 

 

 

 

 

 

بخش بعدي ضرب المثل هايي كه حرف "  ب  "  جا شروع بونه، تهيه و ثبت بونه.

 

 

شما برارا و خواخراي روستا هم تونني، ضرب المثلهايي كه شه دونني يا شمه پِر و مار بلد هسنه ره، ديدگاه دله بنويسين تا اما و بقيه اهالي هم بخونن.

 

 

 

منابع: وبسايت هاي مختلف

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
0 # قاسمی در تاریخ: سه شنبه 26 آذر 1392 ، ساعت 04:09 ب ظ
وِشنا ره خرش نونه، خو ره بالش.
veshna re kheresh naveneh kho re balesh آدم گرسنه روی پلو خورشت نمی خواد و آدمی که خوابش اومد، بالش نمیخواد.
شو سیو، گو سیو. (شب تاریک و سیاه، گاو ی که گم کردم هم رنگش سیاه)
زمین دلقار شونه.zamin delghar shoneh (زمینی که خشک شده ترک عمیق بر می داره)
انه سروش نکن.(اینقدر حرف نزن)
روز چاشت بیه.(نزدیک ظهر شدو كارها عقب ماند)
بشتی به جر لوه..( beshti be jer lave a) بعد از ته دیگ، خود دیگه.
مفت بوئه، سربام بوئه.(مفت باشه، پس گردنی باشه)
نقل قول
 
 
0 # ببرمازرون در تاریخ: سه شنبه 26 آذر 1392 ، ساعت 11:09 ب ظ
1-اسبه مرقنه سیو کرک وچه هسه(به هرمقامی رسیدی پدرومادرت یادت نره)
2-دم هدا چایی بوم نشونه
3-ته کنااسا مه کنااسا،چنیکا به دوش اینجه چه اسا(کاربرد بیشتر این تمثیل برای کنایه از زنهایی است که بچه کوچک دارند ولی بیرون ازخانه دنبال بگو مگو هستند)
4-گت اغوز بی دله(کنایه از آدمی که هیکل درشتی دارد ولی زور زیادی ندارد)
5-کور ره مربوط به شونيشت نیه(کسی سر رشته ای در کاری ندارد نباید دست به آن کار بزند)
نقل قول
 
 
0 # هاشمی در تاریخ: چهارشنبه 27 آذر 1392 ، ساعت 10:09 ق ظ
ممنون بچه ها خیلی عالی بود.
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20