*اطلاعات موجود در سایت بیشتر بصورت میدانی جمع آوری شده است و احتمال اشتباه وجود دارد . ما را در رفع اشتباهات و تکمیل اطلاعات، یاری نمایید . منتظر ارسال مقالات، مطالب و دست نوشته های شما اهالی روستا، درباره موضوعات مختلف هستیم*

جشن عروسي و ازدواج در مازندران و روستاي ايمن آباد و كروكلا(بخش اول)

 

در آئين و فرهنگ مردم مازندران، مراسم ازدواج همانند ساير مناطق ايران، از جايگاه خاص و اهميت ويژه اي برخوردار است. از دعاهاي مردم در حق كودكان، نوجوانان و جوانان از جمله "داماد و يا عروس شوي" (داماد بواشي، عاروس بواشي) گرفته تا براي تشكر و قدرداني كه مي گفتند انشا اله در مراسم جشن عروسي شما (ته عاروسي) جبران كنيم.

شايد به اين دليل مراسم جشن عروسي يكي از بهترين، شادترين و در عين حال كهن ترين و ريشه دارترين مراسم جشن، بين اهالي مردم مازندران بوده است كه مي بايست حتما" انجام مي پذيرفت. از مناطق كوهستاني گرفته تا مناطق جلگه اي و دشتي و تا سواحل درياي مازندران.

در مناطق جلگه اي و دشتي، مردم كشاورز، پس از برداشت محصول برنج در استان مازندران و روستاي مان ايمن آباد و كروكلا، به برگزاري مراسم جشن خواستگاري و آناني كه داراي نامزد بودند به برپايي مراسم عروسي مي پردازند.

 

در گذشته هاي دور به ندرت پسران حق انتخاب همسر آينده ي خود را داشتند و پدر و مادرها بودند كه در اين مورد تصميم مي گرفتند. البته آنان ابتدا تصميم خود را در مورد دختر مورد نظر با پسرشان در ميان مي گذاشتند. اگر پدر و مادري به پسرشان پيشنهاد انتخاب همسر مي دادند (البته نه خودشان، بلكه با فرستادن پيغام براي پسرشان) باز هم اتفاق مي افتاد كه پسر همه ي اختيارات و انتخاب همسر را به پدر و مادرش واگذار مي كرد. گاهي هم اتفاق مي افتاد كه پسري از سربازي مي آمد و مي ديد كه دختري را برايش نامزد كرده اند، او هم با كمال ميل مي پذيرفت. گاهي هم پسران به خاطر اهميت موضوع ترجيح مي دادند كه بزرگترهاي شان مسؤوليت اين امر خطير را به عهده بگيرند.

از طرفي پيش مي آمد، دختر و پسري عاشق هم بودند اما خانواده ها مخالف. چه بسا دختر به دنبال پسر به راه مي افتاد و خانواده ها مجبور مي شدند به اين امر تن دهند. مي گفتند: " كيجا و ريكا همديگه همراه دكتنه." يعني دختر و پسر با يكديگر همراه شدند. هرچند گاهي پدر خانواده نيز بچه ها را از ارث محروم مي كرد.

 

در روستاي مان نيز مراسم ازدواج، آداب و رسوم خاصي دارد. از دختر بين(كيجا وين)، خواستگاري و بله برون (اره گيرون) گرفته تا روز عروسي، سه كاسه شو و دس كله رفتن.

 

لازم به توضيح اينكه بسياري از اين آداب و رسوم طي گذشت زمان دستخوش تغييراتي شده است. گاهي نيز با توجه به شرايط اقتصادي خانواده ها( كميت و كيفيت نامناسب محصول برنج) و حوادث طبيعي مثل خشكسالي در سال 1330 ه. ش( 30 هِكِتي) و همچنين دوران 8 سال جنگ تحميلي و پس از آن، به مرحله اجرا در نمي آمد.

امروزه نيز به صورت پراكنده، بعضي از خانواده ها اقدام به برگزاري آن مي كنند، كه باز هم بخشي از آن اجرا نمي شود.

 

 

مراسم جشن عروسي در ايمن آباد _ 1361

 

 

در اين گفتار، آداب و رسوم ازدواج را در روستاي ايمن آباد و كروكلاي بخش لاله آباد بابل در بخش مركزي مازندران، با نيمه نگاهي به فرهنگ مردم شرق مازندران در اين زمينه، بطور نسبتا" كامل بيان مي كنيم.

 

 

   بخش اول:

 


1-     كيجا وين:

همه چیز از كيجا وين يا کیجا اِش شروع می شود! يعني دختري را ديدن و پسنديدن.

مراسمی که معادل خواستگاری مقدماتی است و در دوران قدیم، بعد از آن که دختر مورد نظر انتخاب شد، مادر پسر یا یكی از زنان اقوام، به بهانه ای به منزل دختر می رفتند و چند ساعتی آنجا می ماندند و حركات دختر را زیر نظر می گرفتند. از كاري بودنش (دستمَره) تا سخن گفتنش و احترام به بزرگترها. بعد از آنکه تصمیم قطعی شد، زنی را به عنوان " رافع " و راه باز كن نزد مادر دختر می فرستادند. مادر دختر هم می گفت: " اختيار ونه پر دَس دَره، چند روز وقت هَدين ونه پر ره بهوُوم "( اختیار دختر دست پدرش است چند روز مهلت بدهید تا با پدر دختر در میان بگذارم)

بعد از چند روز رافع، دوباره به خانه عروس می رفت. اگر خانوده دختر مخالف بودند، مادر دختر می گفت:  «اینتا حرف ره همينجه بهلين قالي بن" (اين حرف را همین جا بگذارید زیر فرش) یعنی جواب ما منفی است و به شما دختر نمی دهیم لذا مردم و همسايه ها را از جواب منفي ما باخبر نكنيد. اگر هم جواب مثبت بود که همه چیز به خوبی و خوشی ختم به خواستگاری و اره گيرون و عقدکنان می شد.

 

البته كيجا وين در بعضي شرايط بدون برنامه ريزي قبلي صورت مي گرفت.مثلا" زني در خانه ي همسايه اش يا در يك مراسم خاص، دختري را كه خوشش مي آمد زير نظر مي گرفت و پس از ارزيابي، مثلا" براي پسرش در نظر مي گرفت و به مادر دختر پيام مي فرستاد

 

 

2-     برج گرفتن( برج بهيتن):

اصولا" مازندراني ها براي انجام كارهاي مهم زندگي و مراسم خاص مثل: آماده كردن زمين شاليزاري، پاشيدن بذر در خرانه برنج، تعيين روز عقد و عروسي و ... خوش يمن بودنِ آنروز را از افراد متدين، روحاني و ملاي محل جويا مي شدند.

اما اينكه اين پسر و دختر مي توانند با هم ازدواج كنند يا خير در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا رسم بر اين بود كه بُرج مي گرفتند. يعني آيا اين دو زوج جوان برج شان با هم همخواني دارد يا ندارد. كه اگر نداشت مخالفت خانواده ها را به همراه داشت. آنها معتقد بودند وقتي برج دو نفر با هم نمي خواند يعني دردسرهاي زيادي در زندگي خواهند كشيد. از بچه دار نشدن تا مردن بچه ها، فقر ، بيماري، مُردن زودهنگام يكي از زوجين و ... كه جوان هاي عاشق به سختي اين امر را مي پذيرفتند. اما بسيارند پيران روستا، كه مي گويند اين اتفاق ها در زندگي كساني كه برج شان با هم نمي خواند، بوجود آمد و ما به چشم ديديم.

البته برج گرفتن با تغيير نام پسر و دختر جوان تا سه بار انجام مي شد، كه اگر نتيجه منفي بود والدين عواقب اين ازدواج را در صورت اصرار فرزندشان، بر عهده خودشان مي گذاشتند.

 

از جمله افرادي كه در روستاي ايمن آباد و كروكلا برج مي گرفتند مي توان به زنده ياد حاج سيد مسيح هاشمي كرويي(1278_1374)، زنده ياد حاج سيد مصطفي ارشادي(1310_1393)، زنده یاد ملاآقاجان اصغرنیا (1288-1365) و همچنين خانم ربابه (همسر آقا سيد مرتضي و مادر حاج احمد ارشادي كه اهل شهر نجف عراق بود) اشاره داشت.

 

 

 

3-     خواستگاري:

بعد از رضايت خانواده ي دختر براي امر ازدواج، فرداي آن شب خانواده ي پسر، غذا، كلّه قند و شيريني تهيه ديده، براي خانواده دختر مي فرستند. براي مراسم اره گيرون يا همان بله برون به خانه عروس مي روند و با دادن انگشتر به عروس، در واقع او را براي پسرشان نشان مي كنند. البته بعضي ها نيز با دادن روسري، چادر و يا چادرشب اين كار را انجام مي دهند.

لازم به توضيح اينكه كلّه قند جزو ثابت هدايا در مراسم جشن بوده است. اعتقاد مردم بر اين بود كه قند مظهر شريني مي باشد و هر نوع تلخي را مي زدايد و در نهايت به شيريني بدل مي شود. هم ارزان بود و هم در دسترس و نياز به درست كردن و آماده كردن نداشت.

 

 

 

4-     مراسم بله برون(اره گيرون يا شيريني خوار شو):

شبي را خانواده داماد با مجمعي حاوي كلّه قند، كماج، نون سوخاري، خشك نون(نان ويژه بابلي ها) و امروزي ها با دسته گل و شيريني، راهي خانه دختر مورد نظر مي شوند تا پاسخ رسمي " بله " را ، بابت ازدواج پسرشان با دختر بگيرند. سپس زمان عقد و عروسي را مشخص و از طرفي شيوه خرج عروسي، مهريه، جهيزيه ي عروس و وسايل اصلي زندگي كه سهم داماد مي شد را، مشخص مي كردند. اين مراسم را اره گيرون يعني گرفتن پاسخ بله(اره) و يا شيريني خوار(خوردن) شو(شب) يعني شبي كه بايد شيريني بخورند، مي ناميدند كه امروزي ها مي گويند بله برون.


البته در همين شب، مجمعه اي كه حاوي يك قواره چادر، كلّه قند، شيريني و انگشتر نشان مي باشد از سوي خانواده ي پسر به خانه ي دختر برده مي شود. بعضي ها نيز گوسفندي را روانه ي منزل دختر مي كردند.

پس از شنيدن پاسخ آري، پارچه ي چادري را در اتاقي كه فقط زنان حضور دارند، روي سر نوعروس مي گذارند و توسط يكي از زنان خانواده ي داماد با قيچي برش داده مي شود كه با كف زدن و صلوات نيز همراه مي شود و حاضران هديه اي را با نام قيچي سري به عنوان شيريني به كسي كه پارچه را برش كرده است مي دهند. بعضي ها اين هديه ي نقدي را براي خودشان مي گيرند و گاهي تماما" و يا نيمي از اين مقدار را به نوعروس هديه مي دهد. سپس پارچه به خانه ي داماد برده مي شود و پس از دوختن چادر در مراسم روز عقد، تقديم نوعروس مي شود.

 

در اتاقي ديگر كه بزرگان داماد و عروس حضور دارند و فقط آقايان هستند، عروس يك سيني چاي مي آورد و مردان نيز پس از صرف چاي، در پيش دستي، مبلغي را به عنوان هديه به عروس مي دهند كه به آن "چايي پول يا چايي سري" مي گويند.

 

در همان شب بله برون، میزان شیر بها كه به مادر عروس تعلق مي گيرد و سه قلم كالاي بزرگ كه اهالي مازندران به آن زر (zar) مي گويند را نیز مشخص می‌کنند كه بايد توسط خانواده ي پسر پرداخت شود. شيربها هيچوقت به مادر نمي رسيد و اين پدر خانواده بود كه بهاي شير يا شيربها را دريافت مي كرد و به زخم زندگي مي زد.

 

 

5-     تعيين زمان عقد(ساعت خِش):

اصولا" مازندراني ها براي انجام كارهاي مهم زندگي و مراسم خاص مثل: آماده كردن زمين شاليزاري، پاشيدن بذر در خرانه برنج، تعيين روز عقد و عروسي و ... خوش يمن بودن آنروز را از افراد متدين، روحاني و ملاي محل جويا مي شدند. در شب اره گيرون نيز، بين حاضران يك نفر را مامور مي كنند تا براي تعيين روز عقد " ساعت خِش " را انجام دهد و به اين شكل روز عقد مشخص مي شد. ساعت خش نيز توسط كساني انجام مي شد كه برج مي گرفتند.

 

 

6-     مراسم عقد:

مراسم روز عقد كه از پيش در شب اره گيرون  تعيين شده بود در حقيقت آغاز دوران نامزدي به شمار مي رود. در روستايمان ايمن آباد و كروكلا مراسم عقد و سفره عقد در خانه عروس برپا مي شود. البته امروزه بعضي ها در محضر و دفاتر ازدواج، عقد مي كنند و در محلي كه عاقد سفره عقد را پهن كرده، براي خرج كمتر و تشريفات كمتر در آنجا برگزار مي كنند كه به عقيده اهالي روستا، شگون ندارد و اين كار را نادرست مي دانند.

 

از عاقدان بسيار قديمي روستايمان مي توان از حجت الاسلام و المسلمين سيد احمد حسيني امين آبادي و فرزندش حجت الاسلام والمسلمين آقا سيد مرتضي ارشادي، حجت الاسلام والمسلمين آقا سيد الياس حسيني هلال كلايي كه اصالتا" ايمن آبادي بود، نام برد.

البته كساني هم بودند كه فقط خطبه محرميت را براي زوج جاري مي كردند يعني صيغه محرميت مي خواندند تا در فرصتي مناسب، عقد رسمي صورت پذيرد كه در روستاي ايمن آباد و كروكلا مي توان از حاج رحمت اله سياحي، حاج مصطفي ارشادي و كربلايي جهانگير كريمي نام برد و يادي از آنان نمود.

 

 


باقر باقري، شيرآقا حسيني، حاج رحمت اله سياحي و حاج نصراله حسيني در مراسم اره گیرون يكي از اهالي(1377)

 

 

 پذيرايي روز عقد كه در خانه عروس برگزار مي شود، تماما" بر عهده خانواده داماد مي باشد. از گوسفند كه شايد به 2 راس هم برسد گرفته تا قند، چاي و نان كه يكي دو روز قبل از مراسم عقد از طرف خانواده ي داماد در مجمعه گذاشته مي شود و با پايكوبي به طرف خانه عروس برده مي شود. نان ها كه به سفره نون معروف است بسيار بزرگتر از نان هاي معمولي مي باشد.

پدر عروس نيز با دادن هديه ي نقدي، وسايل پذيرايي روز عقد را از آنان تحويل مي گيرد.

 

در تصوير زير عقدنامه يا نكاح نامه اي آورده شده است كه در 17 شوال 1316 هجري قمري، برابر با نهم اسفندماه 1277 هجري شمسي در روستاي ايمن آباد توسط ميرزا احمد حسيني(ره) تنظيم گرديد. 

 

 

اين عقدنامه مربوط به سيد ذبيح اله فرزند مير ابو كروكلايي و سيده بيگم فرزند سيد حسن منسكلايي، يعني پدر و مادر حاج سيد مسيح اله هاشمي كرويي(ره) مي باشد.

 

 

پس از مراسم عقد كه در دفتر عاقد ثبت مي شد، مدت ها طول مي كشيد تا در دفتر ازدواج و طلاق در شهر ثبت شود و چه بسا چند روز پس از عروسي اين كار صورت مي گرفت.

 

در هر صورت، پس از پايان مراسم عقد، از این پس، مراسم دوران نامزدی آغاز می‌شود که معمولا" از ۶ ماه تا 5 سال طول می‌کشد. علت طولاني بودن دوران نامزدي يكي به دليل كم سن و سال بودن دختر و پسر بود(عاروس داماد، كچيكنه يا وچونه) و ديگري به دليل فقر مالي، شرايط برگزاري مراسم ازدواج را نداشتند.

 

 

7_ عاروس وين يا عاروس ديدنون(Aros Vin / didenon)

مراسم ديدار از نوعروس يا عاروس وين و به قول مردم شرق مازندران عاروس ديدنون،  از فرداي مراسم عقد آغاز مي شد و همسايه ها و بستگان داماد و عروس براي ديدن عروس و دادن رونما يا هديه به خانه ي عروس مي روند تا به او تبريك بگويند.

مادر داماد نيز كه به همراه همسايه ها، ديگر بار به ديدن عروسش مي رود كالاهايي همانند چادر، چادرشب، سفره، روسري و يا انگشتر را به عروسش هديه مي دهد.

 

 

 

8_ هديه بران (هديه بَرون يا عييد خرج)

در دوران نامزدي زمان فرا رسيدن اعياد ملي و مذهبي از جمله: عيد نوروز، شب يلدا، عيد فطر، عيد قربان، عيدغدير و... خانواده داماد هديه اي را براي خانواده عروس تهيه كرده و راهي خانه ايشان مي كنند كه از جمله آن مي توان به ماهي ويژه شب عيد نوروز، ميوه، شيريني، پارچه، انگشتري طلا، گوسفند ويژه عيد قربان و .... اشاره نمود. اين هدايا از سوي برادر داماد و در غير اينصورت توسط يكي از بستگان نزديك داماد به همراه چند خانم كه ساير وسايل را در مجمعه مسي مي گذارند به خانه ي عروس برده مي شد. پدر عروس نيز هديه اي نقدي، به آورندگان هداياي ويژه عيد مي داد و از آنان تشكر مي كرد.

مردم مازندران به اين رسم ديرينه هديه برون، عييد خرج و يا قربوني خرج مي گويند.


در عيد قربان كه هديه يك راس گوسفند بود، پس از قرباني توسط خانواده عروس، نيم و يا بخشي از آنرا براي خانواده داماد به عنوان هديه مي فرستادند. بعضي ها نيز خودشان يعني خانواده ي داماد، گوسفند را قرباني مي كردند و نيمي از آن را به خانه دختر مي فرستادند.

 

تيم سَري نيز از جمله هدايايي بوده كه از طرف خانواده عروس در زمان پاشيدن بذر در خزانه برنج زمين كشاورزي خانواده ي داماد، فرستاده مي شد. آنان با مراسم تيم سري دعا و آرزو مي كردند كه سال زراعي پر خير و بركتي داشته باشند و به دور از آفات و با اقتصادي بهتر بتوانند در فصل پاييز و پس از برداشت محصول مناسب، به برگزاري مراسم جشن عروسي بپردازند.

 

در فصل بهار كه هنگام رويش گل و گياه بود داماد مي بايست گل هاي سرخ نشكفته كه داراي غنچه هاي ريز بود، جمع آوري مي كرد و به مادر و يا خواهرش مي داد تا با سوزن و نخ به صورت گردنبند درست كنند  كه به آن گِل گِردني(گردنبندي از گُل) و به عنوان هديه با مجمعه اي كه شامل: كلّه قند، نان محلي، شيريني كماج، پته بزه نون( ناني كه با برنج، كنجد، كره و ... در ديگ درست مي شد)  راهي خانه ي عروس كند.

 

 

 

9_ دوران نامزدي


دوران نامزدي يكي از بهترين دوران زندگي اهالي مازندران است و خاطرات تلخ و شيرين زيادي را به همراه دارد. در دوران قديم اينكه داماد با همسر عقدي و رسمي اش ديداري نمايد امري دشوار بود و اين مهم را بد مي دانستند. چه برسد اينكه عروس و داماد شبي را با هم به صبح برسانند. وقتي در كوچه اي عروس و داماد به هم مي رسيدند، عروس، گوشه ي ديوار و يا پرچين، مي ايستاد تا داماد از آنجا دور شود. بدا به حال آنان، كسي آن دو را مي ديد و خبري حتي به دروغ، به بزرگترهايشان مي داد.

در آن زمان وقتي دختري از اعضاي خانواده نامزد مي كرد، پدر و يا برادر داماد چوبدستي و يا تبر و يا داسي را همواره آماده نگه مي داشت تا در صورت شنيدن صدايي كه نشان از حضور داماد در نيمه هاي شب در خانه شان مي شد او را از آنجا دور كنند. اصولا" چون داماد، بي خبر وارد خانه نامزدش مي شد گاهي او را با دزد اشتباه مي گرفتند و چه بسا هنگام فرار در چاه مي افتادند، آسيب مي ديدند... چه درگيري هايي رخ مي داد كه پيشينيان بهتر از اين مهم خبر دارند و حكايت ها ديده اند و شنيده اند.

 

 اما امروزه در شب عقد، داماد در منزل عروس مي ماند، شب را صبح مي كند و اگر خانه عروس و داماد دور باشد، اين امر حتمي است. هرچند در بعضي از خانواده ها در روستاهاي دور افتاده مازندران، تا حدودي اين فرهنگ پابرجاست.

 

ترانه اي نيز در همين زمينه توسط نورمحمد طالبي به نام " ته گره تو امشو برو" سروده شد و آهنگي نيز بر آن ساخته شد كه از ترانه هاي خاطره انگيز و ماندگار مردم مازندران است.

 

 

آه هراز او تا زانوئه /  ته گره تو امشو برو

امشو هوا چَل شوئه / ته گره تو امشو برو 

امه سره کوچه دِلوئه/ ته گره تو امشو برو

گتِ  کلِک  نشونوئه / ته گره تو امشو برو

سگ نالِون دوسوهه/ ته گره تو امشو برو

گت برار مَله شوئه/ ته گره تو امشو برو

کِچيک برار مست خوئه / ته گره تو امشو برو

لمپای نفت تا نصف شوئه / ته گره تو امشو برو

اَمه پلا آبکش بزوئه/ ته گره تو امشو برو

اَمه خِرش قيصي پلوئه/ ته گره تو امشو برو

کِرسی تش گِل بزوئه / ته گره تو امشو برو

پیره اِطاق بالاخنوئه/ ته گره تو امشو برو

گَت ننا سخت اشنوه / ته گره تو امشو برو

اون کنار خس ته نومزوئه / ته گره تو امشو برو

 

اين ترانه در حقيقت از زبان دختر در زمان نامزدي اش بيان مي شود كه خطاب به داماد مي گويد: به قربانت شوم، امشب به سراغ من بيا.

 

 

 

اجرای موسیقی محلی مازندرانی توسط گروه موسیقی رستاک

 

 

 

 

10_ فاميل سلام


در دوران نامزدي در روستا ها و مناطقي كه با توجه به شرايط و فرهنگ خانواده ها عروس و داماد مي توانستند به همراه خانواده با هم ديدار كنند، بويژه امروزه كه امري عادي شده است، خانواده ي داماد به همراه داماد و عروس به خانه بستگان نزديك مثل: دايي، عمو، خاله و عمه مي رود تا عروس جديدشان را به آنان معرفي كنند. اين رسم كه فاميل سلام نام داردK هدايايي را نيز از طرف بستگان براي اين زوج به همراه دارد.

 

 

 

11_ جهيزيه

 جهيزيه در دوران قديم همانند امروز بر دوش خانواده عروس سنگيني مي كرد اما مثل امروز تنوع نداشت و بسيار ساده تهيه مي شد. از آنجايي كه عروس و داماد، پس از برگزاري مراسم عروسي، چند سالي در خانه پدر داماد مي ماندند و عروس آداب شوهر داري، خانه داري و فرزند داري را از مادرشوهر مي آموخت، از وسايل آنان استفاده مي كرد و بيشتر، وسايل شخصي خود و شوهرش را، به عنوان جهيزيه همراه مي آورد. البته دختران كدخدا جهيزيه بهتري مي آوردند.

 

بر اساس آنچه كه در سند عقدنامه در بخش مراسم عقد آورده شده است، وسايلي به عنوان جهيزيه عروس ذكر شده است كه از مهمترين اقلام جهيزيه در آن زمان يعني حدود يكصد تا يكصدوپنجاه سال پيش مي توان به: زيرانداز، متكا، لحاف، آفتابه لگن كامل، تاس حمام كامل، دلوجه كامل، مجمعه مسي، بشقاب مسي(يكي بزرگ و يكي كوچك)، افتو سياه، زير سماوري كامل، سماور برنجي، متعلقات سماور، طشتك برنجي، كشكول نقره، انگشتر طلا، چادر شب و ... كه تقريبا" به 15 الي 20 قلم وسيله هم نمي رسيد، اشاره داشت.

افتو سياه براي گرم كردن آب در حياط و حمام كردن استفاده مي شد و كشكول نقره نيز براي اينكه آنزمان به دعا و به گفته بومي ها به خطّيكه(دعايي كه روي كاغذ نوشته مي شود و به گردن آويزان و يا به بازو بسته و يا با كشكولي همراه زنان حمل مي شد) باور داشتند، با استفاده از زنجير و طنابي به كمر زنان وصل مي شد.

 

امروزه وسايل جديد و مدرن بسيار زياد شده است به نوعي كه وسايل يك زندگي مستقل در آن يافت مي شود. اصولا" سه قلم  از وسايل بزرگ و مهم منزل توسط خانواده داماد تهيه مي شود مثل يخچال، تلويزيون و يك تخته فرش كه به آن زر مي گويند كه در شب بله برون ميزان آن مشخص مي شود. بعضي از خانواده هايداماد پول اين اقلام را به پدر عروس مي دهند تا با انتخاب خودشان وسايل را يكدست تهيه نمايند.

 

لازم به ذكر است جهاز عروس را يك روز قبل از عروسي به خانه داماد مي برند و به مراسم جهاز برون هم معروف است و قبل ها با ساز و سُرنا هم همراه بود. هزينه ي حمل و نقل جهيزيه بر عهده خانواده ي داماد است.

 

هنگامی که زمان عروسی نزدیک می شد خانواده ی داماد نزد پدر عروس می رفتند تا با کسب اطلاع از آمادگی آن ها و موافقت شان در مورد چگونگی برگزاری مراسم ازدواج به گفت و گو بپردازند. وقتی که قرار انجام مراسم عروسی گذاشته شد، پدر داماد باید هزینه ی عروسی را كه خرج بار نام دارد، تامین می کرد و به فکر انجام این مهم می شد.

 

 
 

12_ خرج عروسي (خرج بار  يا  عاروسي خرج):

وسایلی بود که از طرف خانواده داماد برای پذیرایی از مهمانان عروس در روز عروسي، به خانه ي آنان فرستاده می شد. خرج بار شامل اقلامي مثل: برنج، روغن، گوسفند يا گوشت(كشتنين)، ميوه، شيريني، چاي، قند، کره، زعفران، کشمش، نمک، زردچوبه، فلفل تا پودر ظرفشويي، صابون و حنا برای شب حنابندان می شد. در مجموع مقداري از تمامي هر آنچه هزينه پذيرايي مهمانان در مراسم جشن عروسي در خانواده عروس مي شود را، خانواده داماد تهيه و به خانه ي پدر عروس مي فرستد. به نظر مي رسد امروزه، بخشي يا نيمي از اين موارد تهيه و ارسال مي شود.

خرج بار يا عاروسي خرج، توسط برادر داماد و يا يكي از بستگان داماد، به همراه تعدادي از زناني كه آنرا بار مجمعه مي كردند با پايكوبي و ساز و سرنا به سمت منزل پدر عروس برده مي شود. پدر عروس از آنان دعوت مي كند تا استراحتي كنند و ضمن پذيرايي از آنان، هداياي نقدي نيز به آنان مي دهد و از آنان قدرداني مي كند.

 

 

13_ بارسری خاله : يا داماد مار

به همراه خرج باري که از طرف خانواده داماد به خانه عروس می فرستادند، زنی معتمد از ميان آنان كه از قبل مشخص مي نمودند و به دامادِ مار يعني مادر داماد معروف بود، در همان جا می ماند و در روز عروسی، همراه عروس و زني معتمد از طرف خانواده ي عروس يعني عاروس مار(به عنوان مادر عروس) برمی گشت. اين شخص بيشتر براي نظارت روي خرج بار و پذيرايي خوب از مهمانان عروس در خانه عروس مي ماند، چون خوب يا بد بودن پذيرايي به نام خانواده داماد تمام مي شد.

 

 

14_ اوستی برش:

به همراه خرج بار، یک یا چند قواره پارچه برای دوختن لحاف و تشك، به خانه ي پدر عروس برده می شد. یکی از زن های فامیل عروس یا داماد با قیچی برشی به پارچه می زد و ساير حاضران و اهالي به عنوان رو نما، پولی هدیه می کردند که به عروس می رسید.

 

  

15_ خمیر او دینگوئن يا سفره نون هكردن:

در بعضی از نقاط مازندران، رسم بر این بود که چند روز قبل از عروسی، مادر عروس روزی را به خمیر درست کردن و نان پختن برای روز عروسي اختصاص می داد. اين نان ها بسيار بزرگتر از نان هاي معمولي بود كه به گت نون نيز معروف بود.

همسایه ها و اقوام به آن جا رفته و ضمن رقص و شادي و چكه سما، پولی به عنوان هدیه، به عروس می دادند.

 

 

16_ خور كر يا خور كان(Khaver kar)

براي دعوت كردن مردم به جشن عروسي، زني را به عنوان " خَور كر " يا "خَور كان" به خانه هاي مردم مي فرستند تا همگي را براي عروسي دعوت نمايد. يعني آنان را خبر دار نمايد كه به عروسي فلاني دعوت هستند. زن نيز به اين دليل انتخاب مي شد كه چون مردان از صبح به دشت و صحرا براي كار كشاورزي و چراي دام مي رفتند، زنان در خانه بودند و يك زن به راحتي مي توانست در صورت پاسخ ندادن وارد خانه شود و به آنان اطلاع دهد.

البته گاهي اوقات مرد نيز انتخاب مي شد كه غروب به اين كار مي پرداخت. البته براي مراسم ويژه خانه ي عروس حتما" يكي از زنان روستا اين كار را انجام مي داد.

در آن زمان به دليل جمعيت پايين و فاميل بودن اهالي با يكديگر، تمامي اهالي روستا و محله در مراسم جشن عروسي دعوت بودند. به همين دليل دعوتنامه نمي دادند و خور كر يا خور كان، تمامي اهل محل را براي حضور در مراسم جشن عروسي دعوت مي كرد.

 

 

 

 

17_ مجمعه وری:

 در بسیاری از نقاط مازندران به خصوص در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا هنوز هم مراسم مجمه وری مرسوم است.

یک روز قبل از عروسی، اقوام دور و نزدیک و همسایه های داماد طبق قرار قبلی و ساعتی معین، سینی بزرگی بر سر می گذارند و پشت سر هم از هر کوچه و برزنی به طرف خانه داماد به راه می افتند و چشم اندازی زیبا به وجود می آورند.

محتویات مجمعه عبارت است از کله قند، یک بسته چای، یک جعبه شیرینی،۳ تا ۴ کیلو میوه، یک جعبه دستمال کاغذی و یک پاکت که داخل آن با توجه شرايط اقتصادي زمانه، مبلغي به عنوان هدیه می گذارند. کسانی که مجمعه آوردند بعد از صرف چای، شیرینی و حلوا به خانه خود باز می گردند. يعني بستگان داماد هديه ي خود را با برگزاري مراسمي زيبا كه نشاط آور بود به داماد و خانواده اش مي دادند.

بعضي ها نيز كه از بستگان نزديك بودند و دامدار، شير و ماست و كره نيز هديه مي كردند.

 

 

18_ چتر سری:

زمانی بود که آرایشگر در منزل عروس حضور پیدا می کرد، اولین کاری که آرايشگر انجام مي داد، این بود که در جمع فامیل های نزدیک، موهای جلوی عروس را با قیچی کوتاه می کرد. حاضرین پولی داخل پیش بند عروس می گذاشتند که به آن " چتر سری " می گفتند. چتر سری به عروس و یا آرایشگر می رسید، بعضی مواقع هم بین آن دو تقسیم می شد.

از آرايشگران(عاروس ساز) قديم روستاي ايمن آباد و كروكلا مي توان به زبيده خاله(خاله ي حسن سليمي)، سيد رقيه(زن تقي عمو گاله سر كر)، سيد نورجان(همسر هدايت اله روزبان)، خديجه خاله(همسر حاج خليل حسيني) و مادر ابوالقاسم لكايي اشاره داشت.

 

 
 

19_ خیاط و لحاف دوز عروسی(چرخ سري):

در زمان های گذشته در مناطق روستایی مازندران، در خانه ی داماد سه تا هفت و گاهي تا ده روز قبل از روز عروسي مراسم جشن برگزار يم كردند و در تمام این مدت و چه بسا يك ماه قبل از روز عروسي، بساط خیاط پهن بود. در این مدت علاوه بر دوختن لباس عروس و داماد، لباس های بقیه ی اقوام هم دوخته می شد.

 

در مراسم عروسي يك خياط و يك لحاف دوز انتخاب مي شد. خياط به منزل داماد مي رفت و لحاف دوز به منزل عروس.

موقع برش کردن پارچه و يا لباس عروس و داماد، لحاف دوز و يا خیاط خطاب به حاضران می گفت که: قیچی نمی بُرد، و این جمله به معنای درخواست هدیه بود که به آن مقراض تکی، مقراض سري و يا خياط سري می گفتند.

 

ناگفته نماند لحاف دوز كه در خانه ي عروس به دوختن و آماده كردن لحاف و زيرانداز مي پرداخت، از سوي خانواده ي داماد به آنجا اعزام مي شد و هزينه ي دستمزد لحاف دوز نيز بر عهده خانواده داماد بود.

هر دوي آنان، يعني خياط و لحاف دوز،  يكي دو روز مانده به روز جشن عروسي بايد كارشان تمام مي شد و وسايل كارشان را جمع می کردند.

 

از خياط هاي روستاي ايمن آباد و كروكلا مي توان به استاد رشيد كياني، استاد تقي كياني، استاد يونس كياني و حسن خياط(حسن سه راهي) نام برد.

از لحاف دوزان نيز مي توان به استاد عبداله اصغرنيا، استاد حسن كياني و استاد يداله اصغرنيا اشاره داشت.

لازم به يادآوري اينكه مازندراني ها و اهالي روستا به كسي كه در كار خود مهارت داشت استاد مي گفتند و اسّا(Essa) تلفظ مي كردند.

 

در مدت زماني كه دوختن لباس و لحاف طول مي كشيد فاميلان و بستگان عروس و داماد غذايي را در وعده شام درست مي كردند و با حضور در منزل عروس و يا داماد، در كنار خياط و لحاف دوز ضمن دادن هديه، به خوردن شام، صحبت كردن و شادي نمودن و همچنين شب نشيني كردن(شونيشت) مي پرداختند.

خياطان و لحاف دوزان نيز گاهي اوقات دوختن لباس را طول مي دادند تا هداياي بيشتري دريافت نمايند.

 

 

 

20_ لباس داماد و عروس:

لباس داماد عبارت بود از کت، شلوار، جلیقه، پیراهن سفید که همه را خیاط )درزی) در خانه داماد می دوخت. علاوه بر این، داماد کلاهی نمدی به نام شب کلا بر سرش می گذاشت.

 لباس عروس شامل یک کت مخمل یا ترمه، یک پیراهن حریر رنگارنگ، یک روسری بزرگ گُلدار به نام گل شفتالو، یک چادر سفید و یک کلّه پوش بود. روی چادر سفید را با پول و سکه های مخصوص تزئین می کردند. کله پوش که شبیه روسری بود را از پارچه عالی و گرانقیمت تهیه می کردند و روی چادر، بر سر عروس می گذاشتند. كله پوش سر و صورت را تا حدود کمر می پوشاند.

 

 

 

21_ داماد بار:

صبح روز عروسي، از طرف خانواده ی عروس بقچه، مجمعه یا چمدانی برای داماد برده می شد که در آن يك دست لباس كامل داماد به همراه وسایل استحمام از جمله: پیش بند سفید اصلاح و لوازم سلمانی به اضافه ی کمربند، جوراب و کیفي پر از اسكناس (كه ميزانش بسته به وضع مالی خانواده عروس بود) به عنوان تبرُّک، راهي منزل داماد مي شد.

 

در منزل داماد ضمن استقبال از زناني كه داماد بار را آورده اند، از آنان دعوت مي شد تا استراحتي نمايند و با چاي و شيريني پذيرايي شان مي كردند. حاضران نيز با سازهاي سنتي زنان خانه، به تشت سماع، لگن سماع و چكه سما مي پرداختند. در پايان هديه اي نيز از سوي مادر داماد كه بيشتر وجه نقد بود به همه ي آنان داده مي شد.

 

 

 

  22_ مراسم حمام عروس(عاروس حموم)

صبح و يا غروب شب حنابندان مراسم "عاروس حموم" برگزار مي شود كه عروس به همراه دوستان، همسايگان و بستگان به حمام مي رود. اصولا" يك نماينده از طرف خانواده ي داماد انتخاب مي شود تا مسير رفت و برگشت و حتي هزينه ي حمامي را پرداخت نمايد.

در مراسم عاروس حموم كه با ساز و نوا همراه است، دوستان عروس با او همراه مي شوند و از طرف خانواده داماد نيز، چند نفر با شيريني و شربت از همراهان عروس كه در بيرون حمام منتظزند، پذيرايي مي كنند. دستمزد حمامي همان است كه به عنوان شيريني عروس يا  شخصي كه از طرف خانواده داماد حضور دارد، به عنوان شيريني در سيني حاوي اسفند دود شده حمامي يا صاحب حمام پرداخت مي شود. نماينده خانواده داماد بايد عروس و حاضران را تا منزل پدر عروس همراهي نمايد.

 

 

 

23_ بازي ها در مراسم شب عروسي

همچون گذشته امروزه نيز در مراسم جشن عروسي، اهالي مازندران و روستاي مان ايمن آباد و كروكلا بازي هاي محلي، در شب عروسي و حتي صبح روز عروسي از سوي جوانان روستا برگزار مي شود. از مهمترين اين بازي ها مي توان به درنه بازي(dernrh bazi) و بورده بورده كا، اشاره داشت. اين بازي قبل از شب حنابندان در خانه ي داماد برگزار مي شود.

از ديگر بازي ها يا بهتر بگوئيم مسابقاتي كه در روز عروسي برگزار مي شد مسابقه كشتي لوچو بوده است كه ويژه مردم مازندران بود. در روستاي مان ايمن آباد و كروكلا نيز شخصي به نام سيد ميران حسيني ايمني(ره) معروف به ميرون پهلوون، از بنيانگذارن و قهرمانان كشتي لوچو در روستاو بخش لاله آباد بابل و در عروسي فرزندان و نوه هايش بوده است.

كشتي لوچو شب ها برگزار مي شد. ديگ بزرگ حلبي را پر از پارچه هاي كتان مي كردند و به دليل زخيم بودن اين نوع پارچه ها، طول مي كشيد تا بسوزد و خاموش شود. به همين دليل تا شعاع پنجاه متري را به خوبي روشن مي نمود.

چند شب طول مي كشيد تا سرپهلوون يعني پهلوانِ پهلوانان مشخص شود. هديه سرپهلوون يك راس گوسفند بود كه پدر داماد بايستي اهدا مي نمود. هر چند پس از هر بازي به برنده بازي هداياي نقدي نيز مي دادند.

 

 

اما بعضي از كدخداها يا خانواده هايي كه وضع مالي بهتري داشتند جداي از لوطي براي نواختن موسيقي با حركات موزون، حضور خواننده زن و رقاصه، ريسمان بازي و خيمه شب بازي كه با اجراي عروسك گرداني براي طنز و خنداندن مردم انجام مي شد، از برنامه هاي نشاط آور مراسم عروسي بود.

در روستاي مان مشهدي عباس كريمي، كدخداي سال هاي 1330 تا 1335 نيز به گفته اهالي، در مراسم عروسي پسرانش به برگزاري مراسم اينچنيني پرداخت.

 

لازم به يادآوري مي باشد كه طي هفت تا ده شبي كه مردان روستا در خانه ي داماد گرد هم جمع و پذيرايي شام مي شدند، به انواع بازي ها مي پرداختند. ايجاد نشاط و شادماني در آستانه روز عروسي بسيار براي اهالي مازندران اهميت داشت. هرچند امروزه خبري از اين مراسم و جشن ها طي سه تا ده روز نيست.

 

 

 

24_ مراسم باقلا خوران (باكِله خورون)

در سال هاي بسيار دور، مراسم شب حنابندان (حنا بندنه شو) و مراسم باقلا خوران (باكله خورون) در يك شب انجام مي شد. يعني پس از مراسم شب حنابندان پذيرايي از مهمانان با  باقلا بود كه اهالي شرق مازندران به آن پيشوم مي گويند.

هزينه تهيه و تدارك باقلا توسط خانواده ي عروس بود. برخي از شرايط نيز عروس و داماد جداگانه در خانه خودشان مراسم شب حنابندان و مراسم باقلا خوران را برگزار مي كردند. 


البته امروزه چون مراسم جشن عروسي كوتاه شده است و خبري از يك هفته برگزاري آن نيست، اهالي روستاي ايمن آباد و كروكلا سعي مي كنند يك شب قبل از شب حنابندان را به شب باقلا خوران اختصاص دهند تا نشاط زنان روستا بيشتر شود.

 

 

25_ مراسم شب حنابندان(حنا بندِنه شو)

در سال هاي بسيار دور، شب حنابندان عروس و داماد جداگانه در خانه خودشان برگزار مي شد. چهارشنبه خانه عروس و پنجشنبه خانه ي داماد. خانه عروس، خواهر يا يكي از دوستان عروس كه مجرد است، حنا در دست عروس مي گذارد و در خانه داماد نيز يكي از دوستان داماد كه مجرد است در دست او حنا مي گذارد.

اما با گذشت زمان اين رسم تغيير يافت و عروس و داماد با هم و در منزل عروس شبي كه فرداي آن مراسم عروسي مي باشد، به برپايي مراسم ويژه شب حنابندان مي پردازند. در اين شب عروس و داماد به دست يكديگر حنا مي بندند و حاضران كه بيشتر آن را زنان تشكيل مي دهند تا پاسي از شب به جشن و پايكوبي و تشت لاك سماع، لگن سماع و چكّه سماع مي پردازند.

در اين شب از سوي بستگان عروس از جمله خاله و عمه ي عروس مجمعه اي درست مي كنند و براي پذيرايي حاضران به مهمانان تعارف مي كند كه حاوي: پشتزيك، بئو دونه، ميوه، شيريني، تخمه و ... بوده است.

 

 

 

 

بخش دوم اين مقاله، يعني 25 مورد ديگر، فردا در  وبسايت روستا درج مي شود.

 

 

 
 

درخواست:

 

آنچه در اين مطلب به عنوان آداب و رسوم جشن عروسي و ازدواج در مازندران و روستاي ايمن آباد و كروكلا آمده است، حاصل تحقيقات ميداني و دريافت اطلاعات از منابع كتبي و مجازي مختلف در روستا و فرهنگ مازندران بوده است، لذا امكان اشتباه و نواقص دور از ذهن نيست. بنابراين از شما و ساير عزيزان درخواست مي كنيم، اشتباهات و كم و كاستي هاي موجود را يادآوري نموده و اگر احيانا" تصوير و يا عكسي از مراسم جشن عروسي در دوران قديم از روستا در آلبوم عكس خانواده ي خود داريد كه نشان از اين آداب و رسوم است و از نگاه صاحبان عكس، مانعي براي درج آن در وبسايت روستا وجود ندارد، براي مان ارسال نمائيد.

 

 


 

 

 

تهيه و تنظيم: عسكري اميني ايمن آبادي

منابع: وبسايت آنلاين جامعه شناسي، پارپيرار، فرهنگ عامه مردم مازندران، تبيان، سوادكوه بهشت ايران، بهنيوز

با سپاس از: حاجيه سيده سكينه حسيني ايمني، حاجيه سيده مرضيه حسيني ايمني، حاجيه رقيه كريمي هزارجريبي، ليلا علي جان زاده ايمني

با سپاس ويژه از: سيد علي حسيني ايمني(ميرنظر)

 

 

 

ارسال نظر

وبسايت روستا مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است و از انتشار نظراتی که حاوی توهین یا بی‌احترامی به اشخاص حقيقي يا حقوقي و موارد مغایر با قوانین كشور باشد معذور است.

کد امنیتی
بارگزاری مجدد

نظرات  

 
+1 # mوm در تاریخ: سه شنبه 29 مهر 1393 ، ساعت 10:07 ق ظ
جالب و زیبا...
نقل قول
 
 
+1 # حسيني در تاریخ: سه شنبه 29 مهر 1393 ، ساعت 09:07 ب ظ
بسيار خوب و شيوا بيانش كردين.
تشكر مي كنم اينهمه وقت گذاشتين تا آداب و رسوم مون رو به امروزي ها يادآوري كنين.
ديروزي ها هم فراموش كرده بودن.
نقل قول
 
 
-1 # سید در تاریخ: پنج شنبه 01 آبان 1393 ، ساعت 07:08 ب ظ
شکر از این همه تلاش.
آیا خود تون مطالب رو به دقت خوندین.
می دونید بعضی مطالب درست هم باشه نباید بیان کرد.
می دونید بیان گناه از خودگناه بزرگتره.

وبسايت روستا:
سلام و سپاس از توجه شما
اين مطلب پس از مطالعه و بازخواني توسط دو تن از اعضاي وبسايت درج شده است. اگر كلمه، پاراگراف و يا جمله اي را كه نبايد درج مي شد عنوان نمائيد، بهتر مي توان در بررسي و رفع آن كوشيد.
نقل قول
 
 
0 # پریسا در تاریخ: جمعه 01 بهمن 1400 ، ساعت 03:11 ق ظ
سلام وقت به خیر

در عروسی ها از چه نوع اواز مارندرانی استفاده می شد؟
نقل قول
 
درباره روستا
شهدا
حماسه سازان
مردم شناسی
کشاورزی
مشاغل و صنایع
آموزش
ورزش
زنان
خیرین
روستائيان نمونه
بنياد علمي فريد
آئينهاي مذهبي
نهادهای اجرایی
بهداشت
مقالات و مطالب مختلف
دیگر موضوعات

 

 

روستــا20