سوگ سبزت آيه ي تطهير دل
اين شعر را با تمام احساسم نوشته ام،احساسی که مثل خون در رگهای همه ی کسانی که عاشق کربلای حسين اند، جاريست ...
این جملات خانم سیده ریحانه هاشمی شاعره ای نوپا از روستاي پايين كروكلاست.
شعری از دفتر شعری اش به مناسبت ایام برگزیدیم و پیشکش مردم عاشق و عاشورایی روستایمان می کنیم.
« سوگ سبز »
سوگ سبزت آيه ی تطهير دل
آيه ی آبی ترين باران عشق
بر کوير خسته و دلگير دل
قبله گاهت قبله ی رنگين کمان
قبله ی آلاله های سرخ عطشان
زير پايت آبی هفت آسمان
از نگاهت تشنگی سيراب شد
خاک از سوز غمت افلاک شد
از نگاهت يک کبوتر با نگاه تشنه ی غم
روز و شب بر خيمه ی مهتابها پر می کشيد
شرم اصغر می کشيد
آه اصغر ماه دشت کربلا کودک بی انتها
کوچکترين لب تشنه ی عشق خدا
پل زد از رنگين کمانِ دستهايت تا حريم کبريا
آه ببين سيراب شد از کوثر دستان مولا
آه ببين خوابيد در آغوش گرم مادرت زهرا
بر لبان تشنه ات نغمه های
آه بابا آه بابا آه بابا
آه از دل تو و دل رباب
آه از گريه ی آب
آه از شرم فرات
وقت جان دادن زيبا گل احمر
ماه تابان علی اکبر
آه از وداع آخر
آه از دمی که گفتی بعد تو ای گل ليلا
خاک غم بر سر دنيا
آه از وعده ی آب و مشک پاره
کودکی تشنه ميان گاهواره
آه از فرق شکسته آه از عمود کين
از غم مادر ماه کربلا ام البنين
تو و درد غربت و بيرق بی عباس
زينب و زخم عميق باور اين احساس
زينب و پشت شکسته ی برادر
زينب و قاسم پرپر
زينب و ياد حسن تشت و پاره ی جگر
زينب و عاشورا لحظه ی تلخ وداع
آرزوی بوسه بر گلوی تشنه
تو و شوق رفتن و گريه ی تلخ سکينه
زينب و سوز دل و ناله ی يا زهرا
تو و جسم بی کفن خاک داغ کربلا
زينب و سر بريده ی برادر ياد آن بوسه ی آخر
زينب و آتش و خيمه های بی تاب
زينب و گريه ی کودکان بی آب
زينب و گريه ی غمگين رقيه
زينب و کنج خرابه غم سنگين رقيه
زينب و شام غريبان رقيه
زينب و رفتن سوزان رقيه
زينب و سر بريده بر سنان
آيه های ناب قرآن
درد چوب خيزران
زينب و خار مغيلان
زينب و اشک و بيابان
زينب و دشت بلا
خاطرات جان گداز کربلا
زينب و فقط فقط
صبر خدا
صبر خدا
صبر خدا
سنگ از سوز غمش چون نی شکست
هفت وادی آسمان در خون نشست ...
درباره روستا
